تورم قیمتها به حد سرسام آوری رسیده است.
مردم پله پله توان تهیه خوراکیهای پایه و رفع گرسنگی خود را نیز از دست میدهند.
اما اکنون و با بالا گرفتن جنگ باندی روشن شده آنچه که برای مردم خطرناکتر است حتی خطرناکتر از تحریمها، سیاستهای خائنانه، چپاولگرانه و ضدمردمی رژیم است. رژیمی که با افزودن به قیمت برخی کالاها تلاش میکند جیب مردم را با اسامی مختلف بیشازپیش خالی کند.
رژیم در بودجه ۹۸با یک کسری بودجه ۱۵۰هزار میلیارد تومانی دست به گریبان است. برای جبران این کسری بودجه عظیم رژیم به فروش داراییهای عمومی، استفاده از حساب ذخیره ارزی، برداشت از صندوق توسعه ملی روی آورده و همزمان تلاش میکند با راهاندازی چیزی به اسم فروش اوراق قرضه اسلامی کسری بودجهاش را جبران کند کاری که البته بعید است مشکل خامنهای و روحانی را حل کند بهویژه که کارشناسهای رژیم تمامی این ترفندها را در صورت موفقیت برای تأمین نیمی از کسری بودجه اعلام شده مثمرثمر میدانند و نیمی دیگر از آن ۱۵۰هزار میلیارد تومان یعنی ۷۵هزار میلیارد تومان باز هم روی زمین میماند.
رژیم برای حل این قسمت از مسأله ظاهراً به چاپ اسکناس و افزایش مالیاتها امید بسته است اما این نیز حلال تمامی مشکلات نیست از این روست که رژیم به افزایش مالیاتهای غیرمستقیم چشم دوخته است یعنی به گران کردن ارزاق و خدمات عمومی!
این گزارش روی گران کردن ارزاق و خدمات عمومی و پیامدهای اجتماعی آن متمرکز است.
معضل گرانی یا مالیات بستن به نان و پنیر مردم؟
تورم مواد غذایی با ورود به اولین ماه تابستان رکورد زد. تورم سالانه مواد غذایی از ۶۰درصد و تورم نقطه به نقطه از مرز ۷۲درصد عبور کرد در حالی که حداکثر ۳۰درصد بر میزان درآمد خانوارها افزوده شده بود. اواخر اسفند سال گذشته بود که شورای عالی کار، حداقل حقوق کارگران را با افزایش ۳۶.۵درصدی، یک میلیون و ۵۱۷هزار تومان تعیین کرد. این در حالی است که اگر در زندگی این قشر ضعیف فقط میزان افزایش قیمت مواد غذایی را در نظر بگیریم، معیشت این دهک درآمدی با بحران بزرگی مواجه شده است.
اکنون در حالی ۳۶.۵درصد بر میزان حداقل دستمزدها افزوده شده است که مواد غذایی تورمی بیش از ۷۰درصد را تجربه میکند و این یعنی زندگی این اقشار ضعیف حتی از مرز خط فقر نیز عبور کرده و به پایینتر از خط بقا رسیده است.
احسان سلطانی، پژوهشگر اقتصادی در کانال تلگرامی خود در تحلیل این ماجرا نوشته است: «دولت با اتخاذ سیاستهای اقتصادی نئولیبرال (پنداری این رژیم و این نظام هم از این حرفها سرشان میشود؟!) افزایش قیمت غذا را به جای مالیاتستانی و واقعیسازی قیمت نهادههای صنایع رانتی، در دستور کار قرار داده است».
نگاهی کلی به سناریوی رژیم برای عبور از بحران بودجه
معنی ساده این حرف این است که:
اولا دولت و کل نظام از خامنهای گرفته تا روحانی و سایر اراذل و اوباش پاسدار حاکم در تله سیاستهای ضدبشری، تروریستی، اتمی و ضدملی خود گیر افتادهاند،
ثانیا امکان به تاراج دادن نفت ایران را بهعلت همین سیاستهای ضدایرانی و ضدبشری خود از دست داده و دچار یک تحریم همهجانبه شدهاند که البته تاثیرات خاص خود را دارد.
ثالثا خامنهای و شرکا و پیشکارش (روحانی) به جای دست کشیدن از سیاستهای ضدبشری و جنایتکارانه خود راهکار برای استمرار دیکتاتوری خود را در جایگزین سازی مالیات به جای بودجه نفتی پیدا کردهاند.
رابعا و از آنجا که این باند جنایتکار متوجه هستند که وارد کردن فشار مالیاتی به جامعه یک حد و حدودی دارد و بیشتر از میزان معینی نمیتوانند مالیاتها را افزایش دهند بهویژه که اکثریت مردم ایران دچار فقر مزمن هستند در نتیجه راهکار را در افزایش غیرمستقیم مالیاتها یعنی افزودن بیسبب و غیرلازم به قیمت اجناس مصرفی مردم جستجو میکنند
خامسا از آنجا که چاقو هرگز دسته خودش را نمیبرد باند جنایتکار خامنهای و شرکای دولتی و پاسدارش به جای بستن مالیات به ارزش افزوده و سرمایههای میلیاردیای که در در گردش است و خود نیز در شمار اولین صاحبان آن سرمایهها هستند، راه چاره را در افزایش قیمت خوراکیهای پایه که مورد نیاز اکثریت مردم ایران است یافتهاند!
گران کردن چیزهایی که حقیقتاً گران نیستند!
به این ترتیب این باند ضدمردمی با افزایش قیمت نان و آب و سوخت و خوراکیهای پایه مانند پنیر و خیار و گوجه و سیبزمینی و پیاز که نان شب فقر است و با افزودن به کرایه مترو و اتوبوس که مورد استفاده اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران است، تلاش میکنند تاوان سیاستهای ضدمردمی و جنایتکارانه خود را از پرداخت کنند و گرنه کیست که نداند و نبیند که همین ایران مجروح در همین شرایط فعلی نیز:
در تولید گندم و لبنیات و خیار و گوجه و پیاز و سیبزمینی خودکفاست.
در تولید سوخت و حاملهای انرژی و گاز مصرفی منازل خود کفاست.
در تولید حتی مرغ گوشتی نیز خودکفاست، کما اینکه دام زنده ایرانی را آخوندها به کشورهای عراق و شیخنشینها صادر کرده تا دلار برای تأمین مقاصد تروریستیشان وارد کنند!
رژیم و مزدورانش در ناز و نعمت
و دردآورتر و خشمانگیزتر آن که کیست که نداند و نبیند که در تمامی این دو سه ساله اخیر یک پاسدار یا یک آخوند نبوده که از بیکاری و فقر خودکشی و خودسوزی کند یا اسباب و اثاثیهاش را صاحب خانه به خیابان بریزد حتی یک مورد اینچنینی مشاهده نشده است.
و کیست که هر روز هر روز در تلویزیون آخوندی پاسداران جنایتکار را نبیند که یکی دو سه قلم سلاح جدید را (راست و دروغ) رونمایی میکنند. سلاحهایی که اساساً برای کشتار همین مردم و دیگر ملل منطقه به کار میروند.
این البته مبنای تمامی وضعیتی است که با گرانی و تورم سرسامآور و بیدنده و ترمز به زندگی مردم میتازد و از آنها تلفات میگیرد در حالیکه تعداد اختلاسهای نجومی پاسداران و عوامل رژیم روزبهروز بیشتر میگردد.
نگاهی به قیمتها و واقعیتها
آنچه اینجا میخوانید بخشی از یک مقاله یک روزنامه حکومتی است، طبعاً اپوزیسیون و رسانههای مخالف نظام و «خواهان سرنگونی» به زبان دیگری با آخوندها سخن میگویند. این روزنامه حکومتی (همدلی) نوشته:
«یک خانواده چهار نفره را در نظر بگیرید که در ماه یک میلیون و ۵۰۰هزار تومان دریافتی دارد. اگر حداقلها را بهعنوان مواد غذایی این خانواده در روز در نظر بگیریم، باز هم این میزان دریافتی از پس این قیمتها بر نمیآیند. اگر متوسط قیمت هر بسته پنیر سفید ایرانی ۴۵۰گرمی را هشت هزار تومان در نظر بگیریم و قیمت هر عدد نان سنگک را دو هزار تومان در نظر بگیریم با احتساب سه هزار تومان قیمت نیم کیلو گوجه فرنگی یا خیار، در این صورت هر وعده این خانواده چهار نفره هزینه زیادی را میطلبد؛ دو عدد سنگک بهعلاوه نیم کیلو گرم خیار و نیم کیلو گرم گوجه فرنگی در کنار یک بسته پنیر، ۱۶هزار تومان هزینه برای این خانواده ایجاد میکند. در صورتی که این خانواده در هر سه وعده ۱۶هزار تومان برای یک غذای ساده هزینه کنند، در این صورت روزانه باید ۴۸هزار تومان فقط برای غذای خود پرداخت کنند. اگر ۴۸هزار تومان را در ۳۰روز ضرب کنیم نیز یک میلیون و ۴۴۰هزار تومان مبلغ مورد نیاز برای تهیه این غذا لازم است. این در حالی است کارگری که در تهران زندگی میکند حداقل باید ماهی یک میلیون تومان اجارهبها پرداخت کند».
هزینه کرایه و بهداشت و درمان و آموزش را هم در حداقل ممکن به این لیست اضافه کنید و به یاد داشته باشید که: بهار امسال با اعلام شهرداری مزدور تهران کرایه مترو، تاکسی و اتوبوس ۲۰درصد افزایش یافت.
نگاهی به قیمت برخی اقلام غذایی ساده
قیمت هر عدد خرما 700تومان، هر عدد بادام زمینی 230تومان و شیر بدون لاکتوز در فروشگاههای شهروند هر گرم ۵۸ریال است. لازم به ذکر است که این اقلام به هیچوجه اکنون در سبد معیشت اقشار ضعیف و متوسط جامعه جایی ندارد.
از سوی دیگر بنا به گزارش رسمی مرکز آمار: «هزینه خانوارهای ایرانی، 50درصد بیشتر شده است» (روزنامه حکومتی همدلی)
تورم رسمی نیز بین ۳۰تا ۵۰درصد است،اما تورم واقعی حتی بیش از ۱۰۰درصد نیز گزارششده است. و شاخص فلاکت (یعنی معدل تورم و بیکاری) بالای ۵۰درصد است (همان منبع).
باز هم بنا به آمار رسمی حکومتی، هزینههای خانوار چهار نفره در همین چندماه اخیر ۵۰.۴٪ افزایش یافته اما دستمزدها در سالجاری تنها ۲۰٪ افزایش داشته است. (حداقل دستمزد کارگران) (همان منبع)
افزایش قیمت برخی موارد دیگر از این قرار است:
گوشت بالای ۱۰۰٪
مسکن ۲۶٪
شکر، مربا و عسل و شیرینی ۸۵٪
تفریح و کتاب و... ۷۵٪
دخانیات ۱۲۴٪
سبد معیشت کارگران بالای ۷میلیون!
رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شورای اسلامی کار کشور در مطلبی که تسنیم نوشت گفت سبد معیشت خانوار کارگران در اردیبهشت ماه مبلغ ضروری ۶میلیون و ۴۸۲هزار و ۲۱۵تومان را نشان میدهد
همین رسانه تروریستی نوشته: «در خرداد ماه این عدد به ۷میلیون و ۵۶هزار و ۸۶۸تومان افزایش یافته است!» (تسنیم ۱مرداد ۹۸).
و تمامی این مصایب در حالی است که در همین مدت بنیادهای متعلق به خامنهای و سپاه ۱۳میلیارد دلار قاچاق کالا و ۴۲هزار میلیارد تومان فرار مالیاتی داشتهاند!
آیا باز هم کسی هست که علت گرانی را بطور کامل نداند؟ یا تصور کند که علت گرانی و تورم در پیش گرفتن مکتب اقتصادی نئو لیبرال از طرف رژیم است! دزدبازار رژیم از این تهمتها «بری» است!
این جماعت متعفن نیازی به این قبیل مکاتب برای انجام دزدی و چپاول ندارند. مشکل در نبود یک حاکمیت ملی و مردمی است و بس! باقی مشکلات نه اینکه واقعی نباشند اما اولویت اجرایی ندارند. تا این نظام هست آش همین است و کاسه همین!