کارگزاران ولایت، به دهه ۵۰ میروند
نظام ولایت فقیه مدتی است که استراتژی تبلیغاتیاش درباره مجاهدین که بایکوت خبری و رسانهای بود را تغییر داده است.سالها پیش و بهطور شبانهروزی در همه رسانههایش فریاد میزد که مجاهدین تمام شدهاند و «از پیدایش به فرجام» رسیدند. حتی زمانی که پس از قدرت گرفتن ایادی رژیم آخوندی در عراق احمدینژاد به این کشور مسافرت کرد، در قبال سؤالی درباره حضور و نقش مجاهدین در عراق گفت مگر آنها هنوز هم هستند!...
اما تصویر اسحاق جهانگیری در یکی از راهروهای ساختمان ریاستجمهوری در حالی که نشریه سیاست نامه را در دست دارد که عکس بنیانگذار محمد حنیفنژاد روی آن دیده میشود، گویای واقعیتی غیر از این است.
توجه به مجاهدین چرا؟
استقبال و توجه بسیار زیاد مردم و بهویژه جوانان آگاه و دلیر به رهنمودهای مجاهدین خلق ایران و پیگیری فعالانهٔ استراتژی هزار اشرف و کانونهای شورشی در سراسر کشور توسط آنها، باعث شده که خط رژیم آخوندی و سرویسهای امنیتی آن تغییر کند؛ بهنحوی که اینک اگر سنگ از آسمان ببارد، خامنهای و کارگزارانش آن را به اَبابیل مجاهدین نسبت میدهند! البته در منطقی بودن و درستی این ارزیابی از نقش مجاهدینـ بهعنوان نیروی سرنگون کننده و آلترناتیو دموکراتیک رژیم آخوندیـ تردید نیست.
اقتصاد نظام ولایی در آستانه فروپاشی
رژیم آخوندی از نخستین روز تصاحب و مصادره انقلاب ضدسلطنتی، تنها کاری که در حوزه اقتصادی خوب بلد بود تصاحب و استخراج و فروش بیوقفهٔ چاههای نفت و گاز و صرف عواید آن جهت بقای حکومت بود. از محل فروش این ثروت ملی بود که عوامل رژیم و آقازادهها ثروتهای افسانهای اندوختند، و برای گروههای نیابتی در منطقه سلاح و تجهیزات و بمب و موشک ارسال شد و دست آخر آنچه را که باقی مانده بود جهت روز مبادا در خارج از ایران ذخیره نمودند.
اکنون در اثر تحریمهای کمرشکن و سقوط قیمت نفت، داراییها و ثروتعمومی در زیر و روی زمین و در آب و دل خاک رو به انتهاست؛ و کفگیر به ته دیگ خورده و رژیم در آستانه فروپاشی اقتصادی قرار گرفته است. میلیونها ایرانی فقیر شده و عاصی از این همه غارت و چپاول، جهت حسابرسی از رژیم منتظر فرصتند. به این سبب اینک رژیم چاره را در آن دیده که با زور تبلیغات و پروپاگاندا و به صحنه آوردن مشتی تحلیلگر و اندیشمند و تاریخ نگار و بهاصطلاح استاد و ملای فریبکار، به مردم القا کند که مسبب این اوضاع مجاهدین هستند.
دکتر موسی غنینژاد مشاور اقتصادی کارگزاران
پس از نشر صدها نسخه کتاب و مقاله و برگزاری سمینار و تهیهٔ فیلم و چاپ سند و مصاحبه با شماری بریده مزدور خائن، نوبت به هنر نمایی حزب (باند) کارگزاران رسیده است که بخت خود را آزمایش کند و با نوشتن مقالهیی بهقلم گماشتهای موسوم به قوچانی در سیاستنامه و ارائهٔ تصویری تیره از بنیانگذار سازمان مجاهدین خلق ایران، جوانان را از پیمودن راه مجاهدین باز دارد. همزمان بخش اقتصادی این باند نیز دست به کار شده تا منشاء همه مشکلات رژیم آخوندی را معرفی کند!
