در شرایط ملتهب و انفجاری ایران و آمادگی جامعه برای ایجاد تغییرات بنیادین، وجود شرط ذهنی یا همان پیشتاز انقلابی، نقشی تعیینکننده دارد. این نقش توسط کانونهای شورشی بهمثابه کاتالیزور یا معین عمل قیامهای بالقوه را شعلهور میسازد.
اینترنت و نقش آن در تسهیل قیام
در ایران امروز، بهیمن دانش ارتباطات، مردم میتوانند با فیلترشکن، دیوار سانسور و اختناق را بشکافند و در جریان مواضع و اخبار مقاومت ایران قرار بگیرند. انعکاس فعالیتهای انقلابی کانونهای شورشی در اینترنت و بهطور خاص شبکههای اجتماعی، روحیهٔ شورشگری، اعتراض به وضع موجود و درافتادن با نهادها و مهرههای دستنشاندهٔ استبداد را در افکار عمومی افزایش داده است.
این امر از نگاه حکومت و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی آن پنهان نیست. نه تنها پنهان نیست، جدیترین و غیرقابل اغماضترین چالش برای سلطنت خامنهای است. خلیفهٔ ارتجاع بارها تحت عنوان «جهاد تبیین» به بسیجیها و اوباشان سایبری خود برای مقابله با خطر آن فراخوان داده است.
آیا این بهاصطلاح «جهاد تبیین» موفق بوده است؟
مدیریت فضای مجازی در دست نیروی برانداز
مجید ابهری یک کارشناس حکومتی در زمینهٔ آسیبشناسی اجتماعی با استیصال و هراس میگوید:
«در حال حاضر در کشور آلبانی سه هزار نفر از منافقین در یک پایگاه از صبح تا شب مأموریت فعالیتهای مدیریت فضای مجازی را به عهده دارند. ». (خبرگزاری فارس. ۶شهریور ۱۴۰۱).
دقت کنید دغدغهٔ او «مدیریت فضای مجازی» است. به عبارت دیگر این کارشناس بسیجی اعتراف میکند که فضای مجازی دیگر از کنترل حکومت خارج شده و در اختیار اپوزیسیون برانداز قرار دارد. برای اینکه اهمیت این موضوع برجسته شود، یادآوری میکنیم که در انقلاب ضدسلطنتی، تسخیر رادیو و تلویزیون یک آکت سرنوشتساز بود. روزی که ساختمان رادیو و تلویزیون از تصرف حکومت خارج شد، آن روز سلطنت شاهنشاهی سقوط کرد.
از این موضوع که بگذریم تازه به اصل مطلب میرسیم.
«اینها همه باعث میشود از نظر رفتار شناسی وقتی تکرار یک خبر اتفاق بیافتد آنقدر این تکرار تداوم پیدا میکند تا به یک باور تبدیل شود. متأسفانه این گروهها که هیچ دغدغه زمانی و مالی ندارند و از آنها بهشدت حمایت میشود فرماندهی جنگ نرم را به عهده گرفتهاند و امروزه با ایجاد فضای یاس و ناامیدی و شبهه پراکنی در مورد مسائل گوناگون قصد کاشتن بذر ناامیدی در ذهنها مخصوصاً ذهن و فکر جوانان را دارند و در جامعهیی که امید از دست برود، آن جامعه مرده است و تحرک در آن اتفاق نمیافتد و علت این امواج رسانهیی هم این است، که آینده تاریک برای کشور ما فراهم کنند» (همان منبع).
«آیندهٔ تاریک برای کشور» بیانی استعارهگونه از شرایطی است که در آن دیگر حکومت قادر به کنترل اوضاع نیست.
ناتوانی پروپاگاندای حکومتی
ابراز استیصال این «آسیبشناس»! حکومتی در برابر تأثیرگذاری رسانههای مقاومت در حالی است که استبداد دینی از تمامی امکانات یک دولت برای مقابله با اپوزیسیون خود برخوردار است. دستگاه دروغپراکنی و جعل و تحریف حکومت به نام «صدا و سیما» در دورانی که به دوران سرنگونی شناخته میشود، حتی نمیتواند یک خبر سادهٔ ژورنالیستی از اعتراض در کف خیابان تهیه کند؛ زیرا بیم آن دارد که همان یک خبر یا انعکاس بهانهیی برای قیام به دست قیامآفرینان بدهد.
شایان توجه است که پیمان جبلی، گماشتهٔ خامنهای در رادیو و تلویزیون حکومتی، در ۳خرداد ۱۴۰۱ به این تنگنا و ناتوانی اعتراف کرده بود:
«انعکاس اعتراضات هم ریزهکاریهایی دارد. مردم باید اعتراضات خود را روی آنتن ببینند نه کف خیابان. زیرا در این صورت دیگر از کنترل خارج میشود. وظیفه ما بهعنوان رسانه این است که اجازه دهیم گرههای ذهنی روی آنتن گفته شود. ما یک اعتراض خیابانی منسجم و منظم را در قالب تجمع کشاورزان اصفهان داشتیم که پوشش دادیم اما اعتراضات کفخیابانی که اموال مردم را خراب کرده و مردم را به جان هم میاندازند، چطور باید پوشش دهیم؟ در هر انعکاس اعتراضی باید به حواشیاش توجه شود، در عینحال هم قبل از اینکه به اعتراض کف خیابان تبدیل شود به آن توجه کنیم» (فرهیختگان. ۳شهریور ۱۴۰۱).