در میان تمام بحرانهای مرگباری که امروز سراسرمیهن پهناور اما اسیر ایران را در ورطه نابودی قرار داده است بیتردید بحران رو به رشد محیطزیست دردناکترین فاجعه حاکمیت چپاولگر آخوندها بهشمار میآید چرا که موجودیت و حیات تمامی جامعه و سرزمین ایران را در معرض یک انهدام واقعی قرار داده است.
پیامدهای عمیق این بحرانهای زیست محیطی را، که از قضا با گذشت زمان هر روز ابعاد وسیعتر و گستردهتری از آن روشن و یا برملا میشود نه تنها در نابودی بسیاری از روستاهای میهن میتوان جستجو کرد بلکه آثار و نشانههای خطرناکتر آن از هماکنون در انهدام و نابودی و خشکسالی کلان شهرهاى ایران نمود پیدا کرده است.
شاهد بر این مطلب اعتراف خبرگزاری سپاه پاسداران موسوم به تسنیم 20شهریور 96 است که مینویسد:« رئیس سازمان مقابله با تبعات فجایع طبیعی در استان آذربایجان غربی ایران گفت اگر ایران نتواند تا سال ۲۰۳۰میلادی جلوی خشک شدن دریاچه ارومیه را بگیرد، زندگی دستکم ۱۴میلیون نفر در معرض خطر قرار خواهد گرفت». چرا که « اگر دریاچه خشک شود، توفان نمک و گرد و خاک ممکن است تا استان گلستان و شهر گرگان هم برسد».
درک و شناخت از این جنایت تاریخی و آنچه بر زیست بوم ایران در نزدیک به چهار دهه از حاکمیت پلید آخوندی گذشته است آن زمان بهتر امکانپذیر خواهد شود که به مقایسه پیشینه تاریخی دریاچه ارومیه با وضعیت فاجعهبار کنونیاش بپردازیم:
دریاچه ارومیه که در سالهای نه چندان دور گذشته از آن با عنوان نگین آذربایجان یاد میشد با مساحت بیش از ٥هزار کیلومتر مربع، با طول 140کیلومتر و عرض 85کیلومتر و با عمق نزدیک به 17متر، با داشتن بیش از یکصد جزیره کوچک صخرهای برای توقف پرندگان مهاجر ازجمله فلامینگو، پلیکان، لک لک و اردک... از زیباترین نقاط میهن اسیر و در بند بهشمار میآمد.
در کنار زیباییهای فراموش نشدنی این دریاچه پیکره زیبا، بزرگ و آبی دریاچه با تعدیل درجه حرارت زمستان را کمی گرمتر و تابستان را خنکتر مینمود و ضمن جلوگیری از ایجاد گرد و غبار و تجزیه نور خورشید به اقتصاد و کشاورزی در این قسمت از میهن اسیر رونق و جلوه خاصی بخشیده بود.
اما در پرتو سیاستهای بهغایت ضدمیهنی و غارتگرانه آخوندها از اواسط دهه 1380 شروع به خشک شدن کرد تا آنجا که بنا به اعتراف رسانههای حکومتی، هماکنون بیش از 95 درصد این دریاچه خشک و متأسفانه جز کویری از نمک چیزی از آن باقی نمانده است که البته این یک خطر بالقوه زیست محیطی برای مردم و کشاورزی این منطقه و ورای آن میباشد. چرا که کارشناسان جهانی معتقدند در صورت خشک شدن دریاچه ارومیه هوای معتدل منطقه تبدیل به هوای گرمسیری با بادهای نمکی خواهد شد و در نتیجه محیطزیست منطقه تغییر خواهد کرد و نمک بهمراه بسیاری از مواد سمی دیگر خطرات بیماریهای تنفسی برای زیستبوم و مردم منطقه بهوجود خواهد آورد که تا شعاع ۵۰۰کیلومتری این دریاچه را تهدید خواهد کرد. علاوه بر این در صورت خشک شدن دریاچه شاهد بارش باران نمک در بسیاری از استانهای همجوار خواهیم بود که در نتیجه منجر به آواره شدن 14میلیون نفر خواهد شد.
