۴۲سال است ایلغار آخوندهای اشغالگر زندگی و هست و نیست مردم ایران را نابود کرده و آنها با انواع شیوههای غارتگرانه دار و ندار مردم را بهیغما بردهاند.
بورس یکی از این شیوههای غارت است؛ تا جایی که در این کلان غارت حکومتی «نیمی از ایرانیان ۴۰درصد دارایی خود را از دست دادند و اینک بیپناه و درمانده گرفتار شدهاند» (نامهٔ انجمن حکومتی توسعهٔ سرمایهگذاران به سران قوای رژیم-۶ اردیبهشت۱۴۰۰).
اما بدتر از این غارتگری، نمکی است که سران رژیم بر زخمهای عمیق مردم ایران میپاشند. آخوند روحانی که روزگاری میگفت: «مردم باید همه چیزشان را به بورس بسپارند (۱۶مرداد۹۹)، روز ۱۷تیر با وقاحت گفت: «مردم نباید همهٔ سرمایهشان را نباید در بورس بیاورند که فراز و نشیب بورس زندگی آنها را به هم نزند!».
این حرفهای روحانی پس از یک سال غارت مردم است که به اعتراف رئیس سازمان بورس رژیم این چپاول عظیم و نهادینه «در سال گذشته ۶۸۰هزار میلیارد تومان برای اقتصاد (نظام) تأمین مالی کرد!» (دهنوی-۲۸فروردین۱۴۰۰).
البته وقاحت و نمک بر زخم مردم پاشیدن تنها به بورس محدود نمیشود. همین روزها که قطع پیاپی و طولانی برق در گرمای طاقتفرسا، زندگی مردم ایران را دچار بحران کرده، روحانی بهجای پاسخگویی که چرا بهجای هزینههای چند صد میلیارد دلاری برای برنامههای ویرانگر اتمی، موشکی، تروریسم و دخالت و کشتار در کشورهای منطقه، هیچ هزینهای برای زیرساختهای کشور، از جمله برق نکردند، با دریدگی مردم را مقصر قطع برق معرفی میکند و میگوید: «مردم باید مصرف خود را کم کنند!» (۱۶تیر).
در زمینهٔ کرونا هم، در حالیکه جهان با واکسیناسیون عمومی و رایگان در حال مهار این ویروس است اما بهخاطر خودداری آخوندها از واکسیناسیون مردم، در ایران امواج پیکهای کرونا یکی پس از دیگری کشور را در مینوردد؛ تا جایی که تنها در زاهدان «شاهد پدیدهیی شوم و ناگوار در سطح خیابانهای شهر هستیم» که مردم مجبورند کفن و لباس مرگ خود را از دستفروشان بخرند!، اما باز روحانی با وقاحت نمک بر زخم مردم میپاشد و آنها را مقصر معرفی میکند که: رعایت پروتکلها توسط مردم پایین آمده «و همین باعث شده شهرستانهای قرمز به ۹۲شهرستان برسد!» (۱۲تیر).
هدف از این نمکپاشی بر زخم مردم چیست؟
این دروغهای وقیحانه، سیاست دیکتاتورها در شرایطی است که با بحرانهای مرگبار روبهرو هستند و هیچ راهی برای برونرفت ندارند؛ نمونهٴ بارز آن گوبلز، وزیر تبلیغات هیتلر است که در سالهای آخر جنگ که شکست آلمان هیتلری حتمی بود، با دروغهای بزرگ تلاش میکرد اذهان را منحرف کند و تئوریاش این بود که مردم دروغ بزرگ را زودتر از دروغ کوچک باور میکنند!
اکنون خامنهای و روحانی که هیچ پاسخی به هیچکدام از بحرانهای عمیق اجتماعی و سیاسی ندارند و بهتر از هر کس از خشم عظیم اجتماعی نسبت به تمامیت رژیم و خطر قیام گرسنگان خبر دارند، تلاش میکنند با همین شیوه اذهان مردم را منحرف سازند.
اما مردم با شعارهای شبانهٔ «مرگ بر خامنهای» به این همه دروغ و نامردمی و رذالت واکنش نشان دادند و یک بار دیگر آشکار شد که این شیوههای دجالگرانه تنها بر خشم و نفرت عظیم اجتماعی میافزاید و روز بزرگ قیام و سرنگونی را نزدیکتر میسازد.