728 x 90

پنجاه‌و‌نهمین تولد در دهانهٔ آتشفشان

بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران
بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران

سازمان نظم جوان!

سازمان سبزترین درخت مایگی،

در دهانه پرزوال‌ترین پاییز!

سازمان تفنگ و پرنده و زیتون!

می‌خواهم نامت تا همیشه تاریخ،

بر یالهای جاودانگی

نقر شود.

 

از بلعجب‌های تاریخ معاصر ایران این است که بیش از یک قرن مبارزه برای آزادی، مولودی را به دنیا آورده که با هیچ سلاح مخوف مرگ‌زا، هیچ پروپاگاندا، ترفند، ‌دسیسه و زد‌و‌بند از بین رفتنی نیست. نام این مولود خجسته در سپهر سیاسی ـ اجتماعی ایران سازمان مجاهدین خلق ایران است. پنجاه‌و‌نهمین سالگرد تولد آن ما را از هر توضیح دیگر بی‌نیاز می‌کند. گویی این مولود رویین و شکست‌ناپذیر تمامی تجربه‌های تلخ شکست و ناکامی را در خود متکاثف نموده و پیشاپیش برای مقابله با آنها چاره‌ای اندیشیده است.

نه دستگیری و شهادت بنیانگذاران در سال۵۰، نه ضربه اپورتونیستی سال۵۴، نه شهادت موسی و اشرف در سال۶۰، نه سربریدن هزاران کبوتر خونین بال میلیشیا، نه قتل‌عام زندانی سیاسی در تابستان۶۷، نه بمبارانهای مهیب و موشکهای تقویت‌شده، نه تبعید و محاصره و لیست‌گذاریهای تروریستی، نه اسکرین و بازجویی، نه فراخوانهای پی‌درپی به دست برداشتن از آرمان و تن‌دادن به ذلت، نه کودتا و خلع سلاح، نه تیر و تبر و ترور و تیرباران و نه هیچ چیز دیگر نتوانسته است حیات آن را بخشکاند. گویی هر تبر بر اندام هزار چاکش، بهانهٔ رویش جوانه‌ای جدید می‌شود و آن را بیشتر می‌بالاند و فرامی‌برد.

آنچه بر سازمان مجاهدین گذشته است، تاریخچه‌ای مشحون از رنج و شکنج و البته غرور و افتخار است.

 

ستیزی آشتی‌ناپذیر با شاه و شیخ

گویی این دیرپاترین تشکل انقلابی تاریخ ایران اراده کرده است که شاه و شیخ، این دوقلوهای آزادی‌کش تاریخ ایران را توأمان به گور بسپارد.

شاه بسیار تلاش کرد با ساواک جهنمی خود ریشه‌های مجاهدین را بخشکاند. آنها را «مارکسیست اسلامی» لقب داد و با این شیطان‌سازی راه را برای برچسب «التقاطی» و «منافق» به مجاهدین توسط خلفش خمینی و رجالگان دربارش هموار کرد. دیکتاتور ساقط‌شده گمان می‌کرد با دستگیری محمد حنیف‌نژاد و دیگر بنیان‌گذاران و اعضای مرکزیت برای همیشه به حیات سازمان «تفنگ و زیتون» خاتمه داده است.

شیخ در ادامه‌ٔ شاه خواست بخت خود را برای برانداختن درخت تناور و بار و برگ‌افشان مجاهدین بیازماید. او کاری را که شاه ناتوان از به انجام‌رساندن آن بود به انجام رساند: جاری کردن رودی از خون با ذبح‌کردن ۱۲۰هزار فرشته‌ٔ آزادی که تنها جرمشان پیروی از آرمان حنیف و مسعود بود. در نسل‌کشی تابستان داغ ۶۷، این آرمان و [به قول منتظری، «یک سنخ فکر و برداشت و یک نحو منطق»] امتحان بر سر موضع بودن و ماندگاری پس داد. خمینی آرزوی نابودی مجاهدین را به گور برد. آنها «ترویج» شدند.

 

مجاهدین، صورت مسأله صحنه سیاسی ایران

اکنون صورت مسأله‌ٔ صحنه‌ٔ سیاسی ایران، پیکار تنگاتنگ شیخ و همزاد تاریخی‌اش (شاه)، با نسلی است که پرچم انقلاب دموکراتیک را در امتداد انقلاب ضدسلطنتی هم‌چنان برافراشته نگاه داشته است و می‌رود تا آینده درخشان این خلق و میهن را رقم بزند.

این سازمان امروزه در کسوت مقاومتی فراگیر، دارای ریشه‌هایی عمیق در قلب‌ها و ضمایر ایرانیان آزاده و شاخ و برگ‌هایی گسترانده در هر قاره و کشوری است که در آنجا کسانی برای آزادی ایران و ایران آزاد فعالیت می‌کنند.

این میزان ماندگاری برای یک اپوزیسیون و سازمان سیاسی که پیوسته در کشاکش با دو استبداد غدار بوده و همواره در بین چکش و سندان یا بهتر بگوییم در دهانه‌ٔ آتشفشان زیسته، در نوع خود یک سقف خیره‌کننده و قابل تأمل از بقای انقلابی محسوب می‌شود. توجه داشته باشیم سازمان مجاهدین در حالی توانسته بقای خود را حفظ کند که هیچ‌گاه در حاکمیت نبوده است. در تاریخ فراوان بوده‌اند سازمانها، احزاب، تشکل‌ها و فراکسیون‌هایی که برای یک هدف مشخص جنگیده‌اند، در دوران خود در اوج شکوفایی بوده‌اند ولی بعد از مدتی افول و غروب آنها سر رسیده و به تاریخ پیوسته‌اند. ضمن این‌که برخی از آنجا که خود را با شرایط منطبق نکردند به نیروها ارتجاعی مبدل شده و سد راه تکامل گشته‌اند.

 

تطبیق در تکامل اجتماعی

سؤال این است؛ سازمان مجاهدین خلق ایران چگونه توانسته است بر مشکل بقا فائق آید؛ فراتر از تضمین بقا، همواره، جوان، شاداب، شکوفا، روزآمد، پیشتاز، بن‌بست‌شکاف و رادیکال باقی بماند و در نوک پیکان، تحولات مربوط به ایران را سمت و سو بدهد؟

در یک‌کلام، این همان داستان «تطبیق» در تکامل اجتماعی است.

 

بانک انرژیهای انفجاری

سؤال بعدی از دل سؤال پیشین جوانه می‌زند:

مجاهدین از کجا توان و پتانسیل استخراج می‌کنند؟ به‌عبارت دیگر بانک انرژیهای انفجاری آنها در کجاست؟

پاسخ یکی بیش نیست:

در ذات و گوهر انسانی آنها، در انتخاب‌های نو به نو و تجدید پیمان برای تحقق آرمان آزادی خلق. این ذات‌های انتخابگر، مسئول و آگاه وقتی در کنار هم قرار می‌گیرند و به هم می‌پیوندند، مانند اورانیوم با غنای بالا، قابلیت شکافتن و آزاد کردن انرژی انفجاری دارند.

 

راز ماندگاری مجاهدین

فاکتورها و پارامترهای فراوانی را می‌توان برشمرد و از برآیند آنها ماندگاری مجاهدین را نتیجه گرفت مانند: «وفاداری به اصول و در نغلتیدن به وادی پراگماتیسم ـ پافشردن بر تضاد اصلی ـ داشتن مرزبندی سرخ و عبورناپذیر بین خلق و ضدخلق ـ وجود یک رهبری پاکباز و پیشقدم در قیمت دادن ـ فدای همه چیز به‌خاطر آرمان ـ مبارزه حرفه‌یی و برخورداری از کادرهای همه‌جانبه ـ پویایی و دینامیسم و...»؛ اما اصلی‌ترین دلیل این است که مجاهدین به‌عنوان یک جریان انقلابی، در سرفصل‌ها پیوسته روی محور ترقیخواهی، در راستای اصولی و انقلابی حرکت کرده‌اند. به این معنی که بین دو گزینه‌ٔ نشست‌کردن، تن به وضع موجود دادن، با بهانه‌های مختلف به توجیه بی‌عملی پرداختن، گزینه‌ٔ سخت‌تر را انتخاب کرده و بهای آن به تمام و کمال پرداخته‌اند.

این حرکت به چپ جز با سرسپاری به یک رهبری انقلابی و مسلح به یک تئوری انقلابی [انقلاب درونی مجاهدین] امکان‌پذیر نبوده است.

***

در پنجاه‌و‌نهمین سالگرد تولد سازمان محبوبمان بر مؤلفه‌های ماندگاری مجاهدین پای می‌فشاریم و برای آزمایش‌های بسا سهمگین‌تر در پیکار سرنوشت‌ساز برای ایرانی آزاد، آباد، مدرن و پیشرو بر خرابه‌های فاشیسم دینی هم‌سوگند می‌شویم.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/01aefd6e-2b03-4963-ac01-70bf561cdc4c"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات