نفرت و انزجار مردمی نسبت به شعرا و سینماگران حکومتی آنچنان بالا گرفته که رسانهها ناگزیر از طرح مطلب شدهاند.
شعرایی که تنها مجیزگویی خامنهای را قافیه پردازی میکنند و سینماگرانی که تنها سفارشهای وزارت اطلاعات درباره مجاهدین را سوژه فیلمهایشان میکنند.
دستاورد حکومت در این میانه چه بوده است؟
شعر و سینما بهعنوان دو نماد هنر کلاسیک و مدرن در دیکتاتوری قرونوسطایی آخوندها سرنوشت غریبی یافتهاند، آنچنان که رسانههای حکومتی هم در این زمینه لب به شکایت گشودهاند؛
روزنامه حکومتی جهان صنعت نزدیک به باند روحانی و اصلاحطلبان قلابی روز سهشنبه ۱۵مرداد ۹۸ از بایکوت شاعران ناسازگار خبر داد اما در انتهای مقالهاش ناگزیر شد اعتراف کند که مردم هم متقابلاً به شاعران حکومتی پشت کردهاند و متاعشان را به پشیزی نمیخرند. حتی اگر رادیو تلویزیون و روزنامهها شبانه روز آنان را تبلیغ کند و حتی اگر حکومت تمامی کتابهای درسی را از اشعار این شاعران درباری سیاه کنند!
در نوشتهای دیگر روزنامه فاشیستی جوان متعلق به سپاه پاسداران، در مضمونی شبیه بهنوشته جهان صنعت از وضعیت سینما آه و ناله سر داد و ضمن ارائه بیلانی از تولیدات سینمایی و رادیو تلویزیونی رژیم بر ضد مجاهدین «گله» کرد که سکوت سی ساله سینما نسبت به مجاهدین گرچه شکسته شده اما این فعالیتها «چندان مکفی» نیست! ضمن اینکه با ابراز شادمانی از «ورود مستقیم و بیواسطه سینما به موضوع مجاهدین و تمرکز روی مجاهدین» آرزو کرده شاید به این ترتیب آبی برای رژیم گرم شود و راهی برای مقابله با گسترش محبوبیت اجتماعی مجاهدین پیدا شود!
هر دو باند یک حرف میزنند
این دو مقاله از دو باند متخاصم رژیم تنها یکی از نشانههای عجز تمامیت رژیم از مقابله با مجاهدین و مقاومت مردم ایران است، از قیام دیماه به این سو باندهای دوگانه حکومتی در هرگام بیشازپیش به یکدیگر نزدیک میشوند چرا که هر لحظه احساس خطر بیشتر از سوی مجاهدین و مردم، آنها را به هم فشردهتر میکند، واکنشی ناگزیر که پردهها را کنار میزند و ماهیت یکسان آنها را بیشازپیش افشا میکند.
این نوشته البته درباره سرشت واحد این دو باند نیست بلکه نگاهی است به بیلان واقعی سینمای آخوندی بر ضد مجاهدین و حاصل فضاحتبار آن. چرا که آنچه روزنامه پاسداران (جوان) بهعنوان بیلان محصولات سینمایی خامنهای بر ضد مجاهدین منتشر کرده تنها بخشی از واقعیت مخارجی است که آخوندها از نان شب مردم زده و خرج فحاشی و هتاکی به مجاهدین کردهاند.
نگاهی به بیلان ضایعات سینمایی رژیم برضد مجاهدین
۱. فیلم سینمایی ماجرای نیمروز
۲. فیلم سینمایی آخرین روزهای زمستان
۳. فیلم سینمایی مشتاقی و مهجوری
۴. فیلم سینمایی سیانور
۵. فیلم سینمایی امکان مینا
۶. فیلم سینمایی ایستاده در غبار
۷. فیلم سینمایی چهل مروارید
۸. فیلم سینمایی سال گرگ
۹. فیلم سینمایی پرواز پنجم ژوئن
۱۰. فیلم سینمایی توهم
۱۱. فیلم سینمایی پناهنده
۱۲. فیلم سینمایی بایکوت
۱۳. فیلم سینمایی دستنوشتهها
۱۴. فیلم سینمایی تعقیب سایهها
۱۵. فیلم سینمایی پادزهر
۱۶. فیلم سینمایی اخراجیها۲
۱۷. فیلم سینمایی نفوذی
۱۸. سریال تلویزیونی سالهای حادثه
۱۹. سریال سفارشی نفس
۲۰. سریال تلویزیونی پروانهها مینویسند
۲۱. مستند تلویزیونی داستان یک پایان (مجموعه ۶قسمتی و هر قسمت ۳۵دقیقه)
۲۲. مستند تلویزیونی مختصات جهنمی
۲۳. مستند تلویزیونی در آغوش یاران
۲۴. مستند تلویزیونی اسیر در زنجیر دروغ
۲۵. سریال سفارشی تلویزیونی ضلع سوم ک شود چون در فروردین ساو دفاع مقمتهیه می
۲۶. مستند ۳۱قسمتی «پارلمان»
۲۷. مستند ۴قسمتی «حضور»
۲۸. مستند ۳قسمتی «بررسی بعد از انتخابات»
۲۹. مستند «معتمد»
۳۰. مستند «مسیر»
۳۱. مستند «غبار»
۳۲. مستند ۹قسمتی «قانون گذاران»
۳۳. مستند سفارشی تاریخ شفاهی ایران در ۶قسمت
۳۴. فیلم سفارشی ساعت به وقت صفر – تلویزیون رژیم
۳۵. فیلم سفارشی تروریست – تلویزیون رژیم
۳۶. فیلم سفارشی توهم
۳۷. مستند سفارشی پارلمان
۳۸. فیلم سفارشی روز شیطان
۳۹. مستند سفارشی دهم
وقتی وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران اهل هنر میشوند!
در بارهٔ فیلمهای سینمایی آخوندها بر ضد مجاهدین و اینکه این فیلمها تماماً به سفارش وزارت اطلاعات بدنام خامنهای ساخته و پرداخته میشوند البته شکی نیست اما جالب است بدانیم اضافه بر مردم که به ماهیت اطلاعاتی بودن سازندگان این فیلمها اشراف دارند، حتی رسانههای حکومتی هم به اینکه فیلمهایی که برضد مجاهدین ساخته میشوند، تماماً سفارش وزارت اطلاعات بدنام خامنهایست به نوعی اذعان دارند مثلا در میزگردی که خبرگزاری فارس (وابسته به سپاه پاسداران) روز ۳آذر ۹۵ با عوامل فیلم سیانور داشت مجری میزگرد خطاب به سازندگان سیانورگفت: «در مورد شما ذهنیتی در بین بسیاری وجود دارد و آن این است که شما جزو افراد امنیتی هستید و رابطههایی نیز دارید که وارد این حوزه شدهاید و بودجه فیلمتان نیز همواره تأمین بوده است و کاری به کارتان هم ندارند».
دریک مورد دیگر خبرگزاری حیات روز ۵آبان ۹۵ نوشت: «حسین فیروزه [کارگردان و تهیه کننده فیلم مشتاقی و مهجوری] در جمع خبرنگاران اظهار داشت: کتاب شهدای ترور قوچان مقدمهیی خوب برای نگارش فیلمنامه و سپس تهیه فیلم بود و در بحث فیلمنامه نیز چندین ماه کار پژوهشی و همکاری نهادهای مربوطه صورت گرفته است.
به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران تسنیم ۱۷مهر ۹۵: «در خبرها آمده این فیلم [سیانور] با نظارت مستقیم وزارت اطلاعات تولید شده و داستان آن درباره [مجاهدین] است».
خبرگزاری ایرنا ۳۰تیر۹۵نوشت: «داستان یک پایان» به کارگردانی و نویسندگی علیرضا خوشنویس و مهدی آگاهمنش این روزها آخرین مراحل ساخت را سپری میکند و قرار است بهزودی از شبکه افق پخش شود.
خوشنویس درباره مهمترین ویژگی این مستند در مقایسه با دیگر آثاری که درباره [مجاهدین] ساخته شده، گفت: مستندی ۲۰قسمتی با همین نیت تحت عنوان «رؤیای سیاه» به کارگردانی ایمان گودرزی ساخته و از شبکه سوم پخش شد که برخی بخشها را بسیار بزرگنمایی میکرد و کاملاً سفارشی بود.
این مستندساز با بیان اینکه تلاش شده مستندی به دور از رویکرد سفارشی بسازیم تا مخاطب آزادانه قضاوت کند، توضیح داد: بهعنوان نمونه در این فیلم هیچ گاه از کلمه «منافقین» استفاده نکردیم چون به هر حال اینها تشکیلاتی هستند که اسم «مجاهدین خلق» برای خود دارند».
روزنامه شهروند ۲۸فروردین ۹۵ ابراهیم حاتمیکیا: خوشحال شدم وزارت اطلاعات گفت پول میدهم فیلم بسازید!
ابراهیم حاتمیکیا با حضور در برنامه «٣٥» که فریدون جیرانی اداره آن را برعهده داشت، درباره سینما، ایدئولوژی، جریان روشنفکری، «بادیگارد» و...گفتگو کرد. او در بخشی از این گفتوگوی طولانی درباره علت همکاریاش با وزارت اطلاعات گفت: «مثلا میگویند این فیلم با فلان ارگان کار شده است. تو میدانی، من هم میدانم که شوخی میکنیم همهمان. همه اینها دستشان توی جیب هم است. اصلاً در جمهوری اسلامی شوخی میکنند که من با بخش خصوصی با این مختصات کار کردم»! حاتمیکیا افزود: «در شرایطی که آقای ایوبی میگوید نداریم، نداریم و اوضاع همین است، وقتی کسی میگوید من پول میدهم تو بساز، چرا نباید آنچه با دغدغهام همخوان است، بسازم؟ خیلی خوشحال شدم که وزارت اطلاعات آمده وسط میگوید چند تا فیلم را پول میدهم که بسازید؛ چقدر خوب!»
نشریهٔ فردا به نقل از صبح نو ۴آبان ۹۵ محسن اسماعیلی نماینده مجلس خبرگان ولایت: «متأسفانه آگاهی جوانان ما از این مقطع مهم و تاریخی بسیار اندک است و خدا را سپاس که «سیانور» خواسته و توانسته است تا اندازه زیادی این نقص و خلأ را جبران کند... خصوصاً از جوانان عزیز برای تماشای این فیلم خوب سینمایی دعوت میکنم. تأکید میکنم که همه ما «نیاز به سیانور» داریم».
خبرگزاری حوزه ۹آبان ۹۵: « فیلمهایی نظیر «سیانور»... کمک میکند تا جوانان امروز در میان هجمههای تبلیغاتی دشمن، نگاه و برداشتی صحیح از آنچه که در زمان انقلاب رخ داده، داشته باشند».
خبرگزاری صدا و سیما(رژیم) ۵آبان ۹۵: «سیانور اتفاق بسیار خوبی در سینما بود و امیدوارم جوانان بیایند و این فیلمها را ببینند تا دیگر در دام گروهکهایی مثل [مجاهدین] نیافتند».
خبرگزاری نیروی تروریستی قدس؛ تسنیم ۵آبان ۹۵[مسعود احمدیان] نویسنده «سیانور» با بیان اینکه هنوز برای قاطبه اپوزیسیون، توده مردم و نسل امروز بسیاری از این شخصیتها و این وقایع ناشناخته باقی مانده، گفت:« قصدم از نوشتن فیلمنامه «سیانور» این بود که اگر نسل امروز ما میخواهد حرکتی کند، بهتر است قبل از آن با تکیه به اندیشه و تفکر و باز خوانی تجاربی که بوده بداند که در چه مسیری امکان دارد قرار بگیرد و دچار قضاوتهای احساسی نشود».
حاصل کار چیست؟
با تمام این اوصاف اکنون باید دید حاصل اینهمه ولخرجی برای ساختن فیلم و سریال بر ضد مجاهدین چیست؟
یادآوری این نکته ضروری است که اضافه بر فیلم و سریال رژیم صدها نمایشگاه و نمایشنامه و صدها عنوان جلد کتاب و هزاران مقاله بهطور روزانه بر ضد مجاهدین منتشر کرده و میکند اما با اینهمه اکنون به نقطهای رسیده که خودش اعتراف میکند جوانان مستمراًً از رژیم دور شده و به مجاهدین خلق میپیوندند.
روزنامه حکومتی رسالت در مطلبی به مناسبت افزایش ضدیت جوانان با رژیم از جمله نوشت: «اگر این جوانها مایوس بشوند، ناامید بشوند، به این آسانی نمیشود آنها را برگرداند!».
اکنون باید بهنوشته رسالت اضافه کرد: همانطور که در سند آینده پژوهی ایران ۹۶خودتان هم آمده حدود سه چهارم مردم از این رژیم قطع امید کردهاند!... ناامیدی میتواند که جامعه را به سوی حرکتهای افراطی (!) سوق دهد.
وضعیتی که البته با فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی، تشدید خواهد شد.