دستگاه رأیسازی و تبلیغاتی حاکمیت آخوندی نتوانست مانع از شنیدن شدن صدای نه قاطع و یکپارچه مردم ایران به نظام آخوندی در جریان سیرک انتخاباتی شود.
آنچنان که حتی آمار بهشدت مهندسی شده و اعلام شده رسمی را تبدیل به اصلیترین موضوع جنگ باندی کرد و هر یک از آنها دیگری را مسئول خوردن این سیلی محکم به بناگوش نظامشان میدانند.
آخوند حسن روحانی برای درصد پایین مشارکت غصه میخورد و میگوید: «اگربرای ما مهم نبود این همه غصه نمیخوردیم» ؟ (تلویزیون شبکه خبر ۲ تیر۱۴۰۰)
نمایندگان مجلس ارتجاع جواب نگرانی روحانی را دادند و در این رابطه جواد نیک بین گفت: «مسبب اصلی این مشارکت کم شمایید» (خبرگزاری مجلس ۲تیر ۱۴۰۰).
علیرضا سلیمی هم دولت را مقصر دانست: «اگر دولت اخلال نکرده بود حداقل بین ۵تا ۱۰درصد میزان مشارکت افزون بود» (همان منبع).
اما واقعیت این است که مردم با شرکت نکردن خود میز سیرک انتخاباتی خامنهای را به کلی درهم ریختند. و از آنجا که میدانستند کاندید خامنهای رئیسی است کانونها و جوانان شورشی بهمحض اینکه پوسترهای دژخیم رئیسی بر در و دیوار شهرها نصب شد، آنها را پاره کرده یا آتش زدند تا آنجا که رئیسی ناگزیر شد بگوید پوسترهایش را جمع کنند تا افتضاح بیشتری برملا نشود.
محسن پزشکیان عضو مجلس ارتجاع و کاندید رد صلاحیت توسط شورای نگهبان یکی از دلایل عدم شرکت در انتخابات را مشخص بودن انتخاب رئیسی از قبل دانست: «یکی از علل عدم حضور مردم در انتخابات بهدلیل این بود که از قبل معلوم بود که آقای رئیسی قرار است رئیسجمهور شود» (روزنامه اعتماد ۳تیر ۱۴۰۰).
آخوند حسن روحانی هم با لگدی به خامنهای بر عدم مشارکت اعتراف کرد: «این که مقام معظم رهبری با آن بیان صریحشان مردم را دعوت میکند و اصرار میکندی بیخودی من درآوردی علت درست نکنیم» (همان مبنع).
واقعیت این است که این بیانها قبل از هر چیز وحشت نظام ولایت را از تحریم انتخابات نشان میدهد.
یک مهره حکومتی به نام مهدی جمشیدی در مصاحبه با تلویزیون شبکه ۵ گفت: «این نشان میدهد که در عمق جامعه و زیر پوست جامعه چه میگذرد» (تلویزیون شبکه پنج ۱تیر ۱۴۰۰).
در مورد آنچه که زیر پوست جامعه میگذرد جواب روزنامه همدلی این است که: «این رأی میتواند یک پدیده اعتراضی شود و حادثه خلق کند. گمان میکنم باید از الآن درباره شهر کرج اعلام خطر کرد؛ ما در آینده باید شاهد ظهور یک نوع رفتار کرجی باشیم چه در کرج چه در تهران و چه در شهرهای دیگر».
روحانی هم در زمینه عدم مشارکت مردم و رأی پایین آه و فغان کرد: «نباید ادامه پیدا کند این ۴۸درصد باید یک بار در تاریخ ما باشد انشاءالله» (همدلی ۲تیر ۱۴۰۰).
روزنامه حکومتی اعتماد نوشت: «مسعود پزشکیان، با اشاره به میزان پایین مشارکت و همچنین درصد بالای آرای باطله در سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری گفت اگر به کسانی که آمدند و رأی باطله دادند و افرادی که نیامدند و رأی ندادند بهصورت ویژه توجه نکنیم به مشکل برمیخوریم، چرا که اینها از ما ناراضی هستند و این نارضایتی با توجه به اینکه همین الآن هم مشکل داریم، در ادامه برایمان مشکلساز میشود» (همان منبع).
در زمینه قهر و نفرت مردم و قهرشان با صندوق انتخابات قلابی روزنامه حکومتی ستاره صبح نوشت: «این میزان مشارکت نشان از قهر و بیتوجهی مردم نسبت به صندوق رأی و تعیین سرنوشت خود است. تداوم این روند خطرناک است؛ بنابراین لازم است کاری انجام شود تا اعتماد از دست رفته مردم بازآفرینی شود» (ستاره صبح ۲تیر ۱۴۰۰).
روشن است بازآفرینی اعتماد از دست رفته مردم در حکم قضیه سالبه به انتفاء موضوع است، چرا که پیش از انتخابات هم مردم نسبت به حاکمیت اعتمادی نداشتند، تا بتوان اعتماد از دست رفته آنها را بازسازی کرد.
بحران مشروعیت و بیاعتمادی مردم به نظام دههها است که وجود دارد و امری یک ساله و یا یکشبه نیست. ساختار فاسد و تبهکار رژیم باعث این وضعیت شده است.
چاره آنها سرنگون کردن حاکمیت آخوندی است و نه بزرگ مردم در جریان بازی انتخاباتی نشان داد که رهایی از این نظام ستمگر سرنگونی آن است. همین پیام را سردمداران، مهرهها و رسانههای رژیم از تحریم مردم گرفتند که اینطور به وحشت افتادند.
بهنوشته روزنامه حکومتی اعتماد و بهنقل از محسن پزشکیان بسیاری هم اسمهای ناشناخته و کاندید نشده از جمله «عباس بوعذار» روی برگههای رأی نوشتند و تمامیت نظام را به سخره گرفتند، طوری که میزان آرای باطله رتبه دوم در خیمهشببازی انتخاباتی را کسب کرد.