آهای... آهای موشک!
سپاه پاسداران خامنهای با بوق و کرنای فراوان اعلام کرد که در صبح ۹مهر ۹۷، ۶فروند موشکهای دستساز خود از نوع «قیام» و «ذوالفقار» به داخل خاک سوریه، در شرق فرات شلیک کرده است. طبق سناریوی نخنما و لو رفته قبلی در حمله به خاک سوریه در ۲۹خرداد ۹۶ این بار هم باید منتظر بود مهرههای ریز و درشت نظام، از جمله خود خامنهای به صحنه بیایند و شروع به قدرتنماییهای پهلوانپنبهای نمایند. در سناریوی قبلی مصرف موشکهای شلیکشده برای اقتدار پوشالی و پشمکی آنقدر شکل تکراری و زننده به خود گرفت که بیاختیار ضربالمثل «یک مویز و چهل قلندر» را تداعی کرد. این بار هنوز گرد و خاک موشکها نخوابیده رئیس ستاد ارتش خامنهای مدعی است منطقهیی که داعش در شرق فرات در آن استقرار دارد، تحت تسلط ارتش آمریکاست. وی مدعی شد که «موشکها به منطقهیی اصابت کرد که به منطقه تحت مسئولیت آمریکا نزدیک است».
در جایی دیگر میگویند که روی موشکها شعار «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر اسراییل» و «مرگ بر آل سعود» نوشتهاند. یعنی شنونده و خواننده باید این نتیجه را بگیرد که «داعش در شرق فرات» بهانه است و هدف چیز دیگری است اما از آنجا که علی خامنهای خوب حواسش هست که در شرایط آچمز نظام بیگدار به آب نزند، به سراغ داعش در خاک سوریه میرود که بهقول معروف مصداق «سنگ مفت است و گنجشک مفت».
در سالهای گذشته وقتی ولیفقیه ارتجاع در مخمصه و موقعیت خطیری قرار میگرفت و تعادلش بههم میخورد، تلاش میکرد با وارد آوردن ضربات نظامی یا تروریستی به مجاهدین و ارتش آزادیبخش دوباره تعادل خود را بهدست بیاورد. اما اکنون که مجاهدین و رزمندگان ارتش آزادیبخش دیگر در تیررس رژیم نیستند، رژیم تلاش میکند جای خالی اقدامات نظامی و تروریستی خود را با موشکپرانی و پردادن پهباد نشان دهد.
حمله موشکی به دفتر مرکزی حزب دموکرات در کویسنجق اربیل در تاریخ ۱۷شهریور ۹۷نیز در این راستا بود.
موشکپرانی رژیم نشانه قدرت و اقتدار یا لاپوشانی ضعف؟
مقاومت ایران طی سالیان پنجه در پنجه بودن با این رژیم خوب دریافته است که هر گاه رژیم در امپاس گیرمیکند، برای خروج از آن دست به قدرتنمایی پوشالی میزند. بنابراین موشکپراندن و پهباد هواکردن، آنسوی سکه اقتدار زیر سؤال رفته و ضعف مفرط نظام است.
خمینی ـ که استاد خامنهای و درسآموز شیطان بود ـ جنگ با عراق را نعمت میدانست و همزمان از اعدامهای گسترده برای حفظ نظامش استفاده میکرد. علی خامنهای در تعادلی بسیار شکننده برای جمع کردن عقبههای ریزشی نظامش نیاز به موشک درکردن و نیز اعدام و انقباض دارد؛ نیاز به قدرتنمایی و بازمصرف اقتدار پشمکی دارد. این شلیکها در شرایطی صورت میگیرد که سفر روحانی به نیویورک و عجز و لابه او برای گفتگو نیز دردی از نظام دوا نکرده و اعتصاب کامیونداران ۲۵۸شهر کشور را دربرگرفته است. در همین زمینه کامیونداران زحمتکش، تهدیدات دادستان رژیم به «قطاعالطریق» خواندن آنها و اعدام را به هیچ گرفته و همچنان به اعتصاب خود ادامه دادهاند.
