728 x 90

نگاهی به ایران؛ کنار زدن گل‌های تنیده بر زنجیرها

شکستن زنجیرها
شکستن زنجیرها

«نقد، گل‌های خیالیِ نشسته بر زنجیر را پرپر کرده است؛ نه از آن رو که انسان، زنجیری عریان و خشن را بر گردن گیرد، بلکه از آن رو که زنجیر را به‌دور افکند و گل زنده را بچیند» (کارل مارکس، مقدمهٔ «نقد فلسفه حق هگل»، ص ۸).

 

اهداف سیاسی، اجتماعی و فرهنگیِ یک نظام تمامیت‌خواه و دیکتاتور را به میان جامعه بردن و فکر و خیال و توجه مردمان را به جانب آن اهداف سوق دادن، یک سیاست عوام‌فریبانه یا بازار مکارهٔ همه‌جانبهٔ تبلیغاتی با هزینه‌های کلان می‌طلبد. در کانون این سیاست تبلیغاتی، انتخاب موضوعات قرار دارند؛ موضوعاتی که قرار است جامعه و مردم را درگیر آنها کنند تا امورات مبتلابه حیاتی مردم به سایه بروند. هدف از به سایه بردن هم، چیزی جز دور کردن مردم ــ خاصه نسل جوان و بالنده ــ از نقش سیاست‌های دولت و حاکمیت در ایجاد «بحران روی بحران» نیست.

 

سیاست مولد «بحران روی بحران»، یک راه‌کار از جانب ساختارهای دیکتاتوری ــ به‌طور خاص دیکتاتوریهای مذهبی ــ است که بر محور گرفتار کردن مردم در موضوعات روبنایی برای تحت‌الشعاع قرار دادن موضوعات زیربنایی استوار است. با این سیاست است که تبلیغات حاکمیت، موضوعات مبتدی و در کف مناسبات اجتماعی و صنفی و فرهنگی را تبدیل به مشکل و جنگ اعصاب در روابط میان مردم می‌کند. مثلاً حضور زنان در ورزشگاهها ــ که در تمام عالم رایج و عادی است و اصلاً به آن فکر نمی‌کنند ــ در ایران آخوندزده تبدیل به یک غول ذهنی و آن روی سکه‌اش یک آرزو می‌شود. این خواسته و آرزو به‌دنبال خودش فعالیت‌های صنفی و اداری می‌آورد که مجموع‌شان، اصلی‌ترین موضوع و بحران بین مردم و حاکمیت را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

 

نکتهٔ ظریف این‌جاست که ماهیت ارتجاعی و ضدبشری نظام ولایت فقیه و مکمل آن، شبکهٔ آخوندیِ ساکن در حوزه‌ها در یک رویکرد قرون وسطایی، حضور زنان را در ورزشگاهها برنمی‌تابند؛ اما این موضوع را هرازگاهی به مسألهٔ حاد و عاجل یک جامعه تبدیل کردن، همان ایجاد «بحران روی بحران» برای به سایه بردن بحرانها یا زنجیرهای اصلی تنیده بر دست و پای اکثریت مردم است.

 

تبلیغات نظام ملایان تمام تلاشش را می‌کند تا احتیاجات کف زندگیِ اجتماعی و فرهنگی را آشنای نگاه و نیاز و فعالیت جامعه کند تا از آنها زینتی برای غریبه کردن زنجیرهای تنیده بر سقف زندگیِ حقیقی و شایستهٔ کرامت انسانی بسازد. از این رو آشنایی‌زدایی از پدیده‌سازیهای نظام ملایان، جامعه و مردم را متوجه اصل و اساس تضاد بین آنها با حاکمیت می‌کند. این آشنازدایی، همان برچیدن زینت‌های انباشته بر زنجیرها است.

پس تعبیر جملهٔ مارکس را باید این‌گونه آشکار نمود که «کار نقد باید کنار زدن گل‌های تنیده بر زنجیرها باشد».

 

صورت مسألهٔ حاد ایران عبارت است از رشد نجومی فاصلهٔ طبقاتی در سایهٔ دیکتاتوری مذهبی ـ جنسیتی ولایت فقیهی، تمامیت‌خواهی سیاسی طبقهٔ حاکم آخوندی با کلاهک ایدئولوژی ضدبشری زن‌ستیز و آزادی‌ستیز. این است بحران عمیق میان جامعهٔ ایران با حاکمیت اشغالگر آخوندی. معلوم است که در زیر کلاهک چنین سیاست و ایدئولوژی تمامیت‌خواه، زن‌ستیز و آزادی‌ستیز نه موسیقی سر جای خودش است، نه سینما، نه ورزش، نه قلم، نه هنر، نه دانشگاه، نه مدرسه، نه علوم، نه فرهنگ و هر آنچه که احتیاجات بلاجایگزین روحی و معنوی حیات شخصی و اجتماعی را تأمین می‌کند.

