شنبهشب ۲شهریور ۹۸ وزیر اطلاعات آخوندها در تلویزیون رژیم ظاهر شد و نسبت به حمله سنگین دشمن در فضای مجازی هشدار داد و تأکید کرد ما از دشمن عقب هستیم. کیهان خامنهای هم روز بعد طی یک مقاله مفصل هشدارهای مشابهی داد.
این هشدارها تا آنجا بالا گرفتهاند که اخیراً آخوندها همایشی ۵روزه در مشهد برگزار کرده و در آن ۳۰۰خرمهره خامنهای تحت عنوان «اساتید بسیج» شرکت کردند. نماینده خامنهای در سپاه تأکید میکند هدف این است که به بسیجیها گفته شود در مقابل دشمن و فضای مجازی وا نروند و «پشت رهبری رو داشته باشن»! با این موارد بهتر میتوان مفهوم هشدار خامنهای در روز ۳۰مرداد را دریافت که به بالاترین سران نظام میگفت: «نترسید و بیتابی نکنید»!
این نمونهها یک وضعیت بحرانی در رژیم را بهتصویر میکشند.
آیا این هشدارها عطف به یک مورد یا مواردی متعددی هستند؟ یعنی آیا میتوان گفت که یا با یک جریان از وحشتزدگی درون صفوف رژیم روبهرو هستیم؟
آخوند علوی، وزیر اطلاعات رژیم، در مصاحبهای که با تلویزیون رژیم داشت گفت: «دشمن در فضای مجازی داره پیشروی میکنه، از ما جلوتره و تاثیرگذاری میکنه».
با همین جملات علوی به یک فضا و به یک تهدید اشاره میکند. این تهدید هم تکنمود یا موارد پراکنده نیست. روشن است که اکنون رژیم با یک تهدید نهادینه شده خود را روبهرو میبیند. وگرنه برای چه وزیر اطلاعات آخوندها وارد شده و نسبت به آن هشدار میدهد؟
همایش برای مقابله با وارفتگی!
کما اینکه همین روزها رژیم یک همایش در مشهد راه انداخته که بهقول خودشان ۳۰۰نفر از آخوندهایی که مسئولیت توجیه و روحیهدادن به بسیجیهای رژیم را دارند، آنجا گردآمدهاند.
آخوند حاجی صادقی که نماینده خامنهای در سپاه است، در مصاحبهای که با تلویزیون رژیم داشت هدف این همایش را اینگونه توضیح داد و گفت: «دشمن یک جبهه علیه نظام درست کرده»!
روشن است که بحث یک جبهه از تهدیدها در میان است. حاجی صادقی سپس این تهدید را معنی کرده و میگوید: «استکبار جهانی با قدرتی عظیم، وسیع و تبلیغاتی بالا بهدنبال تغییر اصول و مبانی انقلاب اسلامی است»!
پس بحث «تغییر در اصول و مبانی نظام!» است!
اکنون باید دید تاثیر چنین حملهای(حمله جبههای علیه نظام) چیست؟
یکی از تاثیرات چنان حملهای را کیهان یکشنبه ۳شهریور توضیح داد: «برخی از دولتمردان جرأت و جسارت مقاومت در برابر راهبرد سیاسی و اقتصادی دشمن را ندارند و با این ترس و واهمه، قدرت تصمیمگیری را از خود سلب نمودهاند»!
پس یکی از پیامدهای آن حمله جبههای بهنوشته کیهان میشود: ترس و وارفتگی!
کما اینکه خامنهای روز ۳۰مرداد به هیات دولت روحانی گفت: «نترسید و بیتابی نکنید. گزارشهایی به دستم میرسد که از دشمن میترسید»!
روز یکشنبه ۳شهریور هم کیهان تمام هشدارهایی که خامنهای طی چند ماه گذشته داده بود که «نترسید، مایوس نشوید، نگران نباشید و...» را لیست کرده و نتیجه گرفته بود: «ترس از بغرنج و پیچیده شدن اوضاع... بخشی از نقاط مهم و حساسی است که باید مورد توجه قرار گیرد».
بنابراین هنگامی که علوی، وزیر اطلاعات رژیم، هشدار میدهد که دشمن دارد تأثیرگذاری میکند، دشمن از ما در فضای مجازی جلوتر است و...، عطف به این تهدید و این وضعیت صحبت میکند.
تناقض امیددرمانیها و هشدار نسبت به وارفتگی
اکنون این پرسش خودنمایی میکند که آیا آن امیددرمانیهای خامنهای و روحانی با این هشدار نسبت به وحشت و وارفتگی متناقض همدیگر نیستند؟ پاسخ البته روشن است: رژیم ناگزیر است در لحظه به دو شنونده پاسخ بدهد:
اول: جامعه
دوم: نیروهای خودش
پاسخ به جامعهای که در فقر و نداری و بیکاری و بیخانمانی و ورشکستگی است و هیچ امیدی هم به بهبود اوضاع ندارد، دروغدرمانی است و اینکه شرایطمان در حال بهتر شدن است، تورم در حال کاهش است و....
اما چه پاسخی به نیروهای خودش باید بدهد؟ چرا که آنها که دستشان کاملاً در کار است و میدانند این امیددرمانیها تا کجا بیپایه و دروغ است. از طرفی خشم انفجاری جامعه را هم میبینند. در نتیجه اینجا رژیم مجبور است به اینها هشدار بدهد که در قبال این شرایط وا نروید، نترسید، وحشت نکنید، بیتابی نکنید و در یککلام ریزش نکنید!
