هراس از قیام خشمگینانه و سراسری مردم هر روز در نظام آخوندی افزایش پیدا میکند. به همین خاطر از درون نظام پیاپی هشدار راجع به سرریز شدن کاسه صبر مردم و گر گرفتن آتش زیر خاکستر صادر میشود. روزنامهٔ جهان صنعت هفدهم مرداد به قلم یکی از کارشناسانش ابتدا به بیاثر بودن دروغدرمانیهای عوامل رژیم اشاره میکند و مینویسد: «وعده وعیدهای سیاستمداران برای رفع و رجوع مشکلات اقتصادی کشور بدون رعایت قید زمانی و بدون اشاره مستقیم به راه و روش آن، ویژگی عمده سیاستمداران در وارونه جلوه دادن مصائب و سختیهای راه اقتصاد است. وعده عبور از مسائل درهمتنیدهٔ اقتصادی در شرایط کنونی در حالی مطرح میشود که هیچگونه تلاشی از سوی سیاستگذار که بتواند در واقعیتهای اقتصادی کشور منعکس شود انجام نشده و سیاستمدار راه عبور از مشکلات را تنها در وعده وعیدهای تکراری مشاهده میکند.»
این روزنامه بعد به آتش زیر خاکستر خشم مردم اشاره میکند و مینویسد:
«باید پرسید پیوند صبر نامحدود مردم با منابع محدود دولت چگونه اتفاق میافتد و چه چیز موجب آن میشود که سیاستمدار سکوت مردم را نشانه رضایت آنان بداند؟ این در حالی است که این موضوع میتواند نشاندهنده آتش زیر خاکستر باشد و آتش بحران اقتصادی را شعلهورتر کند.»
آتش زیر خاکستر همان ترجمه قیام مردم ایران است.
یکی از نشانههای وضعیت وخیم مردم بیان مشکلات از زبان کسانی است که قربانیان جنگ تحمیلی هستند و رژیم آخوندی قاعدتاً باید به آنها میرسید. بخوانید یکی از فرزندان اینگونه خانوادهها به نام باصری (از کشتههای جنگ ضدمردمی) در کلیپی که بهعنوان پیام به خامنهای پر کرده چه میگوید:
«من بهخاطر شرایط سخت زندگیام مجبور به پر کردن این کلیپ شدهام. هر چه به مسئولان بنیاد شهید اصفهان و تهران مراجعه کردم بیتفاوت بودند....سید علی خامنهای آیا شما از وضعیت سخت معیشت ملت ایران باخبر هستید؟ آیا شما از آمار طلاق، اعتیاد، فقر و فحشا، تنفروشی، اعتیاد، کودکان کار، گورخوابان، غار خوابان، کارتن خوابها، رانت خواریها و اختلاسها اطلاع دارید؟....چرا امروز وضع ملت ایران به اینجا رسیده؟ما که خانواده شهید هستیم و بهقول معروف همه امکانات در اختیار ما هست به سختی توانایی اداره زندگیمان را داریم چه برسد به عدهای که از این موضوع هم مبرا هستند. بنده خودم با سه فرزند و...مستاجر و درآمدم کفاف زندگیام را نمیدهد و بدتر از ان اینکه در حضور زن و فرزندانم شرمنده و نگران از آینده آنها که هر روز به بدتر شدن شرایط اقتصادی بر این نگرانیها افزوده میشود........ آیا پدران ما رفتند که این وضع کشور بشود؟ آیا پدر بنده و امثالهم شهید شدند که بنده امروز مجبور به فروش کلیه خودم بشوم چرا کسی به داد ما نمیرسد؟ اگر قرار است نابودمان کنید زودتر...»
از هشدارهای قیام آینده گفتیم. بگذارید از زمینههایش هم مواردی را بیان کنیم. هزینههای یک خانوار در تیرماه از ۷میلیون و ۵۰۰هزار تومان هم گذشت اما حداقل دستمزد ماهانه کارگران همچنان یک میلیون و ۵۰۰هزار تومان است. در چنین شرایطی ربیعی سخنگوی دولت روحانی روز ۱۳مرداد قطع گامبهگام یارانهها را اعلام کرد. این یعنی سرقت از سفره خالی مردم.