دکتر موسی غنینژاد استاد اقتصاد و مشاور باند کارگزاران رژیم آخوندی با نوشتن کتاب و مقاله و مصاحبه و... تلاش میکند که علل همه ناکامیهای نظام ولایت، در اقتصاد به گل نشستهاش را به گردن افکار و آرا و اندیشههای مجاهدین دهه ۱۳۵۰ بیندازد!
کتاب «اقتصاد به زبان ساده» مجاهدین خلق، منشاء بدبختیهای رژیم آخوندی!
«موسی غنینژاد به بررسی ردپای اندیشه مجاهدین خلق در اقتصاد ایران پرداخت»
در تاریخ ۱۰خرداد ۱۳۹۹ موسی غنینژاد برای مقصریابی اوضاع اقتصادی رژیم، به پروژه خود برگ تازهیی افزود. او در ریشهیابیهای خود از کتاب «اقتصادبه زبان ساده» شهید مجاهدخلق محمود عسگریزاده نام میبرد.
غنینژاد در برابر این سؤال که «شما میگویید تفکرات امثال عسگریزاده آیا در اقتصاد کنونی جاری است؟ پاسخ میدهد: «بله هست» . او در ادامه سعی میکند با مارکسیستی خواندن تفکرات مجاهدین آنها را مروج اندیشههای کمونیستی در ایران بنامد:
«کتاب اقتصاد به زبان ساده[نوشته محمود عسگریزاده را بسیاری، مهمترین جزوه اقتصادی مجاهدین خلق]، کتابی ملهم از اندیشههای مارکسیستی است که در سال۴۷ بهصورت جزوه درونگروهی منتشر و بین مجاهدین و نیروهای انقلابی توزیع شد. این کتاب با نیت تأثیرگذاری روی افرادی نوشته شده بود که میخواستند علیه رژیم پهلوی، مبارزه مسلحانه انجام دهند. منتها تاثیر این جزوه از انقلابیون و اعضای مجاهدین فراتر رفت و تفکرات محمود عسگریزاده و جزوهاش در میان نیروهای اسلامی که از مجاهدین جدا شدند و حتی نیروهای مخالف مجاهدین هم طرفداران زیادی پیدا کرد و هنوز هم طرفدار دارد. . ». . (اقتصادنیوز. ۱۴خرداد ۹۹)
قانون اساسی نظام ولایت فقیه الهام گرفته از مجاهدین!
غنی نزاد پایش را فراتر میگذارد و نویسندگان قانون اساسی رژیم ولایت فقیه راهم ملهم از تفکرات مجاهدین بهحساب میآورد و مینویسد:
«در واقع همه مضامینی که ما در اصل ۴۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بهوضوح میبینیم ناشی از همان نگاه و تفکری است که در آن سالها (دهه ۱۳۵۰ و مبارزه مجاهدین با شاه) بر فضای جامعه حاکم بود و همین امروز هم تا حدود زیادی غلبه دارد».
وی اصل ۴۳ قانون اساسی ارتجاع را معادل حقوقی «آنچه در این کتاب (اقتصاد به زبان ساده) با ادبیات عامیانه گفته شده» دانسته و افزوده:
«در اصل ۴۳ تأکید شده شرایط و امکانات کار برای همه تأمین شود و ابزار کار در شکل تعاونی، از راه وام بدون بهره یا هر راه مشروع دیگر برای همه فراهم شود تا به تمرکز و تداول ثروت در دست افراد و گروههای خاص منتهی نشود. این اصل مردم را تشویق میکند که با افزایش تولیدات کشاورزی، دامی و صنعتی کشور را به مرحله خودکفایی برساند و از وابستگی برهاند».