در این میان حاکمیت قرونوسطایی ولایت فقیه، همواره تلاش داشته و دارد که با دجالیت و فریب افکار عمومی وانمود کند که دلیل اصلی خشک شدن دریاچه ارومیه،خشکسالی وتغییرات اقلیم در جهان میباشد تا با این بهانه مانع گسترش مانع اعتراضات اجتماعی شود. اما تحقیقات محققان جهان به اثبات رسانده است که خشکسالی در ایران تنها باعث کاهش ۵درصدی بارش باران شده است و بر عکس پروژههای غارتگرانه سدسازی و تأسیس بیش از 200سد بر روی رودخانههای حوزه آبریز دریاچه ارومیه بدون کوچکترین توجیه اقتصادی، استفاده بیرویه و بعبارت دقیقتر غارت غیرمجاز از منابع زیرزمینی آب و حفر چاههای عمیق در حوزه دریاچه، همراه با ساخت بزرگراه ۱۵کیلومتری بدون بررسیهای دقیق علمی بر روی دریاچه نقش تعیینکننده در خشک شدن دریاچه داشته است و در عمل منجر به خشک شدن بیش از 95 درصد از محیط دریاچه و تبدیل آن به کویر نمک شده است.
همین جا لازم است خاطرنشان کنیم که بنا بر گزارش بانک جهانی در سال 2005، رقمی معادل 9درصد درآمد تولید ناخالص ملی ایران برای خسارتهای زیست محیطی هزینه میشود. یعنی بعبارت دقیقتر سالانه حدود 100میلیارد دلار هزینه تخریب محیطزیست در ایران میباشد.
از سوی دیگر این جنایت تاریخی اکنون خود به دستمایه یکی از مهمترین مخاصمات باندهای فاسد حاکمیت آخوندی تبدیل شده است چرا که در کنار غارت و چپاول هزینههای میلیاردی اختصاص داده شده برای بهاصطلاح بازسازی و احیای دریاچه ارومیه، آخوند روحانی شیاد توانست با سوءاستفاده از نارضایتی گسترده مردم ارومیه و با طرح این شعار مردم فریب که: « من به شما قول میدهم که در دولت تدبیر و امید، احیای دریاچه ارومیه، جزء اولین برنامههایمان باشد» در 2نمایش انتخاباتی سالیان گذشته باند مقابل را از میدان خارج کند.
بازتاب این تخاصم بین باندهای فاسد حکومتی اکنون تا آنجا بالا گرفته است که اعضای مجلس ارتجاع خواستار دخالت شخص خامنهای در این باره شده و میگویند: «موضوع نجات دریاچه ارومیه از بحران کنونی با وعدههای انتخاباتی جناب آقای دکتر روحانی در دوره یازدهم انتخابات ریاستجمهوری آغاز گردید و یکی از دلایل عام شهروندان این مناطق در رأی به ایشان وعده احیای دریاچه ارومیه و نجات آن از بحران بوده است؛ متأسفانه با وجود شکلگیری کار گروه ملی نجات دریاچه ارومیه با مدیریت معاون اول رئیسجمهور و انجام برخی از اقدامات و هزینه کردها، امروز نه تنها اوضاع مطلوب و به سامان نگشته بلکه شاهد تصویری اسفناک و زنده به گور شدن دریاچه ارومیه هستیم که نه در مقام نظر بلکه بهصورت عملی حیات و ممات مردمان این سرزمین را در معرض نابودی قرار داده است؛ اگر اقدامات عاجل و شایسته در این باره صورت نپذیرد نه تنها زیست بوم این منطقه بلکه بنا بر اظهارنظر کارشناسان و متخصصان حوزه محیطزیست، بخش اعظمی از مناطق و استانهای کشور را متوجه آثار سوء و زیان بار خود خواهد ساخت و مهمتر آن که با مرگ دریاچه ارومیه شناسنامه و هویت فرهنگی آذربایجان زیر سؤال خواهد رفت».(سایت حکومتی رویداد 24هفده بهمن96)
دریک نمونه دیگر خبرگزاری حکومتی ایلنا 4بهمن 96 بهنقل از یکی از کارگزاران حکومت افزایش تخاصم بین باندهای حکومتی در نتیجه خشک شدن دریاچه ارومیه را این چنین برملا مینماید: « معتقدم مجموعه حاکمیت باید خود را تنظیم کند و برنامههای همراستا داشته باشد. یکی از بارزترین مشکلات ما برنامه ششم توسعه است که سرفصلهای محیطزیست و سرفصلهای وزارت نیرو در بخش آب و سرفصلهای جهاد کشاورزی در برنامه ششم توسعه بهشدت باهم متضاد هستند. نمیتوان هم اکوسیستم را حفظ کرد و هم با همین روش سنتی کشاورزی را توسعه داد.... متأسفانه جریانهای ورودی هم بهدلیل برداشتهای زیاد کاهش پیدا کرده است، یعنی برداشت در سطح حوضه آبریز دریاچه ارومیه به چند دلیل ازجمله گسترش سطح زیر کشت، تغییر الگوی کشت و افزایش طرح توسعه منابع آب در این حوضه که با افزایش سدها و چاههایی که در این منطقه احداث و حفر شدهاند، باعث شده که جریانهای ورودی به دریاچه کاهش پیدا کند... اگر قرار باشد هر بخش، شهرستان و وزارتخانهیی برای خود برنامهیی بدون توجه به مسائل کلان کشور تدوین کند بیشک با مشکلات اساسی مواجه شده و آشفتگی ایجاد میشود که بهطور حتم بیشترین ضربه به محیطزیست وارد میشود».
