این روزها فریاد اعتراض از شهرهاى مختلف میهن بلند است:
- کارگران از ماهها پرداخت نشدن حقوقشان و چپاول حق سنوات و نداشتن امنیت شغلی
- غارتشدگان از بالاکشیدن پولهایشان توسط مؤسسات مالی وابسته به سپاه و باندهای مافیایی حکومتی
- بازنشستگان از تبعیض و اجرا نشدن بیش از ۱۰سال از عمر خدمات کشوری و زندگی در فقر و فاقه
- کشاورزان از تارج آبشان توسط باندهای حکومتی یا نپرداختن دستمزد محصولشان توسط ادارات کشاورزی و دلالان وابسته به آنها
- زنان از تبعیض و زنستیزی رژیم آخوندی که حتی حق برگزاری یک تظاهرات ساده برای روز جهانی زن را ندارند
- معلمان و فرهنگیان از حقوقهای زیر خط فقر و بربادرفتن شأن و قدر معلم در نظام آخوندی
- حتی بازاریان و کسبه که در تلاطم تورم و گرانیها به نسبت حقوق بگیران ثابت توان انطباق بیشتری دارند، در اعتراض به اخاذیها و مالیاتهای سرسامآور حکومتی بارها دست به تظاهرات زدهاند و طی روزهای اخیر در بانه و پیرانشهر و مریوان و جلفا و سربندر و بندرگناوه و داران اصفهان تظاهرات و اعتصاب داشتند.
نگاهی به آمار اعتراضات اجتماعی از ۴تا ۱۱اسفند ۹۶
به راستی کدام قشر اجتماعی است که از زندگی زیر خط فقر و گرسنگی فریادش به آسمان نباشد؟ تنها در هفته گذشته بیش از ۱۴۵حرکت اعتراضی در رسانههای مقاومت به ثبت رسیده است. که تازه این تعداد از دیوار سانسور و اختناق حاکمیت آخوندی عبور کرده است. ۶۸مورد کارگران، ۱۳مورد غارتشدگان، ۷مورد بازنشستگان، ۳مورد فرهنگیان، ۷مورد دانشجویان، ۴۴مورد سایر اقشار اجتماعی، ۲مورد زندانیان، ۱مورد اعتصاب غذا توسط زندانیان سیاسی.
یعنی بهطور متوسط بیش از ۲۰حرکت اعتراضی انجام شده است.
پاسخ رژیم آخوندی به اعتراضات اجتماعی: سرکوب و زندان
اما آیا رژیم آخوندی حتی به یک مورد از اعتراضات پاسخ داده است؟ هرگز! بهعنوان نمونه الآن دور چندم اعتصاب کارگران شرکت نیشکر هفتتپه شروع شده است و چند روز هم میگذرد. پاسخ رژیم چه بود؟ حمله وحشیانه به کارگران برای به هم زدن اعتصابشان. چرا کارگران هفتتپه اعتصاب مجدد را شروع کردند؟ زیرا کارگزاران رژیم و مدیران وابسته به آن با ترفند اینکه حقوقها را میپردازیم ۲ماه قبل اعتصاب کارگران را شکستند. اما اکنون کارگران میگویند به هیچکدام از وعدهها عمل نشده است. کارگران پلاکاردهایی در دست دارند که بر روی آنها نوشتهاند: «ما کارگران هفتتپه گرسنهایم، گرسنه»؛ «ما کارگران هفتتپه خانوادههایمان نیاز به پول دارند».
۱۶- ۱۷روز است که کارگران گروه ملی صنعتی فولاد اهواز در اعتراض به ماهها پرداخته نشدن حقوقشان در برابر استانداری رژیم در اهواز تظاهرات میکنند. آنها شعارهایشان اینهاست: "ما کارگریم، نون میخوایم، دوا و درمون میخوایم". اما مأموران اطلاعاتی شبانگاه بهصورت دزدکی به خانه بیش از ۱۰نفر از کارگران حملهور شدند و آنها را دستگیر کردند. البته کارگران هم کوتاه نیامدند و فردای آنروز با جمعیت بیشتری در برابر استانداری اهواز شعار میدادند: "کارگر زندانی، آزاد باید گردد"، "دزدا بیرونن، کارگران زندانن"، میایستیم، میمیریم، حقمون رو میگیریم".
