جشن ملی سیزده بهدر سال۱۴۰۱ را باید یک پیروزی بزرگ ملی علیه حاکمیت غیرملی و اشغالگر ایران دانست.
هر رخدادی حتی بهظاهر طبیعی و رایج که در ایران اتفاق میافتد و طی آن نوعی تفاوت بنیادین و وسیع بین رفتار مردم با منویات حاکمیت آخوندی بارز میشود، نشاندهندهٔ وجود یک تعارض همهجانبه در جامعهٔ ایران میباشد.
جشن ملی سیزده بهدر امسال یکی از شکوهمندترین مراسم و دارای نشانههای فرهنگ اصیل ایرانی بود. در استان کردستان تقریباً همهٔ شهرها بهپا خاسته بودند. سراسر استان لبالب از حضور مردم در تفریحگاهها با برگزاری پایکوبی و رقص و شادی بود. در استانهای دیگر هم ـ بهخصوص مناطق مرکزی و شمالی ـ شاهد حضور انبوه مردم در تفریحگاهها بودیم. پارکهای تهران پر از خانوادهها شده بود. در نمونههایی شاهد بودیم که مردم ماشینشان را سراسر سبزهپوش کرده و به مراسم سیزده بهدر آوردند. در صفحات مجازی و اینترنتی هم میلیونها ایرانی به گرامیداشت جشن ملی سیزده بهدر پرداختند و نمادی زیبا از فرهنگ تاریخی ایرانزمین و یک همبستگی ملی را به نمایش گذاشتند.
نگاهی به ویژگیهای سیزده بهدر امسال، نشان میدهد که مردم ایران هر سال که از عمر نظام آخوندی میگذرد، نمادها و شاخصهای مقابلهشان با این حاکمیت اشغالگر و ضدایرانی بیشتر و گستردهتر میشود.
قابل توجه است که تلویزیون حکومتی و رسانههای منظومهیی و موازی آن در ایام نوروز امسال بسیار تلاش کردند که بهزعم خودشان نوروز و سیزده بهدر را زیر سؤال ببرند و علیه نمادهای تاریخی و سنن فرهنگی ایران داد سخن بدهند؛ همان مهملاتی که سالیان سال ایراد کردهاند و مردم ایران برای این رطب و یابسهایشان تره هم خورد نکردهاند. امسال حتی رئیسی جلاد تلاش کرد با حذف سفرهٔ هفت سین در پیام نوروزیاش، تلقین کند که حاکمیت آخوندی مخالف آن است؛ ولی دیدیم که ایرانیان بلافاصله در همان شب اول عید، با تهاجم میلیونی بر روی اینترنت، پاسخ قاطع ایرانزمین را به گماشتهٔ ولیفقیه و اشغالگران ولایی دادند.
سیزده بهدر امسال اگر چه بهشکل یک تظاهرات چند میلیونی خیابانی نبود اما با حجمی انبوه و چند میلیونی در تفریحگاههای شهرهای ایران، پاسخی قاطع به تمام تبلیغات این چند روز رسانههای حکومتی علیه سنن مردمی و تاریخیِ فرهنگ ایرانی بود.
پیام دیگر این سیزده بهدر این است که پایداری سال به سال مردم در مقابل حاکمیت، به گستردگی اجتماعی و سراسری رسیده است. این گستردگی و سراسری شدن آن، توانسته دستگاه سرکوبگریِ رژیم را پله به پله به عقب براند و برگزاری آیینهای فرهنگی ایران را به حاکمیت تحمیل کند.
اکنون تودههای میلیونی مردم هستند که جبهه علیه حاکمیت میگشایند.
اکنون تمام جلوههای زندگی با نمادهای فرهنگی آن هستند که پای به عرصههای نبرد علیه اشغالگر میهن مینهند.
اکنون هر نماد فرهنگ ایرانی، تبدیل به عاملی فعال در دستان و ارادهٔ مردم برای «نه» گفته به ناجمهوری آخوندی شده است.
یادآوری میشود که جنگ و نبرد مردم ایران با اشغالگران در تمامی دورههای تاریخ ایران طی ۲هزار سال گذشته دارای چنین ویژگیهایی بوده است. طوری که تمام اشغالگران در وهلهٔ نخست خواستهاند اجبارات خودشان را به جامعه و مردم ایران تحمیل کنند ولی در تمامی نمونهها شکستخوردهاند. آنچه که پس از چند صباحی همچون خورشید، یخهای اجبار و تحمیل اشغالگران را ذوب کرده، قدرت بیشکست و بیجایگزین زبان و فرهنگ ملی با آیینها و سنتهای مردمی آن بوده است.
عطف به واقعیتهای فوق، اکنون مبارزات و روشنگریهای سیاسی و مقاومت و پایداریِ پیشتازان و قیامآفرینان و اقشار مردم ایران در نفی تمامیت نظام ولایت فقیه، با گرامیداشت آیینهای ملی و فرهنگی ایرانزمین بههم آمیخته و عجین شده و مکمل هم برای رقم زدن بهاران خجستهٔ آزادی شدهاند.