این روزها نه فقط در فضای مجازی بلکه در رسانههای رسمی حکومتی و حتی روزنامهها، سایتها و خبرگزاریهای ارگان باند خامنهای انبوه روایتها، اخبار و خاطراتی در باره موقعیت سیدعلی خامنهای در مقام رهبری نظام (چه سلبی و چه ایجابی) منتشر میشود که تا پیش از این سابقه نداشت.
هجوم افرادی از باند رقیب خامنهای به وی و رد صلاحیت وی یا حتی تشکیک در صحت نظریه ولایت فقیه بویژه پس از حذف تحقیرآمیز باندشان شاید طبیعی باشد،
اما اینهمه بر طبل حقانیت رهبری خامنهای کوبیدن از سوی باند خودش آنهم پس از ۲۲ سال رهبرشدن وی غیرطبیعی است و از آن غیرعادیتر ورود شخص خامنهای به صحنه و انتشار نوار صحبتهای خودش است که وی به خاطره گویی از خمینی پرداخته که خمینی گفت آقای خامنهای رهبر باشد! یعنی خودش آمده تا به نفع خودش شهادت بدهد!! اقدامی که نه وجاهت حقوقی دارد نه اعتبار تاریخی و بیشتر مایه تمسخر وی توسط شنوندگان و تحقیر گویندهاش میشود.
به هر حال در چنین شرایطی روز شنبه ۳۱ خرداد ۹۹ باشگاه خبرنگاران جوان رژیم متعلق به سپاه پاسداران در یک گزارش مفصل تلاش کرد در همین راستا ثابت کند که خامنهای محبوبترین رئیس جمهور نظام بوده است.
باز هم آمار جعلی
درصد آرای جعلی
سایت چماقداران بسیجی با چاپ عکس روسای جمهور نظام و قراردادن بالاترین عدد زیر عکس خامنهای اینگونه وانمود کرد که خامنهای بیشترین درصد آرای ملت؟! محبوبترین رئیس جمهور تاریخ نظام است.
سایت باشگاه چماقداران بسیجی ظاهرا فراموش کرده که منابع وزارت کشور همین رژیم همه ساله آمار انتخابات مختلف رژیم را در رسانه رسمیاش منتشر میکند و از جمله در مورد انتخابات ریاست جمهوری هم همینکار را میکند و در آن آمار وضعیت آمار منتشره چیز دیگری است!
آمار رسمی رژیم
در باره جدولی که در پی میآید، چند نکته لازم به یادآوری است:
نکته اول: تمامی این اعداد و ارقام مهندسی شده هستند و بویژه از دور اول به بعد، آرای منتشره در ضریبهای ۷ و ۸ شارژ و اعلام شدهاند. این کار توسط یک نهاد بسیار جمع و جور سه چهار نفره خاص انجام شده و میشود به نام «اتاق تجمیع آرا» که چند و چون آن را بعدا نخست وزیر دوران طلایی؟! (میرحسین) هنگامی که خودش سوژه شکست خورده این بازی شد، آن را افشا کرد، رازی که مجاهدین سالها پیش از او برملا کرده بودند.
نکته دوم: در همین اعداد و ارقام ساختگی و مهندسی شده و اعلام شده توسط وزارت کشور رژیم هم باز خامنهای نفر دوم است و نه نفر اول. به دایرههای رنگی و مقایسه آنها نگاه کنید.
نکته سوم: حتی در همین اعداد مهندسی شده هم به خوبی روشن است که اکثر نمایشهای انتخاباتی رژیم با وجود مهندسی و ضریب ۸ خوردن آرا، هرگز نتوانسته اکثریت دارندگان حق رای را به پای صندوقها بکشانند. سهل است در مواردی مانند دوره دوم خامنهای و دوره اول رفسنجانی، تعداد دارندگان حق رای که به قول رژیم وارد نمایش انتخابات شدند فقط اندکی بیشتر از ۵۰ درصد بوده!
در دوره دوم خامنهای فقط کمی بیشتر از ۵۴درصد دارندگان حق رای وارد این نمایش شدند (شبرنگ سبز)
و در دوره اول رفسنجانی هم فقط اندکی بیش از ۵۰ درصد دارندگان حق رای وارد مضحکه انتخاباتی آخوندها شدند (شبرنگ آبی)
و در واقع این اعداد که آمار رسمی وزارت کشور رژیم هستند چیزی جز نمایش افلاس و درهم شکستگی بازی انتخاباتی آخوندها نیست.
آمار حکومتی آخوندها در باره اطلاعات نمایش انتخابات ریاست جمهوری رژیم
حرف اصلی
اما حرف اصلی این یادداشت اینهم نیست چرا که نمایش انتخاباتی آخوندها ورشکستهتر و بیآبروتر از آن است که نیازی به رو کردن اسناد اینچنین داشته باشد.
