یکی از رسالتهای آخوند جماعت از محتوا انداختن مفاهیم و ذبح کلمات است، و این وجه مشترک همه آخوندهاست. با مروری بر صحبتهای خامنهای در روز 29بهمن96 این مفهوم را میشود بهخوبی دید. وی با ارائه دستاوردهای موهوم و بیمحتوا و همچنین دم زدن از یک مردم گرایی مبتذل به بلغور کردن راه کارهای اقتصادی پرداخت.
خامنهای علاوه بر این به یک موضوع بوالعجب دیگر نیز اشاره کرد و آنهم تفکیک «نظام انقلابیِ امت و امامت» با «تشکیلات دیوانسالاری کشور» بود.
او با دجالگری به ارث برده از امامش گفت: «حضور خردمندانه مردم ناشی از وجود «آگاهی انقلابی» و «کمال سیاسی» در ملت و توانایی آنها در تفکیک «نظام انقلابیِ امت و امامت» با «تشکیلات دیوانسالاری کشور» میباشد.» روزنامه حکومتی قانون 30بهمن
«ما کاملاً از انتقادها، گلایهها و شکوههای آنها مطلع هستیم اما وقتی پای انقلاب و نظام در میان است، مردم اینگونه در دفاع از انقلاب به صحنه میآیند». (همان منبع)
سپس در یک استدلال عوامفریبانه مدعی میشود که مردم فقر، فساد، اعتیاد، بیکاری و چپاول و دیکتاتوری را از اصل نظام و انقلاب تفکیک و جدا کرده و بهرغم همه مشکلات و بدبختیها باز هم به دفاع از نظام و انقلاب برمیخیزند.
معلوم نیست پس این نظام مقدس را ملت برای چه حفظ و نگهداری و از آن دفاع میکنند؟ نظام و انقلابی که نه تنها رفاه و آسایش و توسعه و آزادی نیاورده که هیچ بجایش اعدام و فقر و فساد و... دستاوردش بوده.
در مثل جانور درنده و خونخواری را میماند که داری ظاهری انسانی باشد. بگذریم که این جانور ظاهرش هم انسانی نیست.
جالبتر از همه اینکه ادعایش را روی چیزی سوار میکند که اصلاً واقعیت خارجی ندارد و شکست مفتضحانه نمایش 22بهمن را که همه دنیا شاهد و ناظر بود یک حماسه و پیروزی جلوه میدهد. ضمن اینکه همان تعداد نفرات را هم که توانست جمع کند بهزور تهدید و ارعاب دانشآموزان و کارمندان و دادن کیسه برنج و آزمایش مجانی قند خون و... بود.
فیالواقع اول تا آخر سخنرانی حرفهای سراپا دروغ و بیپایه و اساس، چه از پیشرفتهای این 40سال که از فرط پیسی بزرگترین دستاوردش را «تبدیل نظام طاغوت به نظام مردمسالار"میداند، که البته باید گفت انقلاب ضدسلطنتی را هم مردم به پیروزی رساندند و خون و جانش را دادند ولی این آخوندها بودندکه از راه رسیده و آن را دزدیده و سر مردم خراب کردند. حالا این ملای دجال آمده انقلاب مردم را توی جیب خودش میریزد.
توجه کنید: «رهبر ایران تبدیل نظام طاغوت به نظام مردمسالار را مهمترین نتیجه انقلاب ایران دانست و گفت: مردمسالاری یعنی مردم را در همه امور زندگی صاحب رأی و تدبیر و تصمیم قرار دادن». (روزنامه حکومتی قانون 30بهمن)
همینطور تشکیل سپاه پاسداران را که بلای جان مردم شده، زنده کردن روحیه کارهای بزرگ مینامد: «علاوه بر تغییر اساسی در اداره سیاسی کشور، اثر آن در خدمات شهری و روستایی و زنده کردن روحیه کارهای بزرگ همچون تشکیل سپاه پاسداران، جهاد سازندگی و بسیج نمایان است».
واقعیت چیست؟ تا آنجا که به آخوند جماعت برمیگردد اینها اصلاً برای مردم اصالت و احترام قائل نبوده و هیچ هویت و شخصیتی برای مردم قائل نیستند ـ با عرض معذرت ـ مردم از نظر خمینی و سایر آخوندها گلهای هستند که نیاز به چوپان یعنی ولیفقیه دارند. بنابراین هرگز خودشان را موظف به پاسخگویی به مردم نمیدانند، چه برسد که بخواهند معذرت خواهی کنند.
بنابراین وقتی خامنهای از کردهها و دستاوردهای این 40ساله دم میزند، و یا از خدا و مردم معذرت خواهی میکند (البته معذرت خواهی از خدا برای لوث کردن و کمرنگ کردن معذرت خواهی از مردم است) یعنی اوضاع خیلی وحشتناک است، یعنی به جد سرنگونی را جلوی چشمش میبیند. بگذریم از هارت و پورت و قدرتنماییهای کاذب ولی ته دلش بواقع خالی شده و سرنگونی را احساس میکند. بهویژه که بلحاظ فشارهای خارجی و منطقهیی و تحریمات، حلقه محاصره روز به روز تنگتر میشود.
و اتفاقاً برای پوشاندن همین ضعف است که این جنایات را در حق مردم و جوانان چه در زندان و چه در بیرون از زندان مرتکب میشود. از اینرو این توحش را نباید ناشی از قدرت رژیم دید بلکه دقیقاً از ضعف و استیصال رژیم در قبال مردم و قیامهایشان میباشد.
این آخوند ابله نمیداند که فقر و بیکاری و اعدام و... واقعیتهایی در روی زمین هستند که نمیتوان با مزخرفاتی از این قبیل منکر آن شد.
م.ایمان
مسئولیت محتوای این مطلب برعهده نویسنده است و سایت مجاهد الزاماً آن را تأیید نمیکند