پزشکی، دانشی است که هدفش حفظ و ارتقاء سلامتی، درمان بیماریها و باز توانی آسیب دیدگان است. اگر بخواهیم پزشک شویم و درد مردم را درمان کنیم، باید ۷ سال درس بخوانیم تا یک پزشک عمومی شویم. دوره تخصصی هم دست کم ۴ سال طول میکشد. بعد هم دوره فوق تخصصی است. رشته پرستاری هم حدود ۵ سال یا ۹ ترم تحصیلی به طول میانجامد. فرزندان ایرانزمین سالها درس میخوانند به امید روزی که ضمن امرار معاش و پاسخگویی به هزینههای کلان (حدود یک میلیارد تومان) و عمری را که در این راه گذاشتهاند، به درمان هموطنانشان بپردازند.
چه کسی فکر میکرد در فاشیسم دینی حاکم برایران، کار به جایی برسد که پزشکان و پرستاران، خودشان چنان دردمند شوند که یا دست به خودکشی بزنند! و یا به نام مهاجرت، از سلطه رژیم آخوندی فرار کنند شاید ساحل نجاتی بیابند! اینان سرمایههای مادی و انسانی را در کولهپشتی خود جا دادهاند و فریادشان از آسیب دیدگی نظام سلامت تا فروپاشی آن بلند است.
وضعیت بد اقتصادی، تبعیض در کار، درآمد پایین، ساعات کار طولانی و نبود امنیت شغلی، جاسوسی بسیجیها، ارعاب پاسداران و نظارت امنیتیها... بخشی از مشکلات کادر درمان ایران است.
درخواست گواهی «Good Standing»
پزشکان و پرستاران ایران برای رسیدن به آن طرف مرز و زمینی که در آن کار و زندگی کنند، بهدنبال کسب گواهی «گود استندینگ» هستند تا با آن، جواز صلاحیت تخصص خود را در کشور دیگر نشان دهند.
محمد شریفی مقدم، دبیرکل خانه پرستار، چند ماه پیش گفته بود: بر اساس درخواست گواهی «گود استندینگ» «دستکم سالانه ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ پرستار از کشور مهاجرت میکنند».
این در حالی است که سال گذشته معاونت پرستاری وزارت بهداشت، از کمبود ۱۰۰ هزار نیروی پرستاری در کشور خبر داده بود. اگر توان جذب سالانه حداقل ۲۰ هزار پرستار باشد، ۵ سال طول میکشد تا آن کمبود برطرف شود.
یک مقام نظام پرستاری میگوید کمبود پرستار یک معضل جدی است. استاندارد نسبت پرستار به تخت بیمارستانی در برخی کشورها ۴ یا ۵ پرستار به ازای هر تخت است. «در ایران سرانه پرستار ۱.۵ نفر به ازای هر تخت است؛ حتی در برخی از استانهای کشور این نسبت به زیر یک نفر پرستار به ازای هر تخت نیز میرسد». ! (گسترش نیوز۷بهمن۱۴۰۲)
اما آنها که هنوز در ایران ماندهاند درگیر «معوقات تعرفه خدمات پرستاری» هستند که هیچ تناسبی با حجم کار و اضافه کاریهایشان ندارد و مجبورند مانند دیگر مشاغل، کار دومی پیدا کنند تا مخارج زندگیشان تا حدودی تأمین شود. وضعیت کمبود تعداد پزشکان هم بحرانی است. «سرانه پزشک در ایران ۱۱.۸ به ازای ۱۰ هزار نفر جمعیت است در حالیکه این آمار در کشورهای پیشرفته بین ۳۰ تا ۵۰ است. ایران در بین ۲۵ کشور منطقه، در رتبه بیستم و پایینتر از کشورهایی مانند عربستان، تاجیکستان، قرقیزستان و ترکیه قرار دارد» (دیده بان، ۱۱آذر۱۴۰۲).
افزایش ۲۰۰ درصدی درخواست مهاجرت پزشکان
یک منبع در سازمان نظام پزشکی در این باره میگوید: «تا نیمه اول امسال و نسبت به سال ۱۳۹۷، تعداد درخواست پزشکان برای دریافت گواهی حرفهیی CGS حدود ۲۰۰ درصد افزایش یافته است. چنانکه در سال ۱۴۰۰ بیش از ۴ هزار پزشک، سال ۱۴۰۱ بیش از ۶ هزار پزشک و در نیمه اول امسال، بیش از ۳ هزار پزشک گواهی حرفهیی گرفتهاند و پیشبینی میشود تا پایان امسال، مجموع گواهیهای صادر شده به ۱۰ هزار فقره برسد» (اعتماد۱۷بهمن۱۴۰۲).
اگر بخواهیم درخواست سایر پزشکان متخصص و فوق تخصص نظیر داروسازان، دندانپزشکان و پیراپزشکان و... برای درخواست گواهی حرفهیی را بیاوریم خود یک گزارش چندین صفحهای خواهد شد.
برخی دانشگاهها پارکینگ را کلاس درس کردند!
شاید باور کردنی نباشد که نظام آموزش عالی در زمینه تربیت پزشک و پرستار و کادر درمان به چه وضعیت نزاری رسیده است. معاون وزیر بهداشت دولت آخوندرئیسی اعتراف میکند: «توان افزایش ۲۰ درصدی ظرفیت پزشکی را نداریم زیرا زیرساختهای آن هنوز مهیا نشده است بهطوری که برخی دانشگاهها پارکینگ را تبدیل به کلاس درس کردهاند» (تسنیم۱۷بهمن۱۴۰۲).
وی گفته بود به ازای هر ۱۰۰ دانشجوی پزشکی باید ۲۴ استاد وجود داشته باشد. ما ۷۵ هزار دانشجوی پزشکی و ۲۲ هزار عضو هیأت علمی داریم. بنابراین در زمینه تعداد اساتید نیز با کمبودهای نسبی مواجهیم. به ازای هر دانشجوی پزشکی باید ۵.۶ تخت آموزشی وجود داشته باشد، اما کمتر از ۱.۵ تخت به هر دانشجو میرسد و این موضوع به کیفیت آموزش ضربه میزند. سایر آمارها هم بهمین وضعیت شبیه است.
رونق خدمات مهاجرت کادر درمان
این روزها شرکتها و آژانسهای ارائهدهنده خدمات مهاجرت به پزشکان و پرستاران، سرشان خیلی شلوغ است. در فضای وب، صفحات متعددی از وبسایت شرکتهای ارایه دهنده خدمات مهاجرت به پزشکان و پرستاران پیدا میشود. «کارمند شرکتی که خدمات مهاجرت به پزشکان و پرستاران ایرانی ارائه میدهد، میگوید طی دو سال اخیر، افزایش تقاضای مهاجرت به حدی برای شرکتهای واسطه پولساز شده که این شرکتها تشویق شدهاند خدمات جانبی همچون مشاوره رایگان و جایابی بهتر را هم به فهرست وظایف خود اضافه کنند. ». (دنیای اقتصاد۱۶بهمن۱۴۰۲).
فروپاشی نظام سلامت با بحران خودکشی رزیدنتها
اما آنها که نمیخواهند و یا نمیتوانند مهاجرت کنند چه سرنوشتی در نظام ولایت مطلقه فقیه دارند. نامه دردناک انجمن علمی روانپزشکان ایران درباره آمار بالای خودکشی رزیدنتها نشان میدهد که کادر درمان نیز جزو دردمندانی است که در رژیم آخوندی به آن دچار شده است: «فراوانی خودکشی پزشکان جوان و دستیاران پزشکی ازحدود ۱۰ برابر آنچه در جمعیت عمومی کشور رخ میدهد، بالاتر است. تداوم این روند زمینهساز فروپاشی نظام سلامت کشور است» (هممیهن، ۱۹دی۱۴۰۲).
بی جهت نیست که رئیس انجمن پزشکان عمومی ایران هشدار میدهد: «اگر چه مدتهاست، حال نظام سلامت مانند سایر عرصههای اجتماعی خوب نیست، اما این روزها در بحران است و حالش به وخامت گراییده است» (انجمن پزشکان عمومی۱۹ بهمن ۱۴۰۱).
بحران همهجانبه کمبود دارو
در این بحران نفسگیر پرداختن به کمبود دارو دیگر دردی دوا نمیکند. یک عضو کمیسیون بهداشت مجلس، نسبت به تبدیل دارو به یک «بحران» هشدار داده و گفته است «تعداد داروهای کمیاب در ایران به بیش از «۲۰۰ قلم» رسیده است» (ایلنا۱۰تیر۱۴۰۲).
چرا باید دارو ۱۰۷ درصد گران شود؟
وی میگوید اگر راه چارهای اندیشیده نشود، ممکن است این مسأله به یک بحران اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، بهداشتی و درمانی تبدیل شود. بدهی ۹ هزار میلیارد تومانی سازمان تأمین اجتماعی به بیمارستانها و بدهی «دهها برابری» دولت به این سازمان، تنها گوشهای از این بحران است. این در حالی است که در جنگ باندها از این مسأله سوءاستفاده هم میشود: «قالیباف رئیس مجلس گفت: بنده در نامهیی رسمی به رئیسجمهور تأکید کردم ما الآن در حوزه بهداشت و درمان نیز ارز ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی تخصیص دادیم چرا باید دارو ۱۰۷ درصد گران شود؟» (ایسنا، ۷بهمن۱۴۰۲)
بزرگترین معضل نظام سلامت دسترسی ناکافی مردم به خدمات پزشکی
سال گذشته در مجلس آخوندی گزارش کمیسیون اصل ۹۰ درباره معضلات نظام سلامت خوانده شد که در آن «کمبود پزشک متخصص، کاهش کیفیت خدمات درمانی، افزایش خطاهای پزشکی در اثر فشار بالای کاری و نبود نیروی جایگزین، صفهای طولانی انتظار برای دریافت خدمات و همچنین توزیع نامتوازن پزشک در کشور از تبعات کمبود پزشک است» (مهر، ۲۳فروردین۱۴۰۱).
آری، پزشکان و پرستاران و کادردرمان، میبایست به درد اصلی مردم ستمدیده ایران رسیدگی کنند و آن همانا جراحی غده عفونی فاشیسم دینی از پیکر ایرانزمین است. این تنها علاج مداوای تن رنجور میهن استبداد زده است.