اکنون نیز وضعیت به جایی رسیده که این هشدار مربوط به سطح خاصی در رژیم نیست. یعنی نمیتوان گفت این هشدارها تنها رو به بسیجیهاست. نه، اکنون ترس و ناامیدی از پایین تا بالای نظام را دربرگرفته است. کما اینکه خامنهای در دیدار با هیات دولت آخوند روحانی، یعنی بالاترین سرکردگان رژیم، هشدار داد که: نترسید و بیتابی نکنید! بعد هم گفت گزارشهایی به دستم میرسد که ترسیدهاید و...
مفهوم فرار دبیر سیاسی خبرگزاری اصولگرا!
همگان از فرار یک خبرنگار همراه هیات ظریف و پناهنده شدنش به سوئد خبردار هستند وی دبیر سیاسی خبرگزاری بهاصطلاح اصولگرای موج(از باند خامنهای) بود. طبعاً این قبیل موارد در رژیم کم نیست. حتی روز یکشنبه ۳شهریور یکی از رسانههای نظام اشاره کرده بود که: «تاکنون صدها مورد اینچنینی وجود داشته است»!
گرچه نفس فرار همین یک نفر هم یک ضربه به رژیم است و دنیا میبیند این رژیم تا کجا متزلزل است که خبرنگار همراه وزیر خارجهش هم در مملکت خودش احساس امنیت نسبت به آیندهاش نداشته و فرار میکند و پناهنده میشود اما باید در نظر داشت که:
بحث فرد یا افراد نیست. بحث یک فضا و یک جریان در رژیم است. کما اینکه اگر این موضوع ترس و نگرانی یک جریان در رژیم نیست، چرا علوی باید بیاید و هشدار عمومی و رسانهای آنهم در یک کنفرانس ویژه برای رسیدگی به همین موضوع صادر کند؟!
یا چرا شخص خامنهای طی چند ماه گذشته بارها باید بیاید هشدار بدهد که نترسید و وحشت نکنید؟
علل وارفتگی؟
این وارفتگی عام در شرایط کنونی حاصل ۳پارامتر است:
۱- فضای انفجاری جامعه(بهویژه با اقتصاد فروپاشیده رژیم که کارد را هر چه بیشتر به استخوان مردم رسانده است)
۲- وجود یک آلترناتیو منسجم و قدرتمند که با اشرف۳ و کهکشانی که ارائه داد بیش از همیشه در معادله سرنگونی تاثیرگذار است.
۳- استمرار تحریمها
در رابطه با تحریمها واقعیت این است که رژیم اکنون به نقطه خفگی اقتصادی رسیده است. بیجهت نیست که آخوند روحانی بر سر قبر خمینی گفت: « امروز در سختترین شرایط بهسر میبریم».
سران سپاه مانند پاسدار سلامی نیز بارها گفتهاند: «وضعیتمون از شرایط جنگ ۸ساله هم سختتره».
اینجاست که باید سؤال کرد:
کارکرد تحریمها چیست؟
مگر نه اینکه یکی از کارکردهای تحریم بستن راه تأمین هزینههای تروریسم و سرکوب و صدور بحران رژیم است؟
همانگونه که سدکردن هر چه بیشتر راه غارت و چپاول توسط سرکردگان نظام است!
اکنون که فروش نفت رژیم از ۲میلیون و ۷۰۰هزار بشکه به ۱۰۰هزار بشکه در روز رسیده، روشن است که به همین میزان امکان دزدی و غارت منابع ملی توسط رژیم کمتر شده است!
و پرسش نهایی اینکه: حاصل این وضعیت چیست؟
طبعا از آنجا که نفرات رژیم(اجزای تشکیلدهندهٔ این نظام) اساساً انگیزه و دینامیزم خود را از غارتگری میگیرند، هنگامیکه میبینند مسیر غارت هر چه تنگتر میگردد، بیانگیزهتر میشوند، وارفتهتر میشوند و بیشتر وحشت میکنند!
هشدارهای خامنهای و کیهان و... هم ناشی از همین واقعیتها است.
کما اینکه ۲-۳سال پیش هنگامیکه بهعلت روشدن انبوهی دزدی و اختلاس و حقوقهای نجومی، مجلس ارتجاع برای جلوگیری از فوران خشم اجتماعی، برای حقوق مدیران حکومتی «سقف» مشخص کرد، بلافاصله شورای نگهبان آن را رد کرد! با اینکه از نظر اجتماعی خیلی برای رژیم بد بود، چون مهر تاییدی بود بر اینکه رژیم به شکل سیستماتیک پشت حقوقهای نجومی و اختلاسها است، اما میدانستند اگر برای حقوقها محدودیت ایجاد کنند، همین مدیران و کارگزارانشان ریزش میکنند.
حتی همان موقع یکی از مقامات شورای نگهبان به صراحت گفت: «اگه محدودیت ایجاد کنیم، این مدیران خواهند رفت»!
نتیجهگیری
اوضاع بحران رژیم به نقاطی رسیده که هیچ راهحلی برای برونرفت ندارد. برای همین به یک تناقضگویی افتاده است؛
رو به جامعه دروغدرمانی!
رو به نیروهای خودش هشدار نسبت به ترس و وارفتگی!
این وضعیت خود نشاندهنده این واقعیت است که رژیم تا کجا در باتلاق و بحران بیراهحلی دست و پا میزند. بحرانی که با شتاب رژیم را فرسوده و ناتوانتر میکند. وضعیتی که شرایط را برای وارد کردن ضربه نهایی توسط مردم و کانونهای شورشی و مقاومت ایران به این پیکره شکننده، آمادهتر میکند.