خامنهای در یک دورخیز انتخاباتی که حدود سه هفته پیش داشت، تلاش کرد زمینه را طوری بچیند که بهزعم خود، شرکت حداکثری بهدست بیاورد. به همین دلیل هم طوری وارد شد تا بهطور ضمنی به باند رقیب پیام بدهد که میتواند در نمایش ۱۴۰۰ نقشآفرینی کند.
خامنهای در سخنان آغاز سال۱۴۰۰ تمام آن زمینهچینی و دانه پاشیدن برای شرکت حداکثری را جارو کرد و به اصل نظام ولایت فقیه یعنی انقباض ناگزیر و بنبست لاعلاج بازگشت. وی با یک جمله، باروت تضاد باندی و سهمخواهی را کبریت زد و گفت: «فضای مجازی مدیریت میخواهد».
منظور از «مدیریت» مطلوب خامنهای آن هم در آستانهٔ نمایش ۱۴۰۰، سانسور مطلق و حتی در صورت لزوم، قطع اینترنت است؛ چرا که تا آنجا که به مدیریت نظام بر فضای مجازی برمیگردد، همواره ادعای کنترل و دخالت ارتش چند هزار نفری سایبری را داشته است و دارد. بنابراین این «مدیریت» هیچ هدف و معنایی جز اعمال آن بر افشاگریها و روشنگریها و نیز کمپین تحریم از جانب ایرانیان ندارد.
خامنهای همین یک جمله را درباره فضای مجازی گفت و آتش به انبار باروت تضادهای لاینحل درون نظام ریخت و شکست رژیمش را در مقابل حضور میلیونی ایرانیان اعتراف نمود؛ آن هم در آستانهٔ مهمترین نمایش انتخاباتی رژیم از چند دههٔ گذشته تاکنون.
حسین شریعتمداری مدیر مافیایی کیهان ولیفقیه، بلافاصله پشت همین جملهٔ خامنهای سنگر گرفت و میدان جدیدی را از بالاگرفتن جنگهای باندی گشود. وی با استناد به حرف خامنهای و با طعنه به دولت روحانی گفت: «مدیریت فضای مجازی دست دشمن است»! بنابراین خامنهای بدینوسیله با بازوی مطبوعاتی و رسانهییاش، آدرس دولت روحانی را بهعنوان مسبب «مدیریت دشمن بر فضای مجازی» داد.
حسن روحانی در روز دوم سخنان خامنهای، با اشارهٔ ضمنی به جملهٔ ولیفقیه دربارهٔ فضای مجازی، بوی اثرگذاری آن بر تبلیغات انتخاباتی و نیز حسابرسی از وی، به مشامش خورد و میدان گشودهٔ جنگ باندی توسط حسین شریعتمداری را گستردهتر کرد. روحانی ضمن اعلام واکنش نسبت به حرف خامنهای، تلاش کرد در زمینهچینی برای نمایش ۱۴۰۰، بحران کلان فساد حکومتی را روی موضوع داغ فضای مجازی بیاندازد و باند غالب را بازندهٔ فضای مجازی معرفی نماید. وی گفت: «اگر فضای مجازی نبود که نمیشد با فساد مبارزه کرد».
بنابراین از مجموع آنچه که با حرفهای خامنهای بر سر فضای مجازی شروع شد و به دعوای باندی کشیده شده است، میتوان نتایج زیر را استخراج نمود:
۱ ــ خامنهای فضای مجازی یا اینترنت ــ یعنی حضور، هوشیاری، افشاگری و روشنگری مقاومت ایران و میلیونها ایرانی ـ را یکی از بزرگترین و قدرتمندترین مانع تدارک مهندسی انتخاباتی حاکمیت معرفی کرده است. این خطدهی خامنهای به عناصر و کارگزاران باندیاش میتواند یکی از چالشهای انتخاباتی در درون و بیرون نظام باشد. چگونگی پیشبرد این خط خامنهای، یکی از عوامل اثرگذار بر روند تبلیغاتی و کمپینهای پیرامون آن خواهد بود. بیشک باید هم در سطح داخلی و هم در سطح جهانی با این زمینهچینی توسط خامنهای و باندهای حکومتی افشاگری و روشنگری نمود و بار دیگر هوشیاری ملی را حول آن سامان داد.
۲ ـ خامنهای با زبان خودش و نیز شریعتمداری که نماینده وی در کیهان است، اعلام میکنند که ارتش چند هزار نفرهٔ سایبری رژیم آخوندها در مقابل عزم، اراده، کوشایی و حضور میلیونی ایرانیان در مقابل جزئیترین فعالیتهای حکومتی، شکست قاطع خورده است. خامنهای بالاخره مقر آمد که رژیمش با تمام دجالگریهای تبلیغاتی و گندهگوییهای میانتهی، در برابر ارتباطات، همبستگی، آگاهی و همهگیری خواست سرنگونی نظامش، شکستخورده و «فضای مجازی باید مدیریت» بیش از ارتش سایبری نظام بشود!
۳ ـ خامنهای باید بر اساس قاعدهٔ بازی باندی و منافع مشترک حفظ نظام و نیز پهن کردن بساط مشارکت حداکثری، سراغ فضای مجازی نمیرفت؛ اما بدینوسیله نشانی آشکار قدرتمند شدن جبهه مردم ایران را در برابر جبهه نظام ولایی داد تا به عناصر و عمله و اکرهٔ رژیم پیام بدهد که فضای مجازی با قدرت افشاگری و روشنگریاش، دارد تمام بساط مهندسی انتخابات نظام را برهم میزند و باید فکر و تدبیر و مدیریتی اعمال نمود!
۴ ـ اکنون آوردگاه «مدیریت فضای مجازی» تبدیل به یک صحنهٔ بالفعل بین مردم ایران با کلیت نظام آخوندی شده است. این آوردگاه را باید بخشی از کارزار تحریم قاطع علیه حاکمیت ولایت فقیه و نمایش انتخاباتی آن نمود.