آنچه در برنامهٔ همیاری ملی با سیمای آزادی طی چهار روز جریان داشت، کهکشانی پرستاره بود از همبستگی و دریای مواجی از عاطفهها و رابطههای انسانی و از خود گذشتگی، که توصیف آن بهسادگی در قالب کلمات نمیگنجد. راهکار را در این یافتیم که چند نمونه از پیامها و سخنان همیاران را نقل کنیم و خوانندگان گرامی را به مشاهدهٔ برنامههای سیمای آزادی در باز پخش گلچین این همیاری ارجاع میدهیم.
در نمونهیی ستایشانگیز از کمکرسانی به سیمای آزادی، خانم خانهداری از بندرعباس گفت: «بهزور میتوانیم نان شب خود را تأمین کنیم. ولی پول یک روز ناهار خودم را برای شما میفرستم. این کمک ناچیز است اما افتخار میکنم که در این برنامه گلریزان شرکت کردم».
خانم کارگری از کرج با تواضع و پاکبازی، ضمن اهدای کمک ارزشمندش گفت: «روزانه ۱۲ساعت کار میکنم و حقوق بسیار کمی دریافت میکنم. با وجود این، شرایط سخت توانستم یک میلیون تومان برای حمایت از سیمای آزادی کنار بگذارم. این مبلغ شاید در مقایسه با نیازهای سیمای آزادی ناچیز باشد، اما اینطوری میخواهم حمایت قلبی خودم را به سیمای آزادی و مجاهدین نشان بدهم».
هموطنی از آذربایجان غربی ضمن اهدای دسترنج ۱۰روزه خود گفت: «سیمای آزادی صدای ماست، تصویر ماست. چون بههیچ کشور و دولتی وابسته نیست و از هیچ قدرت و دولتی خط و دستور نمیگیرد. سیمای آزادی صدای واقعی ما مردم ایران است».
یک دختر نوجوان ایرانی از آمریکا گفت: شما رؤیای آزادی را زنده نگهمیدارید و قلب تپندهٔ این جنبش در ایران هستید. حتی در سختترین و سیاهترین لحظاتش».
خانم هموطنی از کردستان در یک کمک فداکارانه، که بسیاری از همیاران را در تماسهایشان تحت تأثیر قرار داد، گفت: «من بیماری قلبی دارم و هر ماه دو میلیون تومان را صرف خرید دارو میکنم؛ اما این مبلغ را تقدیم شما میکنم، چون شما قلب من هستید. چون ایران عزیزم قلب من است».
هموطنی مسیحی از تهران برای سیمای آزادی و مقاومت ایرانن دعا کرد و گفت: اینجا خیلی برای شما دعا میکنیم و ایمان داریم که روزی شما عزیزان را ما در کنار خودمان خواهیم داشت. خداوند بهشما برکت بدهد و در دستان پرفیض مسیح باشید».
یک پسر نوجوان ایرانی از آنسوی اقیانوسها در آمریکا، درباره عشق و علاقهاش به میهن و مقاومت برای آزادی ایران گفت: «سخنان رهبران مقاومت مثل مسعود رجوی و سردار موسی خیابانی به من الهام بخشید و فعالیتهای کانونهای شورشی، آتشی درون من روشن کرد».
خانم هموطنی از داخل کشور سیمای آزادی را چراغ خانهها توصیف کرد و در بیان هدفش از این کمکرسانی ارزشمند توضیح داد که «همسرم بیکار است و خودم دو تا بچه دارم ولی از آنجا که سیمای آزادی چراغ خانهٔ ماست، میخواستم مبلغ ۸میلیون تومان هدیه کنم و بهعنوان یک کانون شورشی مجاهد در داخل کشور صدای مردم ایران را در این شرایط سخت و طاقتفرسای اقتصادی به گوش دنیا برسانم».
هموطنی از سوئد هم با آرزوی سرنگونی دیکتاتوری و اشتیاقش به همیاری و همراهی در مبارزه برای آزادی گفت: «خدا را شاکریم که این نعمت را ارزانی ما داشته که بتوانیم در این همیاری شرکت کنیم. منتدار مجاهدین هستیم که این شانس را به ما دادند که در این مبارزه و در این نبرد سرنگونی، همراه و همیارشان باشیم».
و اینهم نمونه دیگری از همیاری صمیمانه و حرف از دل برآمدهٔ یک خانم هموطن از کانادا که گفت: «میدانم که کار اصلی را آنهایی دارند انجام میدهند که در قلب خطرند، یعنی خبرنگاران شجاع کانونهای شورشی در داخل ایران. این قهرمانان، با ارسال هر خبر با جانشان دارند بازی میکنند. حمایت کوچک اما صمیمانهٔ من، ادای دین به همهٔ کسانی است که برای آیندهیی روشن مبارزه میکنند»