خبرهای رسیده از عسلویه حاکیست کارگران شرکت کیسون برای چندمین بار در اعتراض به عدم دریافت ۶ماه حقوقشان دست از کار کشیده و اعتصاب کردند.
کارگران محروم و زحمتکش هپکو اراک که به نان شبشان هم محتاجند مجبور شدهاند به تهران بیایند و در برابر ساختمان خصوصیسازی رژیم تظاهرات کنند تا کارخانه را از دست باندهای مافیایی حکومتی نجات دهند. آنها شعار میدادند: «دشمن ما همینجاست - فقط میگن آمریکاست»
در تظاهرات مالباختگان در رشت و تهران و سایر جاها همین دردها بازدتاب میشود. از جمله آنها پلاکاردی را بلند کردند که بر روی آن پرده از دجالگری اسلامپناهانه رژیم آخوندی برداشته و نوشته است:
مؤسسه کاسپین. در کشور شیعه عدل علی (ع) دزدها آزادند، غارتشدگان، تهدید، بازداشت، زندانی و دادگاهی میشوند.
اینها مشت از نمونه خروارها بود.
اشکال مبارزه برای احقاق حقوق
حال سؤال این است که در برابر اینهمه اجحاف و حقکشی آیا تنها ابزار کارگران، دانشجویان، کشاورزان، فرهنگیان و بازنشستگان، غارتشدگان و محرومان و همه مردم رنجدیده ایران آیا صرفاً برگزاری تظاهرات مکرر است؟
البته که این یک شعار اصیل و حاکی از عزم جزم است که «میایستم، میجنگم، حقمو پس میگیرم» اما آیا این شیوه از تظاهرات میتواند ما را به احقاق حقمان برساند و کفایت میکند؟
پاسخ این است که رژیم آخوندی از آنجا که یک رژیم غارتمحور و ضدمردمی است نه میخواهد و نه میتواند بهطور اصولی پاسخ خواستههای مردم را بدهد. زیرا پاسخ این خواستهها بهمعنای دست برداشتن از سیاستهای غارتگرانه سپاه پاسداران و ارگانهای وابسته به بیت خامنهای و همچنین دست برداشتن از ریختن درآمدهای دهها میلیارد دلاری کشور برای سرپا نگهداشتن دیکتاتورها و بچهدیکتاتورهایی مثل بشار اسد و حسن نصرالله و مزدوران عراقی و یمنی نظام است. بنابراین باید ضمن برپا داشتن بیوقفه تظاهرات و اعتراضات اجتماعی، اشکال دیگر و تکاملیافتهتر مبارزه علیه رژیم آخوندی را هم در دستور کار قرار داد.
قیام دیماه تجربهیی از قیام گرسنگان
قیام دیماه ۹۶تجربه پرقیمتی در قیام گرسنگان بود. زیرا رژیم آخوندی سرمست از قلدری سپاه پاسداران و نیروی انتظامیاش، برنامهیی از غارتگری از جیب مردم برای خود در سال ۹۷ترتیب داده بود که بتواند خزانه خالیشدهاش را پر کند. از جمله اینکه یارانه بیش از ۳۰میلیون نفر را حذف کند، با رقمسازی تورم زیر ۱۰درصد اساساً هر گونه افزایش حقوق کارگران و کارمندان را با کمترین حد ممکن سروتهاش را هم بیاورد و با گرانی کالاهای اساسی نظیر نان و تخممرغ و حاملهای انرژی تهمانده درآمد مردم را هم تخلیه کند. اما قیام دیماه ۸۶که از جنبه اقتصادی قیام گرسنگان بود چنان سیلی محکمی بر بناگوش رژیم آخوندی زد که ظرف چند روز نوبخت سخنگوی کابینه روحانی از حذف یارانه ۳۰میلیون عقب نشست، مجلس رژیم تصویب کرد که حقوقهای زیر ۵میلیون تومان بین ۱۲تا ۲۰درصد افزایش خواهد یافت و گران کردن حاملهای انرژی هم «بهدلیل وضعیت اجتماعی» متوقف شد.
