هلاکت قاسم سلیمانی در ۱۳دی ۱۳۹۸، یکی از مهمترین رخدادهای سیاسی و نظامی با تأثیرات گسترده بر ایران، منطقه و جهان بود. قاسم سلیمانی بهعنوان فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، نقش محوری در صدور تروریسم و جنگافروزهای منطقهیی ایفا میکرد، بهدلیل اقدامات گستردهاش در منطقه و جنایتهای سیستماتیک یکی از منفورترین چهرههای حکومت بعد از خامنهای بود.
در پنجمین سالگرد این واقعه و نیز بعد از سقوط دومینووار عمق راهبردی نظام ولایت فقیه بهتر میتوان فهمید که هلاکت این سرجلاد چه آثاری در کمرشکن کردن فاشیسم دینی داشته است.
بازوی خامنهای برای سرکوب و تروریسم
قاسم سلیمانی در دهه ۱۳۷۰ بهعنوان فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران منصوب شد. این نیروی تروریستی بهطور خاص مأمور پیشبرد اهداف منطقهیی فاشیسم دینی از طریق حمایت از گروههای شبهنظامی مانند حزبالله لبنان، حوثیهای یمن و گروههای عراقی بود. سلیمانی نقش فعالی در سازماندهی جنگهای نیابتی در سوریه و عراق داشت و معمار توسعهطلبی تروریستی نظام ولایت فقیه در منطقه شناخته میشد. سرکوب قیام در داخل ایران و نیز کشتار غیرنظامیان در کشورهای مختلف از جمله سوریه، عراق و یمن وی را به یک جنایتکار جنگی تبدیل کرده بود. در کنار این اقدامات، او در حمله به پایگاههای مجاهدین در اشرف و لیبرتی نیز نقش مستقیم داشت.
بازتابها و پیامدهای هلاکت سلیمانی در منطقه و جهان
هلاکت سلیمانی واکنشهای متناقضی در منطقه ایجاد کرد. گروههای تحت حمایت جمهوری اسلامی نظیر حزبالله لبنان و حوثیها در یمن، آن را یک حمله به محور مقاومت تلقی کردند. اما در عراق و سوریه، بسیاری از مردم بهویژه جوانان، با خوشحالی از این رویداد استقبال کردند. حذف وی فرصتی برای کاهش نفوذ فاشیسم دینی در این کشورها فراهم کرد.
مردم سوریه حتی در زمانی که خاندان منفور اسد در قدرت بودند، با شنیدن خبر هلاکت قاسم سلیمانی اقدام به پخش شیرینی کردند. آنها از قربانیان تروریسم برونمرزی رژیم بودند. پاسدار نقدی هماهنگکنندهٔ سپاه پاسداران خامنهای در ۱۳دی ۱۳۹۹ اعتراف کرد که رژیم ۱۷میلیارد دلار در منطقه [بخوانید سوریه] هزینه کرده است؛ او گفت:
«فضایی بود که نمیتوانستیم بگوییم نیروهای ما در سوریه کشته شدهاند. میگفتیم در غرب کشته شدهاند. همه تقبیح میکردند و میگفتند از یک دیکتاتور حمایت میکنید. خامنهای عمق جبهه را میدید. قاسم سلیمانی با هواپیمایی حامل دهها تن مواد منفجره و سلاح و مهمات میرود مینشیند وسط فرودگاه تحت محاصرهٔ دشمن».
در سطح بینالمللی، هلاکت سلیمانی واکنشهایی از سوی ایالات متحده، اروپا و سازمان ملل به همراه داشت. جامعه جهانی این رویداد را بهعنوان یک ضربه جدی به سیاستهای مداخلهجویانه خامنهای قلمداد کرد.
پیامدهای روانی و روحیهباختگی در بدنهٔ حاکمیت
هلاکت قاسم سلیمانی بهعنوان یک نقطهعطف مهم محسوب میشود. همانطور که اشاره شد، او نه فقط یک سرکردهٔ جنایتکار نیروی قدس سپاه پاسدران، بلکه پیشبرنده سیاستهای تروریستی فاشیسم دینی در منطقه و جهان بود و هلاکتش خلأ بزرگی در ساختار نظام ولایت فقیه و سپاه پاسداران ایجاد کرد.
تأثیر هلاکت سلیمانی بر کل حاکمیت و بدنهٔ نظام آنچنان بود که تا مدتها فاشیسم دینی نتوانست از تبعات آن بگریزد.
