وحشت از خیزش و قیامی دیگر گریبان سردمداران و رسانههای حکومت آخوندی را فراگرفته و کمتر روزی است که نسبت به شعلهور شدن خروش و خشم مردم در آینده نزدیک ابراز نگرانی نشود.
خشم مردمی که میخواهند در یک فضای عاری از اختناق آخوندی نفس بکشند و آرزو میکنند روزی بتوانند آزادانه زندگی و آیندهشان را مدیریت کنند.
در زمینه نفرت مردم از رژیم و هراس حاکمیت از انفجار اجتماعی درپیش، که بهقول خودشان صدها برابر از قیام آبان۹۸ شدیدتر است رسانههای غالب و مغلوب بارها نوشته و همچنان مینویسند.
روزنامه آرمان واقعیت عینی جامعه و خشم و کینه مردم نسبت به حاکمیت ولایت فقیه و سردمداران آنرا چنین بازتاب داده است:
«دیوارهای هست که آب (شهروندان) را به دو شاخه تقسیم میکند.
شاخه اول، شهروندان ناامید (از هر سه قشر فقیر/ متوسط/ غنی) و بدون باور به امکان اصلاح وضعیت هستند که مشخصه اصلیشان انباشت خشم و تبدیل خشم به نفرت است.
وضع اقتصادی که بدتر بشود، ورودی رودخانه به این شاخه که «شاخه خشم و نفرت» است بیشتر میشود.
شواهد نشان میدهد ورودی به سد «خشم، خشونت و نفرت» چند برابر ورودی به سد «بیم و امید» است.
اگر سد «خشم، نفرت و خشونت» بشکند، آب پشت سد «بیم و امید» در دریاچه «خشم، نفرت و خشونت» گم خواهد شد» (آرمان ۲۷مرداد۹۹).
بسیار واضح است که تعداد نگرانها و امیدوارانی که این روزنامه باند روحانی به آن اشاره میکند بسیار اندک و همان اقلیت ۴درصدی است، آنها هستند که هم نسبت به آینده ترسناک و هم «در بیم و امید» هستند.
بیمناک از خشم و نفرت مردم و طغیان آنکه منجر به سرنگونی شود، و با این امید کاذب که شاید دری به تخته بخورد و روزی از روزها حاکمیت از بحرانها و گردابهایی که گرداگرد آنرا فراگرفته نجات یابد و آنها بتوانند به مصداق «روز از نو روزی از نو» باز هم به سرکوب و غارت اموال مردم محروم ادامه دهند.
این بیمناکان در عین حال امیدوار عمله و اکرههای نظام هستند که پیش از این پاسدار محمد باقر قالیباف آنها را اقلیت ۴درصدی نامید.
اقلیتی که همراه با سردمدارانشان خون اکثریت مردم فقیر، و سرنگونی طلب را در شیشه کردهاند.
همان مردم محرومی که رسانههای باند خامنهای هم از طغیان خشم آنان بیمناکند و در این رابطه به دولت آخوند روحانی هشدار میدهند. چنآنچه در رابطه با بحث این روزهای پیش فروش نفت و سلف فروشی آن روزنامه رسالت وابسته به باند فاشیستی مؤتلفه نگران پیامدهای مردمی اجرای این طرح خائنانه است و سخت اعتقاد دارد که «میتواند تبعات نامطلوبی را مانند نحوه اجرای سهمیهبندی بنزین داشته باشد» (رسالت ۲۷مرداد۹۹).
پیآمد قیامی اقدام دولت روحانی در زمینه سلف فروشی نفت برای رسانههای وابسته به باند خامنهای از هماکنون آنچنان محرز است که دیگر روزنامه این باند (وطن امروز) در رابطه با آن نوشته است «این کار جمع کثیری معترض به فضای کشور تزریق میکند.
اینگونه نیست که دولت بخواهد خودسرانه نفت را خارج از قانون بودجه به فروش برساند. این کار جز آنکه فاجعه را بزرگتر کند، نتیجهیی نخواهد داشت» (وطن امروز ۲۷مرداد۹۹).
معنای بزرگتر شدن فاجعه بسیار روشن و قابل فهم است. این همان آتشیست که بهعلت گسترش خشم و نفرت عمومی و تشدید ضعف، ناتوانی و شکنندگی نظام ـ نسبت به ۹ماه قبل ـ بهسرعت به آتشفشان تبدیل خواهد شد.
روزنامه اقتصاد سرآمد در توصیف همزمان وضعیت معیشت مردم و شرایط فلاکتبار رژیم نوشت «مملکت روزهای عجیبی را دارد میگذراند؛ انفجارهای عجیب در همه چیز و در همه ساحتهای زندگی… چرا اوضاع جوری شده که انگار عنان همه چیز از کف رفته باشد؟» (اقتصاد سرآمد ۱۵تیر۹۹).
در مورد سؤال نویسنده مقالهنویس اقتصاد سرآمد باید گفت هیچ اتفاق عجیب و غریبی نیفتاده بلکه اتفاقاتی که او و سایر همگنانش بهعنوان عجیب و غریب فرض میکنند بازتاب طبیعی عملکردهای حکومت آخوندی در زمینه سرکوب و چپاول اموال مردم است و اگر «همه چیز از کف رفته باشد» آن هم نشانه عزم و قدرت مردمی است که رژیم را به چنین روزی از فلاکت، بلاتکلیفی و سردرگمی رساندهاند که دیگر قادر نیست مانند گذشته «عنان همه چیز» را در دست داشته باشد زیرا کفه تعادل به زیان آن و به گونه «عجیبی» به نفع مردم چرخیده است.
پاسخ اینکه چه اتفاقی افتاده و چه خبر است و بسیاری چراهای دیگر هم بسیار ساده و روشن است: رژیم در بنبست سرنگونی و جامعه و مردم در موقعیت انقلابی قرار دارند.
علایم و قرائنی که در بالا این رسانهها به آن اشاره کردند تماماً از علایم دوران پایانی و چشمانداز رقم خوردن سرنگونی رژیم به دست مردم است.
علایمی که تماماً بیانگر چرخش تعادل به نفع مردم و به زیان حاکمیت است.
معنای ورودی آب رودخانه به شاخهای که مقالهنویس روزنامه آرمان هم نگران آن است بیانگر همین چرخش و تعادل به سود مردم است.