آن قیام خلقالساعه نبود. بلکه محصول هزاران تظاهرات در طول سال بود. در ۳۰آبان امسال اشتری سرکرده نیروی انتظامی از «۱۵۰تجمع اعتراضی در برخی روزها» خبر داد. که اگر «برخی روزها» را نصف روزهای سال در نظر بگیریم رقمی بالغ بر ۲۷۳۵تظاهرات و تجمعی که ماهیتا ضدحکومتی است میشود. پس تجربه نشان میدهد که وقتی فضایی به وجود میآید که زحمتکشان میتوانند همصدا در ۱۴۲شهر کشور سیلی محکمی بر بناگوش ولیفقیه بزنند آنان میتوانند از فرصتهای دیگر هم برای خواستههایشان استفاده کرده و سیلیهای محکمتر دیگری بر بناگوش خامنهای و ایادیش بزنند و از اینهمه غارت حقوق مردم به عقب برانند. هر چند که تا زمانی که رژیم آخوندی سر کار است هرگز بهطور پایهیی به هیچکدام از خواستها و مطالبات به حق مردم ایران پاسخ نگفته و نخواهد گفت. از این روست که سرنگونی این رژیم از نان شب برای همه ما واجبتر است تا هر روز شاهد ربودن نان شب از سفرههای شمار بیشتری از مردم ایران توسط غارتگران حاکم نباشیم.
چهارشنبه سوری فرصتی برای اعتراضات
چهارشنبه سوری که در واقع یک سنت باستانی ایرانی است در سالهای اخیر به صحنه رویارویی بین مردم ایران با رژیم ضدایرانی ولایت فقیه تبدیل شده است. همانگونه که در زمان شاه از سنتهای مذهبی مثل محرم و عاشورا و تاسوعا علیه دیکتاتوری سلطنتی برای بیان خواستهها استفاده میشد؛ امروز هم تمامی سنتهای ملی مردم ایران، سرمایه گرانقدر آنان برای فریاد حقخواهی و آزادیخواهی در برابر دیکتاتوری فاشیستی ولایت فقیه است. بنابراین همه شعارهایی که در تظاهرات اقشار مختلف طی روزهای گذشته داده شده، در چهارشنبه سوری با صدای همبسته تمامی اقشار جامعه و در فرازی نو از قیام مردم ایران فریاد میشود. در فراخوان سازمان مجاهدین خلق ایران بهمناسبت چهارشنبهسوری آمده است: «در جشن ملی چهارشنبه سوری؛ هر کوچه سنگری، هر خانه قلعهیی و هر خیابان و هر کوی و برزن، میدانی برای کارزار آزادی است».
کانونهای شورشی که تیمها و هستههای ارتش آزادیبخش ملی ایران هستند نیز در چهارشنبه سوری باید به سازماندهی مردم به جان آمده بپردازند تا هر چه بیشتر فریادها علیه دیکتاتوری در هم گره بخورد و با صدای انفجارها چهارشنبه سوری درهم آمیخته و ارکان نظام آخوندی را بلرزاند.
فرصت چهارشنبه سوری برای تمامی اقشار اجتماعی که از ستم و غارت رژیم آخوندی به ستوه آمدهاند یک فرصت استثنایی و ملی است آن را استبداد دینی هرچه شعله ورتر کنیم.