خامنهای در ۱۱دی ۱۴۰۰ با سوزش فراوان از بازخورد وسیع جامعه و فضای مجازی نسبت به هلاکت او گفت:
«تو فضای مجازی اطلاع دارید بیشتر از من لابد که چه برخوردی دارند با اسم او میکنند توی فضای مجازی این هم یک تنبیه دیگری است تنبه بیشتری است برای ما و مسئولان فضای مجازی کشور که بفهمند که چکار باید بکنند! دشمن نتواند هر جور دلش میخواهد با هر جایی که دلش میخواهد رفتار کند و خوب فضای مجازی موجود دنیا زیر کلید مستکبران است دیگه».
پاسدار قالیباف در ۹دی ۱۴۰۰ اعتراف کرد که «جای خالی او در جایجای جبهه و در منطقه حس میشود».
امیرعبداللهیان، وزیر خارجهٔ رئیسی در ۳۰تیر ۱۴۰۱ گفت:
«اگر قاسم سلیمانی و نیروهای مسلح در منطقه بهکار گرفته نمیشد، قطعاً در تهران امنیت ندشتیم».
آخوند علمالهدی، نمایندهٔ خامنهای در مشهد در ۱۵دی ۱۴۰۲ با استناد به حرف خامنهای اعتراف کرد که قاسم سلیمانی خط تروریسم منطقهیی را پیش برد و عملیات ۷اکتبر را طراحی کرد:
«اصلاً طوفان الاقصی از محصولات فداکاریها و رهبریها و تدبیرهای شهید حاج قاسم سلیمانی بود. این شهید العاروری که چند روز پیش بهشهادت رسید مسئول دفتر حماس در بیروت نقل شده یک هفته قبل از شهادتش به بعضیها گفته بود که شهید حاج قاسم سلیمانی ۳مرتبه رفت غزه و هیچکس متوجه نشد که ایشان به غزه هم رفت و آمد دارد گفت ۳مرتبه غزه رفت کانالهایی که تو غزه هست با پیشنهاد شهید عماد مغنیه و طراحی شهید حاج قاسم سلیمانی این کانالها در غزه بهوجود آمد. فکر این مرد رهبری این مرد جریان طوفان الاقصی را ایجاد کرد. طرح طوفان الاقصی را ایشان بهوجود آورد و به مقاومت فلسطین دیکته کرد که امروز به بار نشست. اینکه بنده میگویم طوفان الاقصی میراث شهید حاج قاسم این تنها اغراق نیست این ادعای بنده نیست».
آخوند مهدویپور امام جمعه خامنهای در بجنورد به تاریخ ۱۷ دی ۱۴۰۰ گفت:
«اگر سردار سلیمانی و یارانش نبودند امروز در منطقه شاید در ایران بزرگمان بهقول مقام معظم رهبری در کرمانشاه و همدان و امثال اینها باید خیلی از این سرها میرفت. آنقدر فشار وارد میکنند آنقدر فشار وارد میکنند که امتحان بشوند».
***
از روی این بازخوردها و اظهارات میتوان فهمید که هلاکت قاسم سلیمانی یک ضربه استراتژیک به سیاست جنگافروزی و تروریسم افسارگسیختهٔ خامنهای بود.
خامنهای و دیگر سران رژیم بسیار کوشیدند با جمعیتسازیهای حکومتی و برگزاری مراسمهای گسترده سوگواری و تبلیغات دیوانهوار این کلانضربه استراتژیک را جبران کرده و با اسطورهسازی از سرجلاد، مانع از روحیهباختگی و ریزش در بدنهٔ حاکمیت و نیروهای سرکوبگر شوند، اما تلاشهای آنها عقیم ماند و شکست فاحش خوردند.
پخش شرینی در ایران
هلاکت سلیمانی بازتاب وسیعی در ایران بهوجود آورد. در خیابانها، مردم با تمسخر و جشن گرفتن این واقعه، انزجار خود از سیاستهای رژیم را نشان دادند. حتی برخی از ویدئوها و تصاویر توزیع شیرینی در مناطق مختلف ایران، این احساسات مردمی را بازتاب دادند.
در فضای مجازی، هشتگهای عطف به هلاکت او به ترند جهانی تبدیل شد.
خون مجاهدین بر دستان قاسم سلیمانی
قاسم سلیمانی در کنار پیشبرد سیاستهای تروریستی خامنهای در منطقه، مسئول پیشبرد قتلعام ساکنان اشرف و لیبرتی بود.
در تاریخ ۱۳شهریور ۱۳۹۲ یکی از اعضای مجلس خبرگان ارتجاع اعتراف کرد که او در یک جلسهٔ این مجلس «به قضیه عراق و اردوگاه اشرف پرداخت که بیش از ۵۰نفر از آنها کشته شدند که بسیاری از آنها از سران منافقین بودند و ۱۰نفر نیز مفقود شدند و این قضیه، مهمتر از حمله مرصاد بود».
این همان حرفی است که پاسدار سلامی نیز بعد از قتلعام ۵۲تن از ساکنان اشرف آن را بازگو کرد.
دختر پاسدار حسن ایرلو، سفیر رژیم در یمن و از سرکردگان نیروی تروریستی قدس لو داد که این نیرو مسئول قتلعام مجاهدین در ۱۰شهریور ۱۳۹۲ بوده است:
«بسیاری از اقدامات پدرم بهدلیل ملاحظات امنیتی مطرح نشده و حتی ما نیز از آن بیخبر هستیم تا حدی که پس از (مرگ) متوجه شدیم که ایرلو در زمان تخلیه مجاهدین از پادگان اشرف جزء نیروهای اصلی عملیات بود» (خبرگزاری رسمی رژیم. ۶آبان ۱۴۰۰).
دختر ابومهدی مهندس، دست راست سلیمانی در عراق، آشکارا گفت که پدرش در عملیات علیه قرارگاه حبیب ارتش آزادیبخش شرکت داشته است:
«در دهه ۹۰شیوه مبارزه او (ابومهدی) تغییر کرد و بعد از اتمام جنگ، شروع بهعملیات در داخل خاک عراق کرد و عملیات زیادی انجام داد که برخی را مردم میدانند و برخی را نمیدانند و در آن زمان او از فرماندهان آنها (این عملیات) بود و از فرماندهان سپاه بدر عملیاتی که او خودش شخصاً انجام داد عملیات علیه قرارگاه حبیب بود. قرارگاه حبیب سازمان مجاهدین خلق، منافقین در عراق تا اینکه به فرماندهی سپاه بدر در اواخر دهه ۹۰ رسید که آنجا محلی شد برای ارتباط مستقیم با حاج قاسم سلیمانی. طبعاً اینچنین موفقیتی کسب نمیشد بدون پشتیبانی از جانب جمهوری اسلامی ایران و بدون آنکه تیمهایی از حزبالله لبنان پشتیبانی کنند.
اصلا اگر حمایت جمهوری اسلامی نمیبود حشدالشعبی شکل نمیگرفت و توسعه نمییافت».
قاسم سلیمانی در عکسی که سایت لانگوار ژورنال، متعلق به بنیاد دفاع از دموکراسیها در آمریکا منتشر کرد، دیده میشود که در حال بازدید از شبهنظامیان مسئول کشتار در تکریت، از فلاسکی چایی میخورد که بر روی آن کلمه «انبار مراسم» نوشته شده و مزدوران رژیم پس از ربودن اموال مجاهدین از قرارگاه اشرف بهدنبال قتلعام ۱۰ شهریور ۱۳۹۲ در اشرف.
حتی به خود زحمت ندادهاند کلمه و عبارتی را که بهوضوح حاکی از سرقت اموال مجاهدین در اشرف است از روی فلاسک پاک کنند. شاید هم سرجلاد قاسم سلیمانی به این وسیله قصد قدرتنمایی داشته تا نشان بدهد از فلاسکی چای میخورد که از مجاهدین برده است.
سلسله حملات موشکی به لیبرتی نیز بهطور مستقیم زیر نظر پاسدار قاسم سلیمانی انجام میشد و اطلاعیههای وقت شورای ملی مقاومت به این موضوع گواهی میدهند.
شکست فاشیسم در شهرهای ایران
هلاکت قاسم سلیمانی نه تنها ضربهای به رژیم و سیاستهای منطقهیی آن وارد کرد، بلکه روحیه مبارزهجویانه مردم ایران را تقویت کرد. اکنون، در شرایطی که رژیم با چالشهای داخلی و خارجی متعدد روبهرو است، آثار و تبعات خردکنندهٔ این کلانضربه استراتژیک بیشازپیش بر سیاستهای جنگافروزانه و تروریستی خامنهای احساس میشود. اکنون بعد از باختن عمق راهبردی، نوبت جوانان ایرانزمین است که طعم شکست را به فاشیسم دینی در شهرهای ایران بچشانند. اینبار هیچ مانعی حتی روح خبیث سلیمانی و اسطورهسازیهای پوشالی از او نمیتواند جلودار آنان باشد.