فلاکتدرمانی!
پاسدار علی لاریجانی، رئیس مجلس ارتجاع، در اجلاسیهای موسوم به «مجاهدان در غربت»، به تاریخ ۶آبان ۹۸ در دامغان گفت: «آمریکا میداند که جمهوری اسلامی ایران سلاح هستهای ندارد؛ اما با حقهبازی بهدنبال سختگیری و محاصره ایران است».
آتش در حال سرایت به پایههای تخت خلافت خامنهای و ریش و عمامهٔ اوست. این برای هر یک از مهرههای نظام کابوسی وحشتآور است. باید بهراسند و باید نگران باشند. هنوز اول هراس و نگرانی است. توفان تغییر اینبار با اشکالی نوین در حال وزیدن است.
این اجلاسیه که در جمع مزدوران دستچین برونمرزی و مزدبگیرهای خارجی نظام برگزار شد، گوشهای دیگر از فلاکت فاشیسم مذهبی را به نمایش گذاشت. بهعبارت دیگر بهجای آنکه صحنهٔ نمایش قدرت و اقتدار پوشالی نظام و عمق استراتژیک آن باشد، به صحنهٔ شکوه و شکایت از شیطان بزرگ تبدیل شد.
در سخنان ذلیلانهٔ رئیس مجلس ارتجاع خبری از اولدروم بالدرومها و عربدهکشیهای پوشالی نیست، آنچه در آن بهچشم میخورد نگرانی و هراس یک دیکتاتوری فرتوت و در آستانهٔ سرنگونی از تحولات آتی و بنبستهایی است که پیاپی با آن مواجه میشود. صحبتهای پاسدار لاریجانی این پیام را میرساند که مانورهای اخیر رژیم در مورد برداشتن گام چهارم و شانه خالی کردن از تعهدات برجام، یک ژست توخالی بیش نیست. آنچه در این اظهارات بهخوبی به چشم میخورد غلط کردم از بازی با کارت برجام است. کلمات «سختگیری» و «محاصره»، اذعان به فلاکتها و بحرانهای دامنگیر نظام است. این موضعگیری پتهٔ ادعاهای قبلی باندهای مختلف حاکمیت را روی آب میاندازد. آنها مدعی شده بودند که تحریمهای آمریکا روی نظام تأثیر ندارد.
تحریم بیتأثیر!
حسن روحانی قبلاً طی یک فقره دروغدرمانی لورفته ۹۷ گفته بود:
تحریم جدید «هیچ تأثیری» در روند اقتصادی کشور نداشت چون آمریکاییها هر چه تیر در ترکش داشتند، قبلاً علیه ملت ایران رها کرده بودند و چیز جدیدی نداشتند که ارائه کنند و لذا ناچار شدند یک لیست بلندبالایی را درست کنند، از یکطرف نام بانکهایی را ببرند از یکطرف شعبات بانکها را اضافه کنند و از یکطرف نام یک شرکت هواپیمایی را ببرند و از طرف دیگر شماره سریال هواپیماها را ذکر کنند تا صفحه را پر کنند. این شیوه کار و نحوه این اعلام نشان میدهد که هدفشان صرفاً تاثیر روانی علیه ملت ایران است».(خبر آنلاین ۱۹آبان ۹۷)
اما این ادعا در ۲۳مهر ۹۸ رنگ باخت. رئیس جمهور ارتجاع مجبور شد به «شرایط سخت!» نظامش اعتراف کند.
پاسدار لاریجانی نیز در سخنرانی گفته شده، اذعان کرد که نظامش در «سختی و فشار اقتصادی» بهسر میبرد.
رکود اقتصادی و کسری بودجه
این شرایط سخت اکنون نظام آخوندی را به سمت خفگی کامل سوق میدهد. اقتصاد آخوندی زیر ضرب تحریمهای بینالمللی و کاهش درآمد نفت با کسری بودجهٔ کلان مواجه است و در حالت رکود قرار دارد. در این شرایط که حاکمیت آخوندی نمیتواند برای تأمین هزینههای نجومی سرکوب و تروریسم خود نفت بفروشد، کسری بودجهٔ خود را با حذف یارانههای نقدی و دست کردن در جیب مردم جبران میکند؛ مردمی که افزایش سرسامآور قیمتها و نرخ ارز نفس آنها را بریده است. البته حتی در این وضعیت نیز دزدی و چپاول آخوندها و گماشتگانشان یک آن قطع نشده است. آنها اکنون با شدتی تمامتر از قبل در حال پرکردن همیانهای گشاد و سیریناپذیر خود هستند؛ زیرا میدانند بهزودی باید فلنگ را ببندند.
توفان تغییر با اشکال نوین
شرایط سخت خلافت ارتجاعی خامنهای فقط به اقتصاد ختم نمیشود، راه به موجودیت نظام میبرد. بدیهی است که این وضعیت مدت زیادی نمیتواند ادامه داشته باشد و ارتش خشمناک گرسنگان بهزودی خیابانهای شورشی را بهتصرف خود درخواهد آورد.
در عقبههای تحتتصرف و عمق استراتژیک نظام نیز زلزلهای سهمگین درگرفته است. نه تنها رویای ایجاد هلال شیعی بر باد رفته بلکه این چشمانداز وجود دارد که عمامهٔ خامنهای را نیز توفان با خود ببرد. مردم عراق و لبنان و جوانان بهجان آمده در این ۲کشور در حال برچیدن بازوان اختاپوس از سرزمین خویش هستند. بیهوده نیست که تحلیلگران حکومتی قیام مردم عراق و لبنان را «نسخههایی اصلاحشده از فتنهٔ ۸۸ در ایران و آشوبهای دی ۹۶» میخوانند و میگویند: «الگوی عمل بخش سازمانیافتهٔ آشوب در عراق، به شیوههای مجاهدین بسیار نزدیک است».(باشگاه خبرنگاران جوان ۶آبان ۹۸)
آتش در حال سرایت به پایههای تخت خلافت خامنهای و ریش و عمامهٔ اوست. این برای هر یک از مهرههای نظام کابوسی وحشتآور است. باید بههراسند و باید نگران باشند. هنوز اول هراس و نگرانی است. توفان تغییر اینبار با اشکالی نوین در حال وزیدن است.