728 x 90

پرواز آرمیتا گراوند، در آستانهٔ آبان خونچکان

آرمیتا گراوند
آرمیتا گراوند

فاشیسم زن‌ستیز دینی در آستانهٔ سالگرد قیام آبان۹۸، بار دیگر یکی از دختران معصوم میهنمان را با دست‌آویز آخوندساختهٔ حجاب اجباری به مسلخ روانه کرد. آرمیتا گراوند.

این دختر ۱۷ساله که در ۹مهر ۱۴۰۲ بر اثر حملهٔ یک آتش به‌اختیار حکومتی موسوم به «حجاب‌بان» در مترو دچار ضربه مغزی شده بود، در ۶آبان در فضای امنیتی و سانسور شدید جان باخت. چهرهٔ معصوم و رنگ‌پریدهٔ او در دوران بیهوشی و مرگ دریغ‌انگیزش نمودی از سرگذشت نوجوانان و جوانان ایرانی و به‌خصوص دختران در جهنم اختناق و سرکوب است.

 

یک خط مشترک در سرکوب زنان و دختران

این حاکمیت پابه‌گور در حالی آرمیتای مظلوم را کشت که پیش از او زنان و دختران بسیاری را به همین بهانه از زندگی محروم کرده بود. دستی که آرمیتا را هنگام ورود به مترو دچار ضربه مغزی کرد، همان دستی بود که آن ضربه هولناک را بر گیجگاه ژینا (مهسا) امینی فرود آورد و زهرا کاظمی را چنان مورد ضرب و شتم قرار داد که به مرگ او منجر شد. این دست تاریک همان دستی است که در روز روشن زنان و دختران ایران را با قوت تمام هل می‌دهد تا سرشان به جدول خیابان کوبیده شود. بارها دیده‌ایم که چگونه باتون را با ضرب تمام بر شقیقهٔ آنان فرود آورده و ساچمه بر چشمانشان شلیک کرده است. این همان دستی است که با شقاوتی غیرقابل توصیف در قیام ۱۴۰۱، مهسا امینی، نیکا شاکرمی، غزاله چلاوی، حنانه کیا، مهسا موگویی، حدیث نجفی، شیرین علیزاده، اسرا پناهی، آرنیکا قائم‌مقامی، فرشته احمدی، یلدا آقافضلی، آیلار حقی، آیدا رستمی و دیگر زنان و دختران بی‌گناه ایرانی را سلاخی کرد.

همان دستی است که نیکتا اسفندانی و ندا آقا سلطان را غرق در خون کرد.

همان دستی است که در تابستان سیاه ۶۷ طناب از گردن دختران مجاهد و مبارز گذراند و در روزهای توفانی پس از ۳۰خرداد جوخه‌های اعدام را از خون جوان آنان گلگون کرد.

 

تمهیدات نخ‌نما برای کتمان جنایت

این بار خامنه‌ای و قصابان بدنام او می‌دانستند اگر اندکی دیر بجنبند ممکن است آرمیتا مانند ژینا، چاشنی یک جرقهٔ انفجاری مانند قیام ۱۴۰۱ شود. تمام تمهیداتی که آنها به‌کار بستند در راستای پیشگیری از انفجار اجتماعی بود. این تمهیدات نخ‌نما اکنون برای مردم ایران آشناست. شماری از آنها را مرور می‌کنیم:

۱ـ ممانعت از ورود خبرنگاران به محل و حتی دستگیری یک خبرنگار حکومتی که تلاش کرده بود از چگونگی این ماجرا سردرآورد.

۲ـ حذف اصل خبر و انتشار یک خبر جعلی برای ماله‌کشی و سفیدسازی جنایت

۳ـ تحت فشار قرار دادن خانوادهٔ آرمیتا تا بگویند حادثهٔ رخ‌داده برای دخترشان ناشی «از افت فشار، به‌هم خوردن تعادل و اصابت سرش به لبهٔ واگن قطار!» بوده است.

۴ـ به‌کنترل درآوردن دوربین متروی محل حادثه و انتشار فیلم‌های تقطیع‌شده برای ردگم‌کردن اصل موضوع. در این رابطه دوربینهای مداربسته به فرمودهٔ ولی‌فقیه و گزمه‌های او فقط قسمتی را انعکاس دادند که در خدمت سناریوسازی گشتاپوی دینی بود.

۵ـ سردواندن و جواب روشن ندادن به نمایندگان و مقامات ملل متحد و سازمانهای حقوق‌بشری که خواهان سردرآوردن از چند و چون این جنایت بودند.

۶ـ گرفتن مصاحبهٔ اجباری از همکلاسی‌های آرمیتا برای لاپوشانی چگونگی ماجرا.

۷ـ بردن آرمیتا به بیمارستان نظامی، تحت کنترل قرار دادن او و ممانعت از درز خبر به رسانه‌های اجتماعی.

۸ ـ مهندسی اخبار و انتشار قطره‌چکانی مرگ مغزی آرمیتا برای کاستن از حساسیت اجتماعی.

۹ ـ اعلام مرگ آرمیتا در بحبوحه‌ٔ نعره‌کشی‌های جنگ‌افروزانه در غزه. این اقدام به‌طور خاص برای پیشگیری از خشم اجتماعی صورت گرفت.

۱۰ ـ اجازه ندادن به خانوادهٔ آرمیتا برای دفن پیکر او در زادگاهش و تهدید و کنترل آنها.

 

خونی که برمی‌خیزد

این اقدامات ممکن است به‌طور موقت فاشیسم زن‌ستیز دینی را از فوران آنی خشم مردم نجات دهد اما نمی‌تواند برای خامنه‌ای بقا و فرصت بخرد. اکنون همه می‌دانند که کشتن آرمیتا یک اتفاق، یا اشتباه و یک تک‌نمود نبود. او نه اولین قربانی این حکومت است و نه آخرین آنها. تا وقتی این حکومت بر سر کار است، نخستین قربانیان آن زنان و دختران بی‌گناه ایرانی هستند. معرکه‌سازی و هیاهو برای جنگ در غزه نمی‌تواند صورت مسألهٔ اصلی یعنی کارزار بی‌وقفهٔ مردم ایران با این حکومت وحشی و خون‌ریز را بپوشاند.

مردم بیش از پیش می‌دانند که اشک تمساح ریختن سردمداران و بوق‌چیان این رژیم برای کودکان غزه، رسواتر از آن است که کسی را بفریبد. حکومتی که کودکان سرزمین خودش را به بهانه‌های واهی از حق حیات محروم می‌سازد، جان کودکان غزه را نیز به‌سادگی سوخت‌بار جنگ‌افروزیهای خود می‌کند.

خون آرمیتا مانند دیگر خونهای به ناحق فرو ریخته بر تیرک‌های اعدام یا آسفالت خیابانهای ایران، در هیأت خشمی مهارناپذیر برمی‌خیزد و دودمان عمامه‌داران را بر باد می‌دهد.

آیا زنده بودن «بهمن‌»ها، «خرداد»ها، «آبان‌»ها و «شهریور»های آتشین، پس از گذشت سالیان، گواه این حقیقت نیست؟

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/e8a48598-b0d9-4943-aa12-cf055b89961a"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات