این روزها شتاب روز افرون فقر، چهره کریه خود را در بحرانی بمراتب عمیقتر و دردناکتر بهنام «شکاف طبقاتی» به نمایش گذاشته است. آثار و نشانههای این فقر ویرانگر را از حاشیهنشینی و کودکان کار گرفته تا آگهیهای فروش اعضای بدن در جای جای میهن اشغال شده میتوان به وفور مشاهده کرد.
سایت حکومتی الف۲۴فروردین ۹۸گوشه کوچکی از شرایط فاجعهبار کنونی را اینگونه بازتاب داده است:
«فقدان اشتغال کافی، توزیع نابرابر فرصتها، انحصارها و امتیازهای اهدا شده به افراد خودی و شکافهای گسترده درآمدی؛ فاصله طبقاتی میان حلقه قدرت و ثروت را با طبقات میانی و فرودست جامعه عمیق و عمیقتر کرده است. برخی شکاف طبقاتی در ایران را آنقدر گسترده میدانند که معتقدند کشور مان در آستانه «سائوپائولو» شدن است که در آن گروهی با بیشترین ثروت و امکانات در بهشت برین بهسر میبرند و سایرین همچون نفرین شدگان در دوزخ فقر رها میشوند».
این در حالی است که بانک مرکزی ضمن اقرار به افزایش ۳ درصدی شکاف طبقاتی در سال ۹۷دورنمای تیره و تار اقتصادی رژیم در سال ۹۸را بمراتب دردناکتر از سال قبل توصیف کرده و اضافه میکند: «بر اساس پیشبینیهای صورت گرفته و ضریب جینی در سال ۹۷ نسبت به سال قبل با ۳.۱درصد رشد معادل ۰.۴۱۳۱خواهد شد و این روند افزایشی در سال ۹۸ نیز ادامه خواهد یافت». ( سایت حکومتی اقتصاد انلاین ۲۵خرداد ۹۸)
تحت تاثیر این واقعیتها رسانههای رژیم مجبور شدهاند طی ماهها و هفتههای اخیر ضمن پردهبرداری از گسترش روزافزون فقر اخبار و گزارشات متعددی پیرامون افزایش مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم منتشر کنند.
اعترافهای ناگزیر حکومتی
با نگاهی کوتاه و گذرا به چند نمونه از اعترافهای حکومتی درمییابیم که گرانی فوقالعاده، بحران فقر و تشدید فاصله طبقاتی کار را بهجایی رسانده که رسانههای مزدور و حکومتی هم قادر به کتمان و لاپوشانی آن نیستند و باندهای غارتگر برای رفع اتهام از خودشان دست طرف مقابل را رو میکنند:
- سایت حکومتی سلامت نیوز ۴تیرماه ۹۸: «این روزها افزایش قیمتها و گرانیهای موجود سبب شده تا سفره مردم روزبهروز کوچکتر شود و علاوه بر آن خیلی از اقشار ضعیف جامعه برای اینکه بتوانند دخل و خرجشان را تأمین کنند مجبورند از خیلی از خرجهای ضروری و غیرضروری خود بزنند! خیلیها وعدههای غذاییشان را کم میکنند و خیلیها از اقلام مورد نیاز زندگیشان کاستند تا بتوانند مخارج خود و خانوادهشان را تأمین کنند».
- سایت حکومتی سلامت نیوز ۲تیرماه ۹۸با عنوان فقر عامل اصلی کار کودکان است وجه دیگری از فقر و افزایش شکاف طبقاتی در حاکمیت منفور آخوندی را اینگونه پردهبرداری کرده است:
«دو نوع فقر شدید درباره کودکان کار در ایران وجود دارد، یکی کودکانی با فقر و آسیب کمتر که البته آمار بسیار بالایی دارند و دیگری کودکانی هستند که اعتیاد دارند و فروخته میشوند و در شرایط بسیار بد کار میکنند. در هر صورت برای هر دو نوع کودکان شرایط سخت است».
- سایت حکومتی برنا ۲تیرماه ۹۸با عنوان «به صدا در آمدن زنگ خطر فقر امنیت غذایی در سیستان و بلوچستان» بعد از اعتراف به اینکه در قسمت جنوبی این استان فقر بیداد میکند اضافه میکند: «حدود ۷۵درصد از مردم استان سیستان و بلوچستان بهخصوص بلوچستان زیر فقر امنیت غذایی قرار دارند».
-سایت حکومتی آفتاب نیوز اول تیرماه ۹۸با عنوان« طلاقهایی برای کمتر از ۲میلیون تومان در ماه» وجه دیگری از فقر و فاقهای را که تمامی چهره امروز میهن را در برگرفته ترسیم مینماید:
«مسئولان باید آمار دقیق و تفکیکی از میزان طلاقهای صوری و البته به طریق اولی، میزان طلاقهای صوری به نفع مستمری پدر ارائه دهند و اگر واقعاً زنگ اخطار به صدا درآمده و چنین طلاقهایی زیاد است، باید به این سؤال پاسخ داده شود که چرا باید یک زن برای یک «مستمری نازل» که چند برابر زیر خط فقر است، تن به طلاق آن هم از نوع صوری بدهد؟».
-سایت حکومتی اقتصاد آنلاین ۳تیرماه ۹۸بعد از اقرار به اینکه افزایش اجارهبها و قیمت مسکن و زمین در کل کشور در یکسال اخیر، ارتباطی مستقیم با گسترش حاشیهنشینی دارد به گسترش هلال فقر در تهران اشاره نموده و اضافه میکند: «درحال حاضر بالغ بر چهار میلیون و ۸۰۰هزار نفر در مناطق حاشیهنشین تهران زندگی میکنند. در مشهد، یکسوم جامعه شهری در حاشیه شهر هستند؛ یعنی یکمیلیون و ۲۰۰هزار نفر؛ به این نکته توجه داشته باشید که کلاً شهر مشهد سه میلیون نفر جمعیت دارد. در اصفهان و شیراز نیز همینطور است. در تبریز وضعیت هولناکتر است. کلانشهر کرج هم جای خود را دارد. در هفت، هشت کلانشهر وضعیت به همین وخامت است. جدا از کلانشهرها شهرهای خاصی هم داریم که به این وضعیت بحرانی دچار هستند، مثل چابهار که در حال حاضر، ۶۴درصد جمعیت در آن در سکونتگاههای غیررسمی زندگی میکنند»
درک و استنباط قویتر و روشنتر از اوضاع بهغایت فاجعهبار کنونی آن زمان بهتر و بیشتر روشن میشود که خاطرنشان کنیم بر اساس آمار اعلام شده حکومتی نزدیک به ۷میلیون خانوار ایرانی بدون هیچ عضو شاغلی، در چنین شرایطی روزگار خود را با درد و رنج بیپایان سپری میکنند.
سایت حکومتی اقتصاد انلاین ۴اسفند ۹۷در مطلبی با عنوان «۷میلیون خانوار بدون هیچ عضو شاغل» مینویسد: درصد خانوارهایی که هیچ عضو شاغلی ندارند با شش درصد افزایش در سال ۹۶نسبت به سال ۹۰به ۲۸درصد رسید، به تعبیر دیگر از ۲۴میلیون خانوار ایرانی، حدود ۶میلیون و ۷۲۰هزار خانوار هیچ عضو شاغلی نداشتهاند و بهطور کامل بیکار بودهاند».
به این ترتیب با یک حساب سرانگشتی، بهسادگی میتوان دریافت اگر مبنای هر خانوار را ۴نفر در نظر بگیریم جمعیتی بالغ بر به «۲۸میلیون»نفر از هموطنان محروم ما بدون هر گونه شغل، روزگار خود را با فلاکت طی میکنند که به این صورت «تعریف نوینی» از خط فقر مطلق در ایران آخوند زده به دست میآید.
مجموعه چنین شرایط دردناک و اسفباری تا آنجا به افزایش نرخ فلاکت در حاکمیت غارت و چپاول ولایت راه برده است که بسیاری از اقشار فقیر و ضربهپذیر در کمال ناباوری برای امرار معاش و گذار زندگی به فروش اعضاء بدن، و فروش فرزندان خود روی آوردهاند.
بهعنوان نمونه سایت سلامت نیور۳تیرماه ۹۸با عنوان «خرید و فروش کلیه و کبد علنی شد» به مردمی که بهخاطر گرانی و فقر حاضر به تکهتکه کردن بدن خود میباشند اشاره کرده است: «اگر گشتی در سطح شهر بزنید حتماً با آگهیهایی مواجه میشوید که مبنی بر خرید و فروش یکی از اعضای بدن است. علاوه بر این، در اطراف بیمارستانهای دولتی در تهران و شهرهای بزرگ، قطعاً با تقاضای خرید یا فروش اعضایی مانند کلیه یا کبد روبهرو خواهید شد. حال، یک قدم جلوتر از همه اینها، شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه مراکزی بهصورت آشکار در کشور و در شهرهای بزرگ وجود دارند که در فضای مجازی و فیزیکی بهصورت علنی به این کار مبادرت میکنند».
در یک نمونه دیگر خبرگزاری حکومتی ایلنا ۴تیرماه ۹۸بعد از اذعان به خلأ قانونی که منجر به قراردادهای موقت و سه تا یکماهه با کارگران شده است به نقل از یکی از کارگران مینویسد: «در شرایط کنونی کارگران از شدت فقر حاضرند اعضای بدن خود را بفروشند».
نیاز به یادآوری نیست که زندگی مردم محروم میهن در روستاها وجه گویاتری از چپاول رژیم ولایتفقیه را افشا و برملا مینماید و مشاهده زمینهای خشک شده و کشاورزیهای فروپاشیده در سراسر میهن اسیر تصویر کاملتری از پدیده فقر در میهن اشغال شده را به نمایش میگذارد. چرا که در نتیجه سیاستهای ضدملی و خانمانسوز دیکتاتوری ولایت که به تخریب روستا و سیل مهاجرت روستاییان زحمتکش میهن منجر شده است هماکنون بیش از ۷۰درصد مردم یعنی معادل ۵۶میلیون نقر در شهرها و نزدیک به ۲۸درصد باقیمانده در روستاها ساکن میباشند که البته پیشبینی میشود بسیاری از این روستاها نیز بهزودی از سکنه خالی شده و با پیوستن به حاشیهنشینان شهرها به جرگه گروههای فقیر اضافه شوند.
بهعنوان نمونه سایت حکومتی کرمان نو ۳تیرماه ۹۸در توصیف شرایط دردناک کشاورزان کرمان مینویسد: شهرستان رفسنجان حدود ۲۰سال است که از خشکسالی رنج میبرد و کشاورزان با مشکلات زیادی مواجه شدهاند، محصول کم شده و معیشت خانوادهها به خطر افتاده است خانوادههای زیادی به زیر خط فقر رسیدهاند و کارگران زیادی که از قبل کشاورزی ارتزاق میکردند بیکار شدند و مشکلات خاص خود را دارند... روستاهای زیادی هستند که اصلاً در طول روز آب ندارند و ساکنان آن در به در خانههای اقوام هستند».
در یک نمونه دیگر سایت حکومتی سلامت نیوز ۵اسفند ۹۷مینویسد:«یکی از بحرانهای امروز فارس، مهاجرت روستاییان به شهرهای بزرگ بهویژه شیراز است. از خشکسالیهای پیدر پی و کاهش تولیدات کشاورزی بهعنوان مهمترین عامل مهاجرت روستاییان یاد میشود، اما مهاجرت این قشر مولد، زیانهای بیشتری هم برای خودشان و هم برای شهرنشینان دارد؛ حاشیهنشینی که روزگار شیراز را پرمخاطره کرده است از مهاجرت روستاییان نشات میگیرد.
روشن و واضح است که این شرایط اسفناک و فاجعهبار آن روی سکه فساد، اختلاس و دزدی نهادینه شده در نظام قرونوسطایی ولایتفقیه است که از قضا هر چه بیشتر به روزهای پایانی رژیم نزدیک میشویم غارتگریهای رژیم بیشازپیش بیرون میزند.
واقعیت این است که بر همگان روشن و قطعی شده که راه غلبه بر این وضعیت بسیار تکان دهنده و دردناک، تنها و تنها سرنگونی تام و تمام این رژیم ضدبشری است