استنباط بهتر و دقیقتر از این جنایت تاریخی در حاکمیت پلید آخوندی آن زمان امکانپذیر میشود که شما و تصویری که رسانههای همین رژیم از موقعیت فعلی این دریاچه ارائه دادهاند بررسی کنیم چرا که نشاندهنده سیمایی نسبتاًً دقیق از وضعیت فاجعهبار امروزی دریاچه ارومیه است و البته از روی آن میتوان تصویری از آینده میهن را نیز مشاهده کرد.
-خبرگزاری حکومتی ایسنا 3دیماه 96 بهنقل از یکی از کارشناسان حکومتی مینویسد:«طبق آمار منتشر شده در سایت شرکت آب منطقهیی استان در ۲۴آذر ماه، حجم آب موجود در دریاچه برابر با یک میلیارد و ۶۶میلیون مترمکعب بوده و این در حالی است که طبق میانگین درازمدت ۳۰ساله، میزان آب موجود در دریاچه باید برابر با ۱۶میلیارد مترمکعب باشد! ».
این کارشناس حکومتی در ادامه با تأکید بر این نکته که« دریاچه ارومیه از فرم دریاچه خارج و تبدیل به بستر نمکی یا پلایا شده است» اضافه میکند:«5200کیلومتر از حاشیهی دریاچهی ارومیه در گذشته جزو پهنهی آبی دریاچه بود که امروزه پهنهای خشک و نمکی، جای پهنه آبی را گرفته است و باتلاق، مرداب و بقایای گیاهی در این منطقه دیده نمیشود که بتواند ساطع شدن گاز متان در سطح کلان منطقه را ثابت کند... پهنهی آبی دریاچه در گذشته نقش موثری در تعدیل هوای شهرهاى حاشیه دریاچه داشت. اما امروزه با توجه به وجود پهنه خشکی در سطح وسیع و خاصیت خشکیها شاهد گرم شدن هوا حتی در فصول سرد سال هستیم».
-خبرگزاری حکومتی مهر 17بهمن 96 بهنقل از بهاصطلاح رئیس پژوهشکده مطالعات دریاچه ارومیه این چنین اعتراف میکند:« هم اکنون وضعیت دریاچه ارومیه بحرانی است و با توجه به کاهش بارشها سال آینده، شرایط وخیمتر خواهد بود. در کنار کاهش میزان بارشها شاهد کاهش شدید در منابع استراتژیک آبهای زیرزمینی هستیم که درسالهای آتی موجب بحران در محیطزیست و... خواهد شد. در طول ۲۰سال اخیر با افت شدید جذب آب، دریاچه ارومیه خشک شده و هماکنون تبدیل به سطح بسیار فرسایش پذیر و آلوده شده است. خشک شدن دریاچه ارومیه و کاهش منابع آبهای زیرزمینی در نتیجه سیاستهای غلط روی داده است، و استفاده ناصحیح در بخش کشاورزی و استفاده بیرویه از آبهای زیرزمینی موجب بروز این بحران شده است
این کارگزار حکومتی در ادامه ضمن اعتراف به به وجود ۹۰هزار حلقه چاه مجاز و غیرمجاز در حوضه دریاچه ارومیه اضافه میکند:« در بخش آبهای زیرزمینی بیش از یک میلیارد مترمکعب که شامل حجم کل آبهای حوضه آبریز دریاچه ارومیه است استفاده کردهایم. نتیجه حفر این چاههای غیرکارشناسی بحران خشک شدن دریاچه و کاهش منابع آبی است.
خبرگزاری حکومتی مهر در نهایت یادآور میشود:« دریاچه ارومیه دارای چهارمیلیارد مترمکعب نمک است. حجم این میزان نمک موجب تشدید تبخیر آب دریاچه شده و نیز زنگ خطر جدی برای ریزگردهای نمکی است که عواقب آن متوجه کل منطقه حتی تهران است. تهنشین شدن کودهای شیمیایی در کف دریاچه ارومیه، ریزگردهای نمکی، مشکل بیماریهای ریوی و تنفسی نیز بخشی از عواقب خشک شدن دریاچه است و با ادامه روند فعلی در بخش محیطزیست و آب شرب هم دچار مشکل خواهیم بود»