آخوند اژهای سردژخیم قضاییهٔ خامنهای، در یک سخنرانی با اعترافهای قابل توجهی، تصویر نسبتاً جامعی از وضعیت داغان نظام و تهدیدهای نابود کنندهیی که رژیم با آن مواجه است، ارائه نمود.
وی که در جمع عدهیی از مزدوران رژیم تحت عنوان اساتید بسیجی سخنرانی میکرد از آنها و «از نیروی انتظامی از وزارت کشور از دستگاه امنیتی و اطلاعاتی» استمداد کرد تا «مسائلی که پشتپرده است (را) کشف بکنند و بهدستگاه قضایی معرفی بکنند». چرا که بهگفتهٔ او «اگر (در) همه ما و همه آحاد نسبت بهفتنهانگیزیها توطئههای جنگ نرم، جنگ سخت، جنگ ترکیبی، آگاهی لازم نباشد... ما از جایی ضربه میخوریم که نمیدانیم آن کجا بود و چه شکلی این ضربه را خوردیم، غافلگیر میشویم».
آخوند اژهای در همین سخنرانی با بیان اینکه «نسل جوان ما نیاز بهپاسخگویی برای بعضی از شبهات دارد» اعتراف میکند که نسل جوان اکنون رو در روی ارتجاع حاکم قرار دارد.
هشدار آخوند اژهای که «از جایی ضربه میخوریم که نمیدانیم آن کجا بود و... غافلگیر میشویم». بیان هراس رژیم از جرقه خیزشها و ضربات شورشگران و قیام در تقدیری است که دیر یا زود واقع خواهد شد.
آنچه بهاین هراس و سراسیمگی ضریب میزند، ورشکستگی و بحرانهای درونی و وضعیت نیرویی رژیم است و عمق تهدیدهایی که رژیم را از هر طرف احاطه کرده، وقتی بیشتر نمایان میشود که آخوند اژهای پس از کلی تعریف و تمجید از بسیج بهعنوان اهرم سرکوب و عامل تعیینکننده حفظ نظام، اعتراف میکند که این ستون نگه دارندهٔ رژیم را موریانهٔ تجزیه و ریزش و جنگ گرگها بر سرقدرت و غارت و فساد بیعلاج از درون خورده و پوسانده است. وی با سوز و وحشتزدگی بسیار اعتراف میکند: «امروز نهایت تلاش دشمن این است که فرقه فرقه بکند شقه شقه بکند جامعه را... حتی بچههای حزباللهی بهجان هم میافتند همدیگر را تخریب میکنند جریانهای حتی همراه با انقلاب، متدین، خوب!... امروز بهجد نیاز داریم بهانسجام و وحدت».
بحران درونی رژیم، زاییده و برآیند فشارهای اجتماعی و بحرانهای لاینحل گریبانگیر رژیم است، اما اکنون وضعیت وخیمتر از آن است که با کلمهٔ بحران بیان شود. عناصر و جریانهای هستهٔ اصلی رژیم، «بهجان هم افتادهاند» و «همدیگر را تخریب میکنند»؛ آن هم در شرایطی که رژیم در برابر تهدید قیام و سرنگونی «بهجد نیاز دارد بهانسجام و وحدت» نیروهای سرکوبگر خود. اما فساد و تباهی چنان به جان نظام ولایت افتاده که قاضیالقضات ارتجاع خودش مجموعه حاکمیت یکدست خامنهای به شمول خودش را تحت سلطه شیطان و شهوات نفسانی توصیف و تصریح میکند:
«نگوییم ما حزباللهی هستیم نگوییم ما الآن توی مسیر انشاءالله انقلاب هستیم. ما هر لحظه و هر آن ممکن است خدای نکرده شیطان بر ما مسلط بشود، شیطانصفتها بر ما مسلط بشوند، شهوات نفسانی بر ما مسلط بشود».
سردژخیم قضاییهٔ جلادان در اظهارات خود عبارات و واژههای دیگری را بهفرهنگ دجالگرانهٔ آخوندی افزوده است: «اقدامات شبهنظامی داخلی» «کارهای ایذایی». چندان دشوار نیست که دریابیم اشارهٔ او بهضربات آتشین کانونهای قهرمان شورشی بهارگانهای جنایت و سرکوب رژیم است که شمار آنها در کارزار اعلام شده بهمناسبت سالگرد قیام آبان۹۸، ۶۴۰پراتیک انقلابی و عملیات ضداختناق در ۸۳شهر میهن و همچنین چند عملیات در هم کوبیدن مراکز قضاییه رژیم در شهرهای قزوین مشهد، بهارستان، اسلامشهر و چند نقطه در تهران... بهاین ترتیب اکنون میتوان تصویر روشنتری از استمداد آخوند اژهای بهدست آورد که خطاب بهمخاطبانش گفت: «از شما استمداد میطلبم از نیروی انتظامی از وزارت کشور از دستگاه امنیتی و اطلاعاتی مسائلی که پشتپرده است کشف بکنند بهدستگاه قضایی معرفی بکنند».
اعترافات آخوند اژهای، پرده از یک شکست دیگر رژیم نیز برمیدارد. یکی از اهداف خامنهای از جنگافروزی، پیشبرد طرح انقباض و پروژهٔ «خالص سازی» بهویژه در دانشگاهها و اخراج اساتید بود اما حرفهای اژهای در جمع «اساتید بسیجی» و تعبیر «به جان هم افتادن حزباللهیها» بیانگر آن است که در این هدف شکستخورده و همچنان که رهبر مقاومت گفت: «شورشگران و خلق قهرمان اما قیمت را از خلیفهٔ ارتجاع وصول میکنند و از گلویش بیرون میکشند. بحران و جنگی را که او میخواهد بهبیرون صادر کند باید با آتش بهدرون بیتالعنکبوت برگرداند» (مسعود رجوی ـ ۲۷آبان ۱۴۰۲).