728 x 90

«هواپیمای اوکراینی»؛ خونی ناخشکیده بر دستان خامنه‌ای

آخرین پرواز هواپیمای اوکراینی
آخرین پرواز هواپیمای اوکراینی

مورد اصابت قرار دادن هواپیمای اوکراینی یکی از سیاه‌ترین صفحات تاریخ معاصر ایران را رقم زد. صبح ۸ژانویه ۲۰۲۰ (چهارشنبه ۱۸دیماه ۱۳۹۸)، این هواپیما با پرواز شماره ۷۵۲ فرودگاه خمینی را به سمت کی‌یف ترک کرد. مسافران، بیشتر ایرانیانی بودند که تعطیلات خود را در وطن گذرانده و قصد بازگشت به خانه‌هایشان در کانادا را داشتند. تنها چند دقیقه پس از بلند شدن، این هواپیما هدف ۲موشک شلیک‌شده از سوی سپاه پاسداران قرار گرفت و در کمتر از چند ثانیه، به تلی از آتش و خاکستر تبدیل شد.

این فاجعه‌، که به کشته شدن ۱۷۶سرنشین از جمله کودکان، زنان و مردان بی‌گناه انجامید، قلب ایران و وجدان جهانیان را لرزاند.

 

پنهان‌کاری و روایت‌های متناقض

تحقیقات اولیه و شواهد منتشر شده از سوی مردم و رسانه‌ها به‌سرعت نشان داد که این حادثه ناشی از شلیک موشک بوده است. با این حال، دستگاه تبلیغاتی حکومت تلاش کرد واقعیت را مخفی نگه‌دارد. مقامات مختلف، از رئیس سازمان هواپیمایی کشوری گرفته تا سخنگوی دولت وقت، با اظهارات متناقض و دروغین، شلیک موشک به هواپیما را انکار کردند. برای نمونه، علی عابدزاده، رئیس سازمان هواپیمایی کشوری، مدعی شد که «اصابت موشک غیرمنطقی است» و «هواپیما به دلایل فنی سقوط کرده است»!(ایرنا، ۱۹دی ۱۳۹۸). این در حالی بود که شواهد بصری و ویدئویی منتشر شده از سوی شهروندان، داستان دیگری را روایت می‌کرد.

علی ربیعی که سخنگویی دولت حسن روحانی را برعهده داشت گفت: «در آینده که مشخص شد این ادعای دروغ عاری از حقیقت است هیچ‌کس مسئولیت این دروغ بزرگ را برعهده نخواهد گرفت»(مهر، ۲۰دی ۱۳۹۸). 

این تناقض‌ها و تلاش برای پنهان‌کاری، نه تنها اعتماد عمومی را بیشتر از پیش خدشه‌دار کرد، بلکه بار دیگر نشان داد که رژیم برای حفظ منافع خود، حاضر است حقیقت را قربانی کند. در نهایت، پس از ۳روز فشار بی‌وقفه‌ٔ جامعه بین‌المللی و افشای اسناد غیرقابل انکار، پاسدار رمضان‌زاده به شلیک موشک اعتراف کرد. اما این اعتراف، نه از سر صداقت، بلکه به‌دلیل اجبار ناشی از فشار افکار عمومی و رسانه‌ها بود.

 

«انتقام سخت از مردم ایران»!‌

برای درک چرایی این فاجعهٔ ملی، باید شرایط سیاسی و اجتماعی آن زمان را بررسی کرد. چند روز پیش از سقوط هواپیما، قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، در حمله هوایی آمریکا به هلاکت رسیده بود. فاشیسم دینی از یک سو، به نان‌خورها و پاسداران وعده «انتقام سخت» داده بود و از سوی دیگر، توان عملی کردن این ادعا را نداشت.

در چنین شرایطی، رژیم تصمیم گرفت با شلیک موشک‌هایی به پایگاه عین‌الاسد در عراق، نمایش انتقام سخت را برگزار کند. به همین دلیل مثل همیشه قیمت را از خون و جان مردم ایران گرفت. برای به‌هم‌زدن صحنه و ایجاد دود و دم و هیاهو با قساوت تمام دستور زدن هواپیمای مسافربری در آسمان را صادر کرد.

بعدها سرمداران حکومت به اشکال مختلف به این سناریوی شقاوت‌انگیز اعتراف کردند و کاملاً مشخص شد که «سقوط» هواپیما، عمدی بوده است. از جمله شمخانی به همتای اوکراینی خود گفته بود که «بعد از قتل قاسم سلیمانی همه در انتظار یک جنگ تمام‌عیار [میان ایران و آمریکا] بودند. اما، بعد از ساقط شدن هواپیمای اوکراین و به‌قتل رسیدن شهروندان این کشور، این جنگ تمام‌عیار از اولویت اول به اولویت دهم تنزل یافت»(رادیو بین‌المللی فرانسه، ۱۶آوریل ۲۰۲۱).

این جمله که به نوعی دیگر از زبان پاسدار سلامی بیان شده، اعتراف ضمنی به ارتکاب این جنایت است.

 

«نه می‌بخشیم و نه فراموش می‌کنیم»

سقوط هواپیمای اوکراینی، نه تنها جان ۱۷۶ انسان بی‌گناه را گرفت، بلکه تبعات گسترده‌یی در سطح داخلی و بین‌المللی داشت. در سطح داخلی، این حادثه موجی از خشم و اعتراض را در میان مردم برانگیخت.

رهبر مقاومت مسعود رجوی در پیامی آتشین نوشت:

«استفاده از مسافران بی‌گناه به‌عنوان سپر انسانی، عمدی و آگاهانه و بسیار مجرمانه است. جنایت علیه بشریت است. وای! که مسافران چه کشیدند...

مردم ایران و آنان که عزیزی را در این قصیدهٔ غم از دست دادند، نه می‌بخشند و نه فراموش می‌کنند.

قساوت‌پیشگان و سنگدلان سزاوار آتش‌اند».

خانواده‌های قربانیان، با وجود تهدیدها و فشارها، خواهان عدالت شدند و شعار «نه می‌بخشیم و نه فراموش می‌کنیم» به نمادی از این دادخواهی تبدیل شد.

 

محاکمهٔ نمایشی

این حادثه به انزوای بیشتر رژیم ایران انجامید. کشورهای مختلف از جمله کانادا، اوکراین و بریتانیا خواستار تحقیقات شفاف و پاسخ‌گویی مقامات ایرانی شدند. دادگاه انتاریوی کانادا نیز رژیم ایران را به پرداخت غرامت ۱۰۷میلیون دلاری به خانواده‌های قربانیان محکوم کرد. با این حال، حکومت ایران، طبق رویه همیشگی خود، با ترتیب دادن یک محاکمهٔ نمایشی در پشت درهای بسته و صدور احکامی سبک و غیرقابل قبول برای متهمان، بار دیگر از پاسخ‌گویی واقعی سر باز زد. در حکم مربوط به متهمان آمده است:

«متهم ردیف اول فرماندهٔ سامانهٔ دفاعی به‌علت رفتار غیرمجاز و برخلاف دستور فرماندهی به ۱۰سال زندان و پرداخت دیه به اولیاء دمی که مطالبهٔ دیه داشتند، محکوم شد؛ هم‌چنین دادگاه متهمان ردیف دوم تا دهم را به یک تا ۳سال حبس محکوم کرد!»(تلویزیون شبکهٔ خبر، ۲۷فروردین ۱۴۰۲).

***

این رأی بی‌شرمانه، نه تنها تسکینی بر دل‌های داغدار نبود، بلکه خشم خانواده‌ها و ملت را دوچندان کرد. مردم ایران و خانواده‌های داغدار این فاجعه، هنوز در غم از دست‌دادن عزیزان‌شان، خشم و اندوه خود را فریاد می‌زنند. این فریادها بی‌گمان پژواک حقیقی خود را در خروش قیام‌آفرینان باز خواهد یافت و در هیأت ناوک‌های آتشین بر فرق جانیان فروخواهد بارید. آن روز دور نیست.

 

 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/0b0ca955-218c-44a4-b715-a9bd5643c382"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات