دیکتاتوری فرتوت آخوندی - در ضعیفترین موقعیت- تلاش دارد با توسل به ابزارهای سرکوب و تبلیغات دروغین و کلیشهای، هیمنهای شکستناپذیر از خود ترسیم کند، اما حقیقت این است که این هیمنهسازی پوشالی برای لاپوشانی هراس عمیق آن از اراده جمعی مردم ایران، بهویژه جوانان، دانشجویان، معلمان، کارگران و کارمندان، بازنشستگان و تمامی اقشار زحمتکش ایران است.
تجربه بیش از ۴دهه مبارزه انقلابی و سازمانیافته اثبات میکند که راه به زانو درآوردن این بزرگترین بلیه تاریخ معاصر ایران، استراتژی ظفرنمون کانونهای شورشی و برپا کردن ارتش بزرگ آزادی است.
راه نیل به چنین هدفی، تبدیل هر کلاس، هر کوچه، هر کلاس و مدرسه، هر دانشگاه، هر اداره و هر کارخانه به یک کانون شورشی است و پایگاه انقلاب است. این روند ضرورتی اجتنابناپذیر برای سرنگونی محتوم و قانونمند این رژیم است.
توانمندی و سیالیت کانونهای شورشی
اکنون کانونهای شورشی به چنان توانمندی، سیالیت و انطباقی رسیدهاند که میتوانند در هر نقطه از شهرهای ایران، دیکتاتوری آخوندی را به چالش بکشند. آنها با آتش زدن مراکز سرکوب مانند سپاه، بسیج، نیروی انتظامی و نهادهای اختناق و انجام عملیات در هر زمان که اراده کنند، پیام روشنی به جامعه مخابره میکنند: هیمنه دیکتاتور چیزی جز یک پروپاگاندای حکومتی نیست و میتوان آن را در هم شکست. چنانکه صمد بهرنگی در ماهی سیاه کوچولو میگوید: «همین که راه بیفتیم، ترسمان میریزد».
شکستن دیوار ترس در هر زمان در هر مکان
کوچهها، خیابانها، مراکز آموزشی، ادارهها، کارخانهها و هر محیط اجتماعی دیگر ستونهای مهمی در جامعه هستند. حاکمیت تلاش دارد با کنترل این محیطها، هر گونه اعتراض و حرکتهای مقاومت جلوگیری کند. اما این فضاها میتوانند به نقاط آغاز قیام تبدیل شوند. همانطور که در خیابانها، ایستادگی در برابر سرکوبگران رژیم موجب فرار آنها میشود، در مدارس و دانشگاهها نیز اعتراضات دانشجویان و دانشآموزان میتواند به جرقههای قیام منجر شود.
در ادارات و کارخانهها نیز، هر کارمند و کارگری که از وضعیت موجود به ستوه آمده، میتواند یک عضو کانون شورشی باشد. تشکیل گروههای کوچک مقاومت، میتواند رژیم را از درون دچار فرسایش کند.
چگونه میتوان یک کانون شورشی ایجاد کرد؟
هر ایرانی که از وضعیت موجود خسته شده، میتواند عضو یک کانون شورشی باشد. این یک انتخاب است؛ تصمیمی آگاهانه است برای ایستادگی در برابر استبداد.
کانونهای شورشی از ایمان به این حقیقت سرچشمه میگیرند که آزادی از طریق مقاومت مردمی محقق میشود. مردم ایران بارها نشان دادهاند که هرگاه بهپا خیزند، هیچ نیرویی قادر به سرکوب آنها نخواهد بود. کانونهای شورشی نیرویی هستند که این اراده را بهعمل تبدیل میکنند و هر روز که میگذرد، به تعداد آنها افزوده میشود.
«من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه برمیخیزند»
کاتالیزورهای قیام
کانونهای شورشی در پیوند تنگاتنگ با سازمانهای پیشتاز مقاومت، این استعداد را دارند که به کاتالیزور قیام تبدیل شوند. آنها توان سرکوب رژیم را تضعیف کرده و نیروهای امنیتی را مشغول میکنند. به همین دلیل، هر کلاس درس، هر محیط آموزشی، هر محل کار، میتواند یک کانون شورشی باشد.
وقتی دانشجویان در دانشگاهها شعارهای ضدحکومتی سر میدهند، معلمان و کارگران دست به اعتراضات صنفی میزنند و کارمندان در ادارات از اجرای سیاستهای سرکوبگرانه رژیم خودداری میکنند، زمینه برای یک قیام سراسری فراهم میشود. آنها میتوانند با تشکیل زنجیرهیی از کانونهای شورشی، روح شورش و عصیان را به درون جامعه برده و مسیر سرنگونی دیکتاتوری را هموار میسازد.
هر دانشگاه یک پایگاه انقلاب
دانشگاهها در دوران دیکتاتوری شاه، بستری برای شکلگیری سازمانهای انقلابی و چریکی بودند. بسیاری از اعضا و کادرهای مجاهدین و فداییها خود دانشآموختگان دانشگاهها بودند و دیدیم تشکل آنها در مبارزه سازمانیافته با سلطنت پهلوی چگونه انقلاب ضدسلطنتی را از تکوین تا تحقق پرچمداری کرد. امروز نیز دانشگاه میتواند در پیوند با فراخوان عمومی به قیام در روزهای آتشین، نقش و وظیفهٔ تاریخی خود را در قبال مردم خویش انجام دهد. اگر دشمن غدار میخواهد دانشجویان را از کانونهای قیام و انقلاب قطع نماید، در نقطه مقابل آنان باید بیشازپیش به همدلی و همگامی خود با مردمشان بیفزایند. «سنگر آزادی» نمیتواند حتی یک روز از افروزش قیام و اعتراض باز بماند و نمانده است.
آزادی هرگز در سینی طلایی به ما تقدیم نخواهد شد. برای آن باید هزینه پرداخت. هر نسل در تداول روزگاران مسئول و معمار ساختن آینده خویش است. اگر امروز هزینهٔ آزادی خویش را از ارتجاع، استبداد، بنیادگرایی و توتالیتاریسم نپردازیم، فردا مانند دیروز باید هزینههای گزافتری را متحمل شویم. اگر خامنهای و دستگاه سرکوب از نفس افتادهاش میخواهند ما متفرق، منزوی و مشغول به خود باشیم، باید بیش از پیش بر اتحاد، اتفاق و همبستگی بیفزاییم. رادیکالیسم، تهاجم، سازماندهی و عمل جمعی تنها رمز پیروزی است. «خلق ستمدیده ایران اکنون از فرزندانش در دانشگاههای سراسر کشور همین انتظار را دارد» (۱)
ایمان بیاوریم که دیکتاتوری ولایت فقیه زمانی سقوط خواهد کرد که هر ایرانی در خانه، مدرسه، دانشگاه، اداره و کارخانه خود را بخشی از این نبرد بداند. زمان سرنگونی را ما تعیین میکنیم، نه هیچ عامل دیگر.
پانوشت:
(۱) بخشی از پیام مسعود رجوی. ۲۷بهمن ۱۴۰۳