 

نکتهٔ ظریف این‌جاست که حاکمیت ولایت فقیه با شبکهٔ آخوندسالار ارتجاعی و قرون وسطایی و تمامیت‌خواهش همین‌ها را زیر ضرب می‌گیرد. هدف: حیات شخصی و حضور اجتماعی را دچار تنگنا و بحران کند تا یکپارچگی و همبستگی اجتماعی شکل نگیرد. نتیجه: جامعه توان و فرصت نور انداختن بر بنیاد تاریک رشد نجومی فاصلهٔ طبقاتی و ماشین جنایت و چپاول‌گری را نداشته باشد.

 

این است استراتژی ایجاد مداوم «بحران روی بحران» توسط اتاق فکر سیاست و تبلیغات نظام ملایان. بحرانی که در روبنا حتی اگر حل هم بشود، بحران زیربنا را هیچ تغییری نمی‌دهد. به این سه خبر و تفاوت بحران‌هایشان دقت کنید؛ بحرانی که رو است و به‌ظاهر موج برمی‌انگیزد و بحرانی که زیر است و عمیق و صدای آن را فقط قربانیانی مثل ۶۰درصد حاشیه‌نشینان می‌شنوند و گلوهای بی‌آب و نان در خفقان خط فقر ۱۲ میلیونی:

ــ روزنامه حکومتی همدلی، ۸ دی۱۴۰۰: «معاونت زنان رئیس‌جمهور خبر داد: تعیین‌تکلیف زنان تماشاگر... در نامه فدراسیون جهانی فوتبال به فدراسیون فوتبال جمهوری اسامی ایران آمده است: در تاریخ ۱۰اکتبر ۲۰۱۹ ما لحظه‌یی تاریخی را تجربه کردیم، زمانی که چندین هزار زن توانستند بلیت بخرند و یک بازی مهم فوتبال را در کشور ایران، برای اولین بار بعد از حدود چهار دهه تماشا کنند... این مسأله با مخالفت برخی مراجع ناتمام ماند... بازی ایران و کره جنوبی که قرار بود با حضور تعدادی از زنان برگزار شود، در فاصله ۴۸ساعت مانده به دیدار تیم‌های ایران و کره جنوبی به ناگهان فدراسیون فوتبال اعلام کرد که این بازی بدون تماشاگر برگزار می‌شود».

ــ روزنامه حکومتی ستاره صبح، ۸ دی۱۴۰۰: «انسداد مجاری فساد، حدود دو برابر بودجه سال۱۴۰۱ برای کشور درآمد دارد».

ــ روزنامه حکومتی جهان صنعت، ۸ دی۱۴۰۰: «۳۰۰ هزار میلیارد تومان اموال نامشروع مسؤلان را برگردانید».

 

در کاریز عمیق اصلی‌ترین بحران‌های ایران، زنجیرهایی هستند که حاکمیت ولایت فقیه با اتاق فکر بحران‌زای آن هر چه تلاش کرده و می‌کند و بکند که روی آنها را با بحرانهای دست‌ساز، زینت دهد و بیاراید، نمی‌تواند صدای به‌هم خوردن زنجیرها را بپوشاند.

از ایران‌زمین ۱۴۰۰، صدای آگاهی از جبر و ناقوس جنبش بیداریِ زنجیرها می‌آید. آگاهی و جنبشی که رنج و بیداری‌اش، دادخواهیِ مشترک مادران، زنان، معلمان، فرهنگیان، کارگران، کارمندان، کشاورزان، پیشه‌وران، دانشجویان، دانش‌آموزان و تمامی اقشار اجتماعی را به جبهه سراسری سرنگونی‌خواه در داخل و خارج ایران بالغ کرده است.

آنچه دیری‌ست دیگر در محاسبات اتاق فکر حاکمیت ولایت فقیه نمی‌گنجد، گذشتن و عبور کردن اکثریت قاطع یک جامعه از سرفصل کنار زدن گل‌های زینتی از روی زنجیرهایش است.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/b6968661-d782-4740-b98f-6566162ebc57"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات