آشنایی با شرکت ماشینسازی تبریز
این شرکت که از سال ۱۳۵۱ به نقطه بهرهبرداری رسید، یکی از بزرگترین کارخانههای شهر تبریز(تراکتورسازی سابق) واقع در قراملک و تولیدکننده انواع ماشینهای صنعتی مانند موتورهای دیزلی، ماشینهای تراش، ماشینهای مته، الکتروموتور، انواع ماشین ابزار، کمپرسورهای صنعتی، پمپهای آب، دستگاههای سیانسی و... میباشد. ماشینسازی تبریز دومین کارخانه بزرگ بعد از ماشینسازی اراک به حساب میآید.
شرکت ماشینسازی تبریز مانند بسیار از بنگاههای اقتصادی با اقدامات ویرانساز احمدینژاد مبنی بر حذف یارانههای انرژی ماهیت انگلی و وابستگیساز بنگاههای اقتصادی در رژیم آخوندی را برملا ساخت. این شرکتها و بنگاههای بهاصطلاح اقتصادی که از رانتهای انرژی به میزان کلان استفاده میکردند با قطع و یا کاهش این رانتها و بهاصطلاح یارانهها به سراشیب سقوط کشیده شده و یکی پس از دیگری به ورشکستگی رانده شدند و کسی نبود که حتی آنها را بخرد چرا که این شرکتها آیندهای نداشتند.
طی سالیان، یک سؤال پیوسته در اذهان میچرخد:
«چرا دولتهای سرسپرده به ولایت فقیه در ایران، شرکتها و بنگاههایی را که در معرض ورشکستگی قرار دارند، حاضرند به قیمت مفت بفروشند»؟
قیمتها گاه آنچنان نازلاند که تعجب شنونده را برمیانگیزد. در ادامهٔ بررسی مسائل پشتپردهٔ خصوصیسازی در مافیای ولایت فقیه میخواهیم به این سؤال بپردازیم.
شرکت ماشینسازی تبریز یک نمونه از عملکرد حکومت در ورشکست کردن شرکتهای بزرگ و سرانجام حراج و حاتمبخشی آنهاست.
شرکت ماشینآلات صنعتی ترأکتورسازی ایران در شهر تبریز که در سالهای گذشته از گروه صنعتی تراکتورسازی ایران جدا شده بود ورشکست شد.
بر این اساس سهراب رسته، مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری ملت، با ارسال نامهای به صابر جعفروند آذر، رئیس اداره نظارت بر ناشران فرابورسی، اعلام کرد: «احتراما عطف به نامه ۱۹۹۳/۱۲۲ مورخ ۱۳۹۲/۲/۳ در خصوص آخرین وضعیت ماشینآلات تراکتورسازی... شرکت فوق بر اساس احکام صادره از شعب ۷ و ۱۱دادگاه عمومی تبریز(تصویر پیوست) ورشکسته اعلام و اداره امور شرکت ماشینآلات صنعتی تراکتورسازی ایران در ید اداره تسویه و امور ورشکستگی تبریز است».(باشگاه خبرنگاران جوان ۲۵آذر ۱۳۹۶)
نامه اعلام ورشکستگی شرکت ماشینآلات صنعتی
دلایل و نحوه واگذاری شرکت به بخش خصوصی
شرکت ماشینسازی تبریز از دهه ۸۰ با مشکلات مختلفی روبهرو شد و در حقیقت مسیر زیاندهی را سپری کرد. بنابراین به سازمان خصوصیسازی گفته شد که این شرکت را به فروش برساند. بعد از ۱۱مناقصه این شرکت به فروش نرسید. چرا که نه شستا(شرکت سرمایهگذاری تأمین اجتماعی) و نه بخش خصوصی، تمایلی به خرید این شرکت نداشتند.
طی این مدت دولتها هم به جای حمایت از این شرکت میخواستند تکلیف آن را از سر خود باز کنند.
در این رابطه نماینده تبریز در مجلس ارتجاع اظهار داشت: «بر اساس اعلام دولت، سازمان خصوصیسازی باید ظرف امسال مبلغی بالغ بر ۱۸هزار میلیارد تومان به خزانه واریز نمایند و برای همین نیز مسئولان آن بر واگذاری واحدهای صنعتی در اسرع وقت اصرار دارند».(خبر آنلاین ۳۰شهریور ۱۳۹۶)
این شرکت مدتی بهعنوان رد دیون به بانک صادرات تحویل داده شد اما بانک آن را باز گرداند، جنگوجدال بین سازمان خصوصیسازی و مدیریت این شرکت به نقطهای رسید که هیأتمدیره و مدیر این شرکت استعفای جمعی دادند و عملاً شیرازه کار این شرکت از هم پاشید.
در ادامه این ماجرا در سال ۹۴ در دوران آخوند روحانی، سازمان خصوصیسازی این کارخانه را بابت بدهی دولت به صندوق بازنشستگی فولاد مبارکه اصفهان واگذار کرد و صندوق فولاد هم با گرو گذاشتن کارخانه مقداری وام گرفت تا مشکلات مالی خودش را برطرف کند اما از طرف دیگر به دولت اعلام کرد که توان نگهداری این کارخانه را ندارد. بنا بر این سازمان خصوصیسازی در تاریخ ۲۶خرداد ۱۳۹۶ با یک برآورد سطحی، این کارخانه را به قیمت ۶۶۸میلیارد تومان به فردی به نام قربانعلی فرخزاد فروخت. فرخزاد در حقیقت یک دلال ارز بود و در رابطه با صنعت و کارخانهداری هیچ تجربهای نداشت و بعد از مدتی مبلغ ۵۰۰میلیون دلار ارز دولتی را از بانک مرکزی تحت عنوان نوسازی و خرید قطعه وام گرفت و آن را در بازار آزاد به فروش رساند و به همین جرم در جنگوجدال باندها، دستگیر و روانه زندان میشود.
دلیل اصلی ورشکستگی کارخانجات از دوران احمدینژاد
با حذف یارانههای انرژی(اعم از آب، برق، نفت، گاز و...) بهوسیله احمدینژاد، بحران اقتصادی به شرکتهای تولیدی هجوم آورد. تا قبل از آن با یارانهای که دولت به انرژیهای مصرفی در کارخانجات اختصاص میداد، این یارانه در پایین نگهداشتن هزینه تولید و توان رقابت محصول آن در بازار نقش مهمی ایفا میکرد اما با برداشتن یارانهها، کارخانجات ایرانی با توجه به ابزارآلات و ماشینهایی که در امر تولید شرکت داشتند و عموماً از نوع انرژیبر بودند، دچار بحران سنگین اقتصادی شده و به سمت ورشکستگی رفتند.
مصرف ۳۳درصد برق، ۳۸درصد نفت کوره و ۲۷درصد گاز طبیعی در بخش صنعت گویای این بود که بخش صنعت که ماشینهای تولیدشان فرسوده است، بدون کمک یارانه تاب توان در مقابل هزینههای سرسامآور انرژی برای تولید را نخواهد داشت. در همان زمان کارشناسان پیشبینی کردند که واحدهای تولیدی صنعتی، به سمت تعطیل کردن کارگاههای خود خواهند رفت و شمار زیادی از کارگران بیکار خواهند شد و این دقیقاً اتفاقی بود که افتاد.
صندوقهای بازنشستگی و رابطه آنها با بنگاههای ورشکسته
از جانب دیگر دولتها نسبت به صندوقهای بازنشستگی تعهد مالی دارند، اگر این شرکتها نتوانند درآمد مالی داشته باشند نخواهند توانست حقوق بازنشستگان را تأمین کنند، یکی از چالشهای بسیار بزرگ دولت آخوند روحانی عبور از همین موضوع است چرا که وضعیت اقتصادی خود دولت هم بسیار خراب بوده و به این صندوقها بدهکار است. در یک قلم بدهی دولت به صندوق بازنشستگی فولاد مبارکه بالغ بر ۲۰میلیارد تومان است. بنابراین آخوند روحانی سعی کرد با واگذار کردن شرکت ماشینسازی تبریز به صندوق بازنشستگی فولاد مبارکه، با یک تیر ۲نشان بزند. هم از دست مشکلات ماشینسازی خلاص شود و هم بدهی خود را با صندوق تراز کند، اما داشتن یک کارخانه ورشکسته نمیتوانست باب میل مدیریت صندوق شود و این صندوق آن را نپذیرفت، بنابراین سازمان خصوصیسازی میبایست به هر قیمتی که شده این کارخانه را به فروش میرساند و دقیقاً همان مسیری را رفت که گفته شد؛ یعنی شرکتهای دولتی را که ثروت ملی محسوب میشدند به حراج گذاشت.
کلام آخر
اگر فکر کنیم ولیفقیه ارتجاع و رئیسجمهورش، به وضعیت بحرانی اقتصادی و وجود پتانسیل اعتراضی در اقشار مختلف از جمله کارگران و بازنشستگان در جامعه ایران واقف نیستند، به اشتباه رفتهایم. آنها که در بنبست هستند و راهحلی برای خروج از بحرانها ندارند بهخوبی میدانند که آتش خشم و نفرت عمومی علیه تمامیت نظام در حال شعلهور شدن است. به همین علت تلاش میکنند از شکلگیری تجمعات کارگری و اقشار مختلف جلوگیری کنند.
واقعیت این است که از صدر تا ذیل این نظام دست در مال و خون مردم دارند اما آنچه که به زحمتکشان و محرومان و به خاک سیاه نشستگان برمیگردد، هیچگاه به این امامزادهٔ قلابی و معجزات دروغین آن دخیل نبسته و نخواهند بست. کارگران ماشینسازی تبریز، هپکو و یا هفتتپه و آذرآب اراک یا هر شرکت و مؤسسهٔ خصوصیسازی شده، بهخوبی میدانند که در انتظار تصمیمگیریهای سیاسی و اقتصادی ماندن، دردی از آنان دوا نخواهد کرد. تجربه چندین سال اعتراض آنان در دفاع از کارخانه و شغلشان این دستاورد را برایشان داشته است که تنها راه اتحاد و پافشاری مستمر بر احقاق حقوق خود و استمرار مبارزه تا ریشهکن کردن این نظام ضدایرانی است.
ادامه دارد...
مقالات مرتبط:
پشتپرده خصوصیسازی در مافیای ولایتفقیه (۱)
پشتپرده خصوصیسازی در مافیای ولایتفقیه (۲)