۲۸خرداد امسال، روز رونمایی از شامورتی انتخابات باسمهای، بیاغراق روز یک نبرد تمامعیار بین مردم و مقاومت ایران با استبداد دینی است؛ چند دلیل در این باره میتوان برشمرد:
۱ـ این باصطلاح انتخابات، نبردی است بین دو سر طیف، دو ارادهای که با یکدیگر در نبردی سهمگین و سرنوشتساز هستند. در یکطرف طیف خامنهای بر آن است، شقیترین جلاد خود را بر منصب ریاست حکومتش بگمارد و نظامش را تکپایه نماید، در سر دیگر طیف، مردم و مقاومت ایران عزم جزم دارند با تحریم سراسری، این نمایش را بر سر بازیگران و بازیچرخان آن خراب نموده و اعلام کنند رأی آنها سرنگونی توتالیتاریسم آخوندی و برقراری یک جمهوری دمکراتیک بر اساس جدایی دین از دولت است.
۲ـ سه قیام سراسری اکنون صورت مسألهٔ بین مردم و حاکمیت را به نقطهٔ تعیینتکلیف رسانده است. تعریف نقطهٔ تعیینتکلیف این است که دیگر نمیشود و نمیتوان با رتوش چهرهٔ قرونوسطایی و متحجر این نظام، آن را مدره، اصلاحپذیر، متمدن، پیشرفتگرا و اهل مدنیت و دمکراسی جا زد و با تعویض ماسک و نمای ظاهری، ورژن دیگری از آن به جامعهٔ ایران قالب کرد. با قلع و قمع اصلاحطلبان قلابی اکنون عریانترین چهرهٔ اهریمنی این نظام در وجنات ابراهیم رئیسی خود را به معرض تماشای عموم گذاشته است.
اکنون نه جامعه اصلاحطلبان قلابی را میپذیرد، نه ولیفقیه و نه طرفهای بینالمللی. عایق و ضربهگیر واسط دیگر وجود ندارد. دو صفبندی و دو قطب اصلی بیشتر وجود ندارد. یک قطب، حاکمیت با نمادهای آن (خامنهای و رئیسی) است و قطب دیگر، مردم ایران که در یک مقاومت سراسری و یک جایگزین دمکراتیک خود را سامان و سازمان داده است.
۳ـ تحریم انتخابات، یک اعلام موضع رسمی به نامشروع بودن این حکومت و نامقبول بودن آن از سوی مردم است. به این معنی است که گزینهٔ آنها براندازی این نظام است و این حکومت دیگر شانسی برای بقا ندارد. اگر چه این رفراندم، صندوق رأی ندارد و هیچ ناظر بینالمللی آن را کنترل نمیکند؛ اما پیام آشکار آن را همه میگیرند. احمد علمالهدی پیشاپیش به آن واکنش نشان داد: «اگر بنا شد حضور مردم از صحنه کاهش پیدا کند یا مردم دیگه دنبال نظام نیایند یعنی این برداشت دولتهای غربی و جریان استکباری این است که اگر مردم در این انتخابات نیامدند این یک رفراندوم ضد نظام هست که دیگه مردم از این نظام برگشتند» (انتخاب. ۲۱خرداد ۱۴۰۰).
براین اساس، آنچه این روزها در شبکههای اجتماعی رد و بدل میشود، کاندید اصلی خامنهای یعنی جلاد قتلعام۶۷ را نشانه رفته است. نشانهرفتن رئیسی بهمعنای تأیید دیگر رقبای او در نمایش انتخابات نیست. این نشانهروی متوجه اصل خلافت ارتجاعی ولایت فقیه و کل ساختار این استبداد قرونوسطایی است که اسم خود را جمهوری اسلامی گذاشته است.
این روزها کارگزاران استبداد متوجه شدهاند که تحریم انتخابات از سوی مردم، سمتوسوی براندازانه دارد، از این رو آسیمهسر و دلنگران، «غار کبود» میدوانند و «جیغ بنفش» میکشند. آخوند مجتبی ذوالنوی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ارتجاع، قرار از کف داده و کف بر لب میگوید:
«در سطح فضای مجازی گروهها کانالها و شبکههای اجتماعی یک غوغای غیرقابل کنترل است».
او شیادانه تلاش میکند به مردم بگوید اگر در انتخابات شرکت نکنند، اوضاع بدتر از آنچه هست خواهد شد.
«اگر من نظام اسلامی را هم قبول ندارم باید این واقعیت را بپذیرم که نظام سر جایش هست! من هم ممکن است بگویم آقا در این گزینههایی که من میگویم هفت تا کاندیدا مثلا مطلوب من نیست، یک سؤال من مطرح میکنم در هفت نفر، خودم میتوانم به اینها نمره بدهم که یکیاش نسبت به صدی که هدف من هست، مثلا ۴۰ میآورد، یکیاش بیست میآورد، یکی منهای بیست، یکی منهای چهل. سؤال؟ اصلاً عرق دینی و انقلابی را کنار بگذاریم، اگر من بهعنوان یک شهروند از این حقی که امروز بر من تأمین شده، حق شرکت در انتخابات، شرکت نکردم و اونی که فکر میکنم چهل درصد با اهداف من نزدیک است یک رأی بدهم به میزان اون یک رأی من شانس رأی آوری او کاهش پیدا میکند یا نه؟ بله چون شانس او کاهش پیدا میکند به میزان اون یک رأی، من که نیامدم رقیب او که نسبت به اهداف من منهای ۴۰ هست شانس برنده شدنش بیشتر میشه یا خیر؟ قطعاً همین جور هست. اگر من از این فرصت و حق استفاده نکنم فکر نکنم اوضاع بهتر خواهد شد.». (تلویزیون شبکهٔ ۲رژیم. ۲۱خرداد ۱۴۰۰).
منظور این شارلاتان از پشتهماندازی شیادانه این است که اگر هم کاندیداها مطلوب شما نیست و ناراضی هستید ولی در انتخابات شرکت کنید و به «اصل نظام» رأی دهید.
پیغام آن «غوغای غیرقابل کنترل در فضای مجازی»! این است:
«دیگر تمام شد
... همیشه پیش از آن که فکر کنی اتفاق میافتد
باید برای روزنامه تسلیتی بفرستیم»
(فروغ فرخزداد. بخشی از شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد)
حجم بیداری عمومی از محدودهٔ دلخوشکردن به در صدها و اندازههای کنونی در قوارهٔ حکومت گذشته است. مردم اکنون از تمام این فرایند بیزاری جستهاند. بحث آنها این و آن مهرهٔ حلقهبهگوش نیست. رأی آنها به براندازی تمام این ساختار است.
...
اتفاق افتاده است.
پیام تسلیتی باید برای خامنهای فرستاد!