غنینژاد ضمن اشاره به این که: «اینها بخشی از آن چیزی است که در اصل ۴۳ قانون اساسی ما آمده و شما میتوانید آن را با آنچه در کتاب اقتصاد به زبان ساده آمده مقایسه کنید». کمی بیشتر در مورد کشف بزرگی که نائل شده، توضیح میدهد تا هم خوانی اصل ۴۳ قانون اساسی آخوندی با کتاب مجاهدین بیشتر مفهوم شود:
«در اصل ۴۳ در حقیقت چیزی با عنوان مالکیت خصوصی و تجارت آزاد وجود ندارد... شما میبینید که در کتاب عسگریزاده، همانند کتاب نوشین (مترجم کتاب اقتصادی ـ فرهنگی در دههٔ ۳۰) به مسأله تورم اشاره شده و در این خصوص تأکید میکند بر اینکه علت اصلی تورم سودی است که سرمایهدار کسب میکند و اگر سرمایهدار سودی روی کالا نگیرد تورم ایجاد نمیشود... شاهد این ادعا هم وجود سازمانی با نام سازمان حمایت از تولیدکنندگان و مصرفکنندگان است که فلسفه وجودی این سازمان مبارزه با گرانفروشی و سوءاستفاده سرمایهداران است».
اقتصاددان ولایی سپس در پاسخ مصاحبه کننده که میپرسد «شما میگویید تفکرات امثال عسگریزاده آیا در اقتصاد کنونی جاری است؟» چنین میگوید:
«بله هست. همین امروز که من با شما صحبت میکنم، بعد از نیمقرن، سازمان حمایت و سازمان تعزیرات ما به گفتههای آقای عسگریزاده عمل میکند. یا مثلاً در کتاب میگوید فساد مالی و اقتصادی ناشی از مالکیت خصوصی ابزار تولید یا سرمایهداری است» (همان منبع)
آنچه امروز میبینیم هیچ شباهتی به آرمانهای مجاهدین ندارد
غنینژاد پس از اینکه تقریباً همه بخشهای کلیدی کتاب اقتصاد به زبان ساده مورد نقد قرار میدهد، اما با این وجود اعتراف میکند که اوضاع کنونی آن چیزی نبود که مجاهدین میخواستند زیرا آن آرمانها امکان تحقق نداشت:
«بین اقتصاد دولتی کنونی با آنچه گروههای چپ یا مجاهدین خلق در عالم خیال تصور میکردند هیچ شباهتی وجود ندارد. میدانید چرا؟ چون بر ساختن آن اقتصاد دولتیای که چپهایی نظیر عسگریزاده دنبال آن بودند غیرعملی و ناممکن است، و در هیچ جای دنیا هم مصداقی ندارد. اصلاً نمیتوان آن شیوه اقتصاد را اجرا کرد. آنها آرمان ناممکنی در ذهن داشتند و طی دههها تلاش کردند آن آرمان ناممکن را ممکن کنند». (همان منبع)
این اقتصاددان لیبرال درباره نگاه اقتصادی سازمان مجاهدین خلق گفته است:
«مبارزه با استفاده از علم اقتصاد اصلاً چه معنایی دارد؟ تصور مجاهدین این بود که رژیم ایران با کودتای آمریکاییها و انگلیسیها بر سر کار آمده، سرمایهداری وابسته را برقرار ساخته و خون مردم را در شیشه کرده است و وظیفه آنها و علم اقتصاد خلقها این است که این رژیم را از ریشه براندازند. تصورشان این بود که اگر رژیم برافتد، دیگر همه چیز خوب میشود. تصورشان این بود که کارگرها باید کارخانهها را در دست بگیرند و اداره کنند».
غنینژاد با اشاره به تأثیرگذاری دیدگاههای مارکسیستی بر تفکرات انقلابیون میافزاید:
«این تفکرات پس از انقلاب بهصورت محسوس وارد جریانهای انقلابی شد و اگر بخشی از روحانیت در ابتدای انقلاب مانع محکمی برای استقرار کامل دیدگاههای این جریان نمیشد، مشخص نبود چه بلایی بر سر اقتصاد ایران میآمد. مثلاً اگر این مقاومت نبود، قانون اساسی ایران بهطور کامل تحت تأثیر چنین دیدگاههایی نوشته میشد. با این حال این تفکر اثرگذاری زیادی بر تدوین قانون اساسی داشت».