بحث اصلی این یادداشت این است که: راستی مختصات دقیق خامنهای در صحنه سیاسی رژیم چیست؟ آنهم پس از ۲۲ سال نشستن بر کرسی ولایت فقیه نظام! که اکنون ناگزیر شده از حقانیت مقام خود دفاع کند؟ و اساسا چهچیزی او را به این مواضع دفاعی سست، بیخاصیت و حتی مضحک انداخته است؟
خامنهای اگر حقیقتا مشکلی در حفظ کرسی ولایتش در سال بیست و دوم رهبریاش نداشت هرگز وارد این بازیها و حرفها صدمن یکِغاز و آن خاطرهگوییها و این درصدسازیهای دروغین نمیشد.
اکنون سوال این است: چه چیزی خامنهای را به چنین موضع دفاعی بیحفاظ و سنگری کشانده است؟
پاسخ به سوال
پاسخ تا حدی روشن است:
خامنهای زیر ضربات مقاومت و فشارهای ناشی از قیامهای مردمی به شدت ضعیف شده و در چنین وضعیتی، معضلات بنیادی و مزمن نظام هم به شکل «زخم تازه» شروع به خونریزی مجدد کردهاند از جمله:
اولین علت، ناحق بودن تکیه دادن او به کرسی رهبری یک ملت انقلابی و فهیم است که توانسته کهنسالترین نظام سلطنتی جهان را با انقلابی پیشرو و دمکراتیک درهم بشکند (انقلاب ضدسلطنتی ۵۷)
نگاهی به شکستهای خامنهای و نظامش در سیاست داخلی
دومین علت، فاجعه بار بودن سیاستهای داخلی و خارجی او در تمامی این سالهاست؛
خامنهای در سیاست داخلی، جز سرکوب و قتلعام و ترور مخالفان و قتلهای زنجیرهای و افزایش سال به سال تعداد زندانیان سیاسی، و تعمیق دوقطبی ریشهای جامعه دستاورد دیگری نداشته است
خامنهای در سیاست داخلی جز درهمشکستن تولید ملی (صنعتی و کشاورزی) و افزایش وابستگی به واردات و تحکیم وابستگی اقتصادی حتی برای نان و آب و گوشت و ...دستاورد دیگری نداشته است. در حالی که غصب حق حاکمیت ملی، بالاترین جرم اوست.
سرخط شکستهای خامنهای در سیاست داخلی
خامنهای در سیاست داخلی جز افزایش سرسامآور بیکاری و پشتهسازی از کشتههای جوانان متخصص اما بیکار ایران نداشته است آنهم در حالی که روز به روز سهمیه بیشتری در دانشگاهها و وزارتخانهها و کارخانجات به اراذل بسیجی و اطلاعاتی خودش اختصاص میدهد.
خامنهای در سیاست داخلی جز تشدید سرکوب سیستماتیک و نهادینه شده و بلاواسطه نیمی از جمعیت کشور یعنی زنان نداشته است.
خامنهای در سیاست داخلی جز گسترش فضای بسته امنیتی و تحمیل شرایط خفقان سیاسی وحتی صنفی، هیچ دستاورد دیگری نداشته است.
حاصل ۲۲ سال رهبری خائنانه خامنهای جز غارت نجومی ثروتهای مردم ایران و افزایش فقر و سرکوب و ناامنی اجتماعی چیز دیگری نبوده است.
در عرصه سیاست خارجی اما وضع از اینهم بدتر است
نگاهی به شکستهای خامنهای و نظامش در سیاست خارجی
خامنهای با استمرار سیاست سرکوب در داخل ناگزیر به استمرار سیاست صدور ارتجاع و تروریسم به خارج روی آورد و قسمت اعظم سرمایههای ملی ایران را هزینه جنگ در کشورهای دور و نزدیک کرد. فاجعه سوریه، انهدام یمن، گسترش تخریب عراق و تعمیق دوقطبی ارتجاعی قومیتی در لبنان از دیگر دستاوردهای خامنهای در سیاست خارجی است.
خامنهای در سیاست خارجی با پیگیری ماجراجویی اتمیاش، ضمن نابود کردن بخش اعظم سرمایههای ملی ایران برای ساختن سلاح کشتار جمعی و بعد نابودی بخشی از آن، احمقانهترین و خائنانهترین سیاست خارجی ممکن را پیاده کرد، افتضاحی که هنوز هم ادامه دارد.
خامنهای در سیاست خارجی وارد بازیای شد که اینک نه توان ادامه آن را دارد و نه جربزه مهار و کنترل آن را.
خامنهای خود بهتر از هرکس دیگری میداند که مردم عامل تمامی این شکستها و افتضاحات را به درستی او و نظام متبوعش میدانند.
و بدتر آنکه در نظامی که هیچ ساز و کار دمکراتیکی برای تغییر باقی نگذاشته، هم او و هم مردم و مقاومت ایران بهتر از هرکسی میدانند که چاره کار نابودی تام و تمام چنین نظامی است.
و چه بسا به همین علت باشد که خامنهای اینچنین وحشتزده به تقلا افتاده تا با تبلیغ حقانیت موقعیت رهبر بودن خودش، حداقل تتمه نیروهای باقیماندهاش در سپاه و بسیج را قبل از ریزش متوجه خود کند!
شاید اینطوری حداقل یک نیروی مختصر برای روز مبادا برای حفاظت از خودش داشته باشد!
روزی که نباید زیاد دور باشد!