بنابراین موشکپرانی و پهباد هواکردن نه بهخاطر نتایج و دستاوردهای نظامی آن، بلکه برای ایجاد گرد و خاک و دود و دم تبلیغاتی است. هدف از این گرد و خاک و دود و دم پیش از آن که بهقول رژیم «تکفیریها و استکبار و آل سعود!» باشند، خودیها و ریزشیها هستند. زیرا اگر رژیم توان انجام عملیات نظامی علیه آمریکا، اسراییل یا کشورهای منطقه را داشت، پیش از آن و بیش از آن، به حملات هوایی و موشکی اسراییل به نیروهایش در خاک سوریه پاسخ میداد. اگر رژیم میتوانست مانند سابق به ماجراجویی جنگی بپردازد، علی خامنهای از موضع ضعف نمیگفت: «جنگ نخواهد شد، مذاکره نمیکنیم».
شاخشکستگی خامنهای حتی در درون نظام
واقعیت این است که در مختصات جدید رژیم، به موازات آشکار شدن ضعف کلیت رژیم و نیز علائم پایانی، کسی حرف خامنهای را نمیخواند و برای او تره خورد نمیکند. آخوند حمید روحانی در تشریح این معنا مینویسد:
«امروز این وظیفه همه ماست که رهبر را یاری کنیم و مقام معظم رهبری واقعاً امروز در مقابله با توطئههای منافقانه برخی از عناصر داخلی تنها ماندهاند... راه خروج از بحرانهای نظام و خطراتی که کشور را تهدید میکنند، این است که حداقل پیام مقام معظم رهبری را درک کرده و دنبال کنند و ما نمیخواهیم چیزی خودسر انجام دهیم و باید پیرو رهبر و ولایت باشیم».(رسالت ۸مهر ۹۷)
پاسدار سلامی در سخنرانی پیش از نمایش جمعه ۶مهر ۹۷ یعنی ۳روز قبل از موشکپرانی، تحت عنوان «ملت ایران!» ریزشیهای درون نظام را خطاب قرار داد و به آنها نهیب زد:
«...شما را بهخدا فریب عملیات رسانهیی و روانی دشمن را نخورید... ملتهب نباشید آرام باشید هیچ اتفاقی نیفتاده است».
موحدی کرمانی نیز گفت: (مجاهدین)... با شایعهپراکنی دلهای رزمندگان را میخواهند خالی از آرامش بکنند و در آنها ایجاد اضطراب کنند».
در چنین شرایطی طبعاً ولیفقیه نیاز به خرناسکشیدن و چنگ و دندان نشاندادن دارد و چه جایی بهتر از «شرق فرات» و «داعش!» که خودش میگوید آن را از بین برده است.
ترس از قیام، هدف اصلی موشکپرانی
بنا بر آنچه گفته شد، ترس اصلی خامنهای از گسترش اعتصاب کامیونداران و اوجگیری قیام است. نزدیک شدن به مهلت اجرای تحریمهای نفتی و صعود افسارگسیخته قیمت دلار، وضعیت جدیدی را در پیش روی نظام قرار داده است؛ وضعیتی که بهقول خودشان باعث «لرزیدن دلهای رزمندگان(پاسداران و مهرههای سرکوبگر حکومت)» و ایجاد «اضطراب»، «التهاب» و ترس در آنها میشود. وضعیتی که در آن سران چپاولگر رژیم در حال بستن چمدانهایشان برای بستن فلنگ هستند.(۱)
امروز بیشازپیش آنچه در صحنه سیاسی و اجتماعی ایران برجسته است حضور مردم معترض و قیامکنندگان و نیز کانونهای شورشی در خیابانهاست. مقاومت سازمانیافته مردم در حال رقمزدن سرنوشت حکومت آخوندی است، بنابراین ترس و نگرانی مزدوران رژیم و پیش از آنها علی خامنهای و سران غارتگر نظامش را فراگرفته است. آنها دارند با این موشکپرانیهای بیهوده و فاقد اهمیت نظامی، به خود روحیه میدهند اما این اقدامات بهجای اینکه باعث روحیه دادن به ریزشیهای نظام شود، ترس بیشازپیش علی خامنهای از وضعیت را بازتاب میکند و مانند سوت زدن از ترس در تاریکی است.
پانویس: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱) آخوند دژکام در نمایش جمعه ۶مهر۹۷شیراز گفت: «برخی اعلام کردهاند چمدانهای خود را بستهایم زیرا میترسیم لطمه بخوریم».