نان به نرخ روز خوردن «استاد اقتصاد»!
غنی نزاد با انبوهی از نوشته و کتاب و مقاله خود را یک لیبرال دلسوز نظام فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران نشان میدهد. اما در عینحال با توجه به اوضاع و احوال تعادلقوای سیاسی روز نظرات خود را بالانس میکند! بهعنوان مثال وی در سال۱۳۹۵ کتابی درباره تاریخ تحولات اقتصادی در ایران نوشته اما عجبا که حتی یک اشاره هم به اقتصاد به زبان ساده نکرده است! زیرا حواسش جمع بود که در آن روزگار نبایستی مجاهدین را در افکار جوانان تحصیل کرده مطرح میکرد. اما وقتی دستور از بالا میرسد مانند امروز مثل یک سرباز گمنام نظام ولایت فقیه، مجاهدین را مسئول همهٔ حوادث ریز و درشت کنونی میداند و آنها را متهم و مجرم اصلی بهشمار میآورد.
تعلق خاطر غنینژاد به آخوند روحانی
در آبان۱۳۹۸ و در جریان قیام و شورش مردم ایران بر علیه دستگاه خامنهای و روحانی، استاد اقتصاد غنینژاد دست استمالت به ریش روحانی میکشد و از او میخواهد به توصیههای خیر خواهانهاش توجه کند.
وی در آن روزها گفت: «اگر منصف باشیم دولت آقای حسن روحانی وقتی سرکار آمد هم تدبیر کرد و هم امید را بالا برد. تدبیر دولت در سیاست خارجی بود و انتظارات را مثبت کرد و دستآوردهای اقتصادی دولت اول آقای روحانی عمدتاً مربوط به انتظارات بود؛ اما او معتقد است دولت در زمانی که محبوبیت داشت و میتوانست کارهای اساسی کند فرصت سوزی کرد و برای مثال اصلاح قیمت انرژی یا تکنرخی کردن ارز و اصلاح یارانهها را انجام نداد. ». . (تجارت فردا. ۹مهر ۹۸)
از مجاهد خلق شهید راه آزادی مردم ایران بیاموزیم
گرچه میتوان هزاران کلمه در وصف غنینژاد و آن روی سکه محمد قوچانی، نوشت و آثار و اوراقشان را در مذمت مجاهدین و تکریم رژیم آخوندی، به صفحه درآورد، اما خوشتر آن است که در خرداد۱۳۹۹ یاد بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق و بهویژه در همین رابطه یاد کادر مرکزی مجاهدین محمود عسگریزاده را که در سحرگاه خونین ۴خرداد بهدست شاه سرسپرده به بیگانه تیرباران شد، گرامی بداریم. آنان با اندیشهها و عملکرد خود نشان دادند که در راه آزادی مردم ایران از ستم و استبداد و بیداد باید جانانه و فداکارانه پای در میدان نبرد گذارد؛ و از لجنپراکنیها و تهمتها نهراسید. اقتصاد و سیاست و فرهنگ راستین رهایی بخش را به زبان ساده به خلق قهرمان ایران آموزش داد؛ و برای حراست و حفاظت از مردم خویش پیشاپیش همه سینه را سپر کرده و به پیشواز گلولهها رفت.
آری؛ امروز این جوانان آگاه و مبارز میهن ما هستند که بهرغم تمامی تبلیغات هیستریک رژیم با الهام از راه و منش عسگری زادهها و تأسی به مجاهدینخلق پا به میدان گذاشتهاند تا آزادی را برای مردم خود به ارمغان آورند؛ و تا روز آزادی میهن از پا نمینشینند.