از جمله واژههای قلب شده در حکومت قاتل کلمات، واژهٔ «مردم» است. برای اینکه تصویر درستی از این قلب و تحریف داشته باشیم لازم است بدانیم وقتی در نظام بنا شده بر ولایت فقیه سخن از اسلام گفته میشود، منظور شخص ولیفقیه است. خمینی آشکارا اسلام را مرادف خود میدانست. وقتی میگفت اسلام نمیپذیرد که کذا و کذا، مقصودش این بود که خمینی نمیپذیرد!
وقتی در عرف و ادبیات حکومتی صحبت از ایران میشود. ایران بهمعنی کشور و سرزمین باستانی شیر و خورشید نیست. ایرانی که جغرافیای آن یک شیر را تداعی میکند. خزر را بر پشت خود دارد و عمان و خلیجفارس را در زیر پا و دریاچهٔ ارومیه را در حدقهٔ چشم. نه منظور از ایران در ادبیات آخوندی کشور عزیز ما ایرانیها نیست، منظور ولیفقیه از ایران، خطهای است که ولیفقیه بر آن ولایت یعنی حکمروایی دارد. منظور ام القرای ولایتهای زیردست خامنهای است. زیرا در اندیشهٔ ولایت فقیه حب سرزمین و دلبستگی به جغرافیا جایی ندارد. ولایت فقیه خود را جهانشمول و فراجغرافیا میداند. ایران برای او اولین خاکی است که به آن دست یافته تا ثروتش را مورد چپاول قرار دهد، خونش را بمکد، استخوانهایش را بلیسد و با سکوی پرش قرار دادن این سرزمین برای بلعیدن دیگر سرزمینها و جغرافیاها خیز بردارد. آنچه در قاموس این هیولا جا ندارد وطن و وطنپرستی است.
جایگاه مردم در نظم فقیه سالار
تئوری ولایت فقیه که معجون من درآوردی خمینی و آخوندهای همسنخ اوست، در اساس به نقش مردم و نقش آنان نیز سرسوزنی اعتقاد ندارد. ولایت فقیه مساوی است با نفی مردمگرایی و حکومت منتخب مردم. در این دیدگاه ـ همانطور که خمینی گفت ـ «رابطه ولیفقیه با مردم از لحاظ حقوقی مانند رابطه قیم با صغار (کودکان) است» و بالطبع «صغار» نیاز به ولی، والی و سرپرست دارند.
جایگاه و نقش مردم در نظام فقیه محور یا فقیه سالار همان است که آخوند مصباح یزدی، رک و پوست کنده آن را بر زبان راند:
«در حکومت اسلامی رأی مردم هیچ اعتبار شرعی و قانونی ندارد نه در اصل انتخاب نوع نظام سیاسی کشورشان و نه در اعتبار قانون اساسی و نه در انتخاب ریاستجمهوری و انتخاب خبرگان و رهبری.
ملاک اعتبار قانونی تنها یک چیز است و آن رضایت ولایت فقیه است.
اگر در جمهوری اسلامی تاکنون سخن از انتخابات بوده است، صرفاً به این دلیل است که ولیفقیه مصلحت دیده است فعلاً انتخابات باشد و نظر مردم هم گرفته شود.
ولیفقیه حق دارد و میتواند هر زمان که اراده کند و مصلحت بداند نوع دیگری از حکومت را که در آن چه بسا اصلاً به رأی مردم مراجعه نشود انتخاب کند.
مشروعیت حکومت نه تنها تابع رأی و رضایت ملت نیست،بلکه رأی ملت هیچ تاثیر و دخالتی در اعتبار آن ندارد». (مصباح یزدی- هفته نامهٔ حکومتی پرتو سخن ۷دی ۸۴)
صحبت از حضور یا نقش مردم یک عوامفریبی آشکار
بنابراین نظام ولایت فقیه تا جایی به مردم نیاز دارد که از آنها برای پیشبرد اهدافش استفادهٔ تبلیغاتی و ابزاری کند و با اتکا به آن مشروعیت کسب نماید. در بحبوحهٔ راهاندازی نمایش انتخابات یا در تشییع جنازه سران و مهرههای به هلاکت رسیده و دیگر سیرکهای لو رفتهٔ حکومتی، حضور مردم مسألهٔ ذهنی حکومت میشود و برای آن هزینه میکند.
مردم ایران سالهاست این رژیم را طرد و منزوی کردهاند. بیش از هر کس خامنهای این را میداند. نگاهی به فیلمهای گرفته شده از صحنههای قیام آبان بهخوبی برای هر ناظر بیطرف مشخص میکند که در ایران یک صفبندی بیشتر نیست. در یکطرف مردم ایران هستند که از ظلم آخوندی به ستوه آمده و برای سرنگونی آن بیقرار و ملتهب لحظهشماری میکنند، در طرف مقابل رژیمی قرار دارد که پاسخی جز گلوله و زندان برای مطالبات مردم ندارد. در کجای جهان و کدام دیکتاتور است که طی یک ماه و اندی پیش مردم بیگناه را در خیابان به گلوله بسته باشد و بعد وقیحانه اعلام کند که مردم ایران طرفدار او هستند و میلیونها نفر در مراسم تشییع سرجلاد او شرکت کردهاند. تا جلاد فرزندان خویش را تقدیس کنند. نه این یک دروغ بزرگ به شعور بشریت معاصر و یک وهن بزرگ در حق خلق قهرمان و قیامآفرین ایران است.
تشبثات حکومتی برای رقمسازی حول شرکت در تشییع جنازهٔ قاسم سلیمانی
آنچه تحت عنوان شرکت میلیونی مردم در سیرک مهوع نعش چرخانی شهر به شهر بزرگنمایی میشود، با این هدف صورت میگیرد تا به عناصر داخلی نظام روحیه بدهد و در ضمن برای تتمهٔ اصحاب مماشات و لابیهای اجارهای نظام، خوراک فراهم کند تا تبلیغ کنند که نظام پایگاه مردمی دارد و مردم ایران از سقط شدن قاسم سلیمانی آزرده خاطر شدهاند.
واقعیت این است که نظام ولایت فقیه روشهای شناخته شده و لو رفتهای برای جمعیت سازی در اینگونه سیرکها دارد. در نظام سلطنتی نیز حکومت وقت با تعطیلی اجباری مدارس، دانشگاهها، ادارات و بازارها و نیز شرکت دادن روستاییان قادر بود، جمعیتهای کلان برای سالگرد ۴و ۹آبان گردآورد. حتی در روزهای پایانی نیز سلطنتطلبان توانستند یک تظاهرات بزرگ در تبریز ترتیب دهند.
روشهای شناخته شدهٔ نظام آخوندی برای جمعیت سازی
۱ـ تعطیلی اجباری مدارس، دانشگاهها، ادارات با بخشنامههای دولتی برای کشاندن اجباری مردم به نمایشات حکومتی
۲ـ اختصاص اتوبوس و غذای مجانی برای تطمیع شرکتکنندگان
۳ـ بردن اتوبوس به روستاها و سوار کردن جمعیت با وعدههای مختلف
۴ـ تهدید کسانی که به هر دلیل از شرکت کردن خودداری نمایند.
۵ـ بسیج نیروهای پاسدار و ارتشی و نیز تمامی عوامل خود در قسمتها و شهرهای مختلف و شرکت دادن آنها با لباسشخصی در یک محل مشخص تا جمعیت انبوه جلوه داده شود.
چند نمونه از تهدید و تطمیع برای شرکت اجباری در مراسم نعش چرخانی
نمونههای زیر تنها اندکی از بسیار ترفندها و تشبثات گردانندگان سیرک نعش چرخانی قاسم سلیمانی برای جمعیتسازی است. نمونهها خود گویاست.
دوشنبه ۱۶دی ۹۸ـ رژیم آخوندی برای برگزاری نمایش نمازگزاری خامنهای بر جنازه قاسم سلیمانی در دانشگاه تهران، از دانشجویان دانشگاه صنایع ایران خواست در این نمایش حکومتی شرکت کنند تا به آنها نمره بدهند.
نمره برای شرکت در تشیع سلیمانی جنایتکار
کارگزاران حکومتی در مشهد دست به ترفندهایی زدهاند که شهروندان آن را افشا کردهاند:
یکم. از روز گذشته شنبه ۱۴دیماه ۹۸ از اتاق اصناف مشهد نامههایی به اتحادیه دادند که برای امروز [یکشنبه ۱۵دیماه] تمامی کسبه، بازار و پاساژهای اطراف حرم امام رضا (ع)، باید نصف روز و یا کامل تعطیل باشند. از جمله بازار فردوسی مشهد تا ساعت ۳بعدازظهر بهصورت اجباری تعطیل بودند. در راسته خیابان موسوم به مفتح نیز اگر مغازهای باز بود، به صاحب آن اخطار داده میشد.
دوم. از روز گذشته شنبه ۱۴دیماه ۹۸ جمعیت از روستاهای مختلف با اتوبوس به مشهد منتقل میشدند. از جمله یکی از هموطنان گفت: «از روستای پدری ما که فاصله ۲۴۰کیلومتری تا مشهد داره و۱۵۰خانواره سه دستگاه اتوبوس با پلاک سپاه با آپشن سه وعده خوراکی و اسکان رایگان آوردن مشهد. از استانها و شهرهای مجاور هم تا دلتون بخواد آوردن.»
سوم. حوالی ساعت ۱۱شب گذشته شنبه ۱۴دیماه ۹۸ در خیابان احمدآباد مشهد عکس قاسم سلیمانی خونخوار را پخش میکردند و میگفتند که روی شیشه ماشینتان بچسبانید که عموماً هموطنان عکس را از پنجره بیرون میانداختند. یکی از هموطنان گفت: «با این کارهاشون نمیتونن شو راه بندازن، یک نفر خون چندین هزار نفرو ریخته... نمیگذاریم این مش قاسم بت بشه...»
چهارم. از ظهر روز یکشنبه ۱۵دیماه ۹۸ از طرف اماکن به کسبه محدوده اطراف حرم امام رضا اخطار دادند که باید در مراسم تشییع قاسم سلیمانی قاتل شرکت کرده و کسب و کارشان را تعطیل کنند.
***
به نظر میرسد شیخ در روزهای پایانی نظامش با بلاهت تمام همان مسیری را میرود که شاه پیموده بود. این فرجام همهٔ دیکتاتورهایی است که از سوی مردم خویش طرد شده و ناگزیر از نمایش رقتآمیز مشروعیت با شیوههای کثیف و لو رفته میشوند. فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