محسن بیگلری یک نمایندهٔ مجلس ارتجاع روز ۷مرداد گفت: «کمر مردم زیر فشار اقتصادی از خم شدن گذشته و در حال شکستن است... کشاورزان و دامداران و کارمندان و کارگران و فرهنگیان و بسیاری از بازاریان مناطق محروم در زیر خط فقر زندگی میکنند.
یک نمایندهٔ دیگر بهنام قاسم جاسمی در مجلس ارتجاع روز ۸مرداد گفت: «گفتید که ما کاری خواهیم کرد که نیازی به این ۴۵تومان نداشته باشند ولی متأسفانه الان از دهکهای ضعیف هم شما دارید پولها را میگیرید و یارانه به اونها نمیدهید».
این در شرایطی است که بهنوشته روزنامه حکومتی فرهیختگان ۱۲مرداد شکاف طبقاتی در دولت روحانی افزایش یافته است. فرهیختگان نوشت: «ثروتمندترینها در سال ۹۰بیش از ۱۲برابر کمدرآمدترینهای جامعه هزینه میکردند، این فاصله امروز به بیش از ۱۴برابر رسیده است»! خب اینها همه از انفجار بزرگی خبر میدهد که دیگر آخوندها توان مهارش را نخواهند داشت.
یکی دیگر از زمینههای قیام در زمینهٔ مسکن است. مسکنی که در اثر غارتگریهای عوامل رژیم روزبهروز قیمتش بالاتر میرود و روزبهروز مردم بیشتری بیخانمان میشوند.
واقعیت این است که وقتی ارادهای بجز غارتگری در حاکمیتی نباشد گرانی در هر زمینهای گریبان مردم را میگیرد. با رسیدن فصل درس و مدرسه یک مشکل دیگر خانوادهها هزینهٔ نوشت افزار است. قیمتهایی که دیگر بسیاری از خانوادهها را از فرستادن فرزندانشان به مدرسه پشیمان میکند و کودکان مجبور به کار در خیابان میشوند.
اما غارتگری چیزی نیست که بتوان همچنان آن را ادامه داد. یک نمونه از برخوردهای مردم با آخوندهای این نظام را که حاکی از خشم مردم است در زیر بخوانید:
صبح روز چهارشنبه ۱۶مرداد در مسجد پایگاه هشتم شکاری اصفهان بعد از گذشت چند دقیقه از سخنرانی یک آخوند که از قم به این پایگاه رفته بود، پرسنل حاضر، در اعتراض به سخنان وی شروع به هو کردن و فرستادن صلواتهای پیدرپی کردند که با عصبانیت و غیظ این آخوند مواجه شدند. در نهایت اکثر پرسنل حاضر در مسجد، بهرغم وجود دژبان، قبل از اتمام سخنرانی از مسجد خارج شدند.
پرسنل حاضر در مسجد این پایگاه از چند روز قبل با تهدید تیمسار انگیزه و یک آخوند به اسم ملک محمدی به اجبار در این مسجد حاضر شده بودند.
حالا که از همهٔ زمینههای قیام آیندهٔ جامعه و گر گرفتن آتش زیر خاکستر گفتیم. حالا یک اعتراف هم از هراس حکومت آخوندی از نیرویی که مردم و جوانان به آن رو میآورند هم بخوانید:
کیهان خامنهای طی مقالهیی وحشت رژیم را از نقش مجاهدین در فضای مجازی نشان داد و نوشت: «احتمالا باید شما هم تصاویر واحد جنگ سایبری (مجاهدین) در آلبانی را که در روزهای گذشته منتشر شد دیده باشید و متوجه حضور (مجاهدین) در فاصله نزدیک و در کنار دست فرزندانمان شده باشید.... امروز بهدلیل خواب عمیق مسئولان فرهنگی و فضای مجازی کشور تا قلب خانههایمان نفوذ کرده و تاثیرگذاری مینمایند و مغز جوانان و نوجوانان ما را تحت تاثیر قراردهند. حال سؤال اینجاست که چه کسی راه را برای این کار باز گذاشته و (مجاهدین) را تا داخل منازلمان راهنمایی کرده است؟».