728 x 90

ناکامی حکومت؛ هوشیاری و بلوغ مردم بلوچستان

تظاهرات زاهدان
تظاهرات زاهدان

فاشیسم جنگ‌افروز دینی چشم طمع به این دوخته بود تا از نمد جنگ در غزه، کلاهی برای خود بدوزد و برای چند صباحی از خطر سرنگونی نجات پیدا کند. خام‌دلانه بر آن بود تا در با این بهانهٔ دجالگرانهٔ اقدامات سرکوبگرانهٔ خود در بلوچستان (این کانون قیام و مقاومت) افزایش داده و جمعه‌های شورشی آن را جمع نماید.

راه‌اندازی بساط گشت و کنترل و مسدود کردن مسیرهای ورودی به مسجد مکی و نیز اقدام محاصره و به بگیر و ببند گسترده حاکی از این نیت پلید بود؛ اما طبق معمول مقهور ارادهٔ بپا خاسته و شعله‌ور مردم بلوچستان شد و واتمرگید.

تظاهرات اعتراضی مردم زاهدان، در جمعه ۲۸ مهر ۱۴۰۲ مانند دیگر جمعه‌های شورشی، فضای اختناق را درید.

در این روز شعارهای «بسیجی سپاهی داعش ما شمایی»، «برادر شهیدم خونتو پس می‌گیریم»، «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» و «قسم به خون یاران ایستاده‌ایم تا پایان»، کوچه‌ها و خیابان‌ها را به تصرف خود درآورد.

این در حالی بود که کنترل پلیسی گسترده و محاصرهٔ مسجد مکی، راههای خروجی را برای شکل‌گیری تظاهرات اعتراضی بسته بود. قیام‌آفرینان بلوچ با ارادهٔ جمعی خود محاصره را شکسته و مانند سیلی شعله‌ور در رگان شهر جاری شدند. البته که قیمت شکستن این محاصره به جان خریدن ضرب و شتم خود و کودکان بی‌گناهشان بود.

دوربین‌ها ثبت کردند که چگونه در بحبوحه‌ٔ نعره‌های دجالگرانهٔ این رژیم برای کودکان غزه، خون کودکان بلوچ کف خیابانهای زاهدان را رنگین کرد.

کدام را باور کنیم؟ سینه چاک کردن و اشک تمساح ریختن این حکومت برای کودکان قتل‌عام شده در بمبارانهای غزه یا یورش پاسدارانش به کودکان محروم بلوچستان را؟

بلوغ و هوشیاری مردم بلوچستان در این بود که هرگز مقهور جنگ‌افروزی این رژیم در خارج از مرزهای ایران نشدند. آنها با شعارهای «از زاهدان تا غزه دنیا داره می‌لرزه» و «نه غزه نه لبنان/ جانم فدای ایران» نشان دادند که مردم ایران بر سرنگونی این رژیم متمرکز هستند. برای آنها فاشیسم دینی مسبب تمام تیره‌روزیهای ایران و منطقه است.

حسین امیر عبداللهیان، وزیر امور خارجهٔ رئیسی، دوشنبه شب، ۲۴مهر ۱۴۰۲ در تلویزیون حکومتی گفته بود:

«امروز اگر از غزه دفاع نکنیم باید از شهر‌های خود دفاع کنیم. آقای نصرالله هم گفتند اگر ما اقدام پیش دستانه نکنیم باید فردا در بیروت با نظامیان صهیونیستی بجنگیم. مسأله اینجاست اتفاقی که رخ داده یک زلزله در رژیم صهیونیستی بوده است... امنیت مقوله به‌هم پیوسته است و برای ما فرصت است که صهیونیستها در درون متوقف شوند».

این حرف یادآور حرف معروف خامنه‌ای است. او در ۵اسفند ۱۳۹۴ به کسانی که آنها را «خانواده‌های شهدای مدافع حرم» می‌خواند گفت حق بزرگی بر گردن «ملت ایران» [بخوانید فاشیسم دینی] دارند زیرا فرزندانشان از «حریم اهل بیت در عراق و سوریه» دفاع کرده‌اند. آنها «با دشمنی مبارزه کردند که اگر جلویش گرفته نمی‌شد، ما باید اینجا در کرمانشاه و همدان و بقیه‌ٔ استانها با این‌ها می‌جنگیدیم و جلوی این‌ها را می‌گرفتیم!»

امروز خامنه‌ای و حکومتش در شرایطی هستند که دیگر با فلسطین‌پناهی دجالگرانه نمی‌توانند به مقابله با قیام در داخل ایران بروند.

خروش دلیرانهٔ مردم زاهدان در جمعه ۲۸ مهر این پیام را به ایران و جهان ساطع کرد که این حکومت هرگز دلسوز مردم فلسطین نبوده و نیست؛ زیرا اگر بود با مردم بلوچستان و دیگر نقاط ایران بپا خاسته با زبان گلوله سخن نمی‌گفت.

حتی اگر می‌خواهیم درد و داغ مردم غزه التیام یابد و کودکان بیشتری به مسلخ برده نشوند، باید بیش و پیش از هر چیز بیت خامنه‌ای را در تهران نشانه بگیریم و نگذاریم خامنه‌ای با پروپاگاندای جنگ‌افروزانهٔ خود، سرپوشی برای سرکوب قیام سراسری بسازد.

جنگ اصلی نه در غزه بلکه در خیابانهای ایران است.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/272cca80-b63c-4c53-8c72-b4f568893560"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات