روز جمعه ۴بهمن ۹۸ «عمق راهبردی» نظام شاهد بسیج همهجانبهٔ نیروهای تحت فرمان اختاپوس عمامهدار نظام برای برگزاری یک تظاهرات «پرشور!» از جانب «امت همیشه در صحنه!»ی عراق بود. تنها تفاوت این بود که برای ممانعت از فضیحت تاریخی «تظاهرات خودجوش!» پیشین و حمله به سفارت آمریکا، این بار دیگر از صفت «خودجوش!» بودنش صرفنظر کردند. بهخصوص که امضای خودجوش آن «قائد» مشهور در پای دیوار سفارت، باعث تقسیم او به قطعات نامساوی شد!
ضدتظاهرات فرمایشی «میلیونی» در عمق راهبردی ولایت
در نتیجهٔ تصمیم از پیش گرفته شده، مقرر شد که آخوند خوابانده در آبنمک که مدتی بود با میانهبازی و حیلهگری آخوندی خودش را «ملی» یا به بیانی «فراجناحی» نشان میداد، نقاب از چهره بردارد و اینبار از «قم» فراخوان به تظاهرات «پرشور» بدهد! مقدمات این تظاهرات هم مانند همهٔ نمونههای مشابه از همان زمان چیده و فراهم شد که مانند جنازهگردانی قطعات قاسم سلیمانی، در اخبار جهانی «میلیونی» جلوه کند.
کار پیشگوییهای نوسترآداموسگونهٔ ولایی بهجایی رسید که پیشاپیش از «تظاهرات میلیونی!» هنوز برگزار نشده ابراز مسرت میکردند. اوج بلاهت را هم طبعاً در سردار و سرتیپهای صنعتی و سنتی نظام ولایت باید سراغ گرفت. بهخصوص پاسدار شمخانی که آنقدر ذوقزده بود که ناشیانه حتی پیش از آن که تظاهرات شروع شود، پیام از پیش آمادهٔ خودش را منتشر کرد! این پاسدار مفلوک از آنجا که گمان داشت تمهیدات شناختهشدهٔ ولایی بهنتیجه رسیده و تظاهرات «میلیونی» خواهد بود، نیازی به بررسی آماری حس نکرد و صرفاً پیامی را که یا خودش یا عوامل ولایی آتش بهاختیار برایش آماده کرده بودند شتابزده منتشر کرد.
اما اگر توقع شرم و حیا یا تصحیح اشتباه از این پاسدار ولایت معاش دارید، افکار خودتان را نقادانه باز خوانی کنید؛ زیرا این جنس از جانوران اساساً با این پدیدهها ناآشنا و بیگانه هستند.
شکست طرح فریبکارانه برای انحراف انقلاب
پاسخ جوانان قیام عراق به فراخوان «قم» بسیار روشن بود. معترضان عراقی که هوشمندانه دشمن اصلی مردم عراق، یعنی نظام ولایتگستر فقیه را گم نکردهاند، برای کشورشان آمریکا را «تب» و رژیم آخوندی را «سرطان» اعلام کردند و وارد بازی مکارانهٔ آخوندی نشدند. در نتیجه طرفداران صدر در عمل در کنار عوامل حکومتی عراق و حشدالشعبی و کتائب حزبالله قرار گرفتند و هر چه کردند از تمام ۳۹میلیون عراقی، این تظاهرات از «هزاران» یا «دههاهزار» نفر فراتر نرفت. این در حالی بود که سرمایهگذاری سنگینی از سوی حکومت تحت فرمان ولایت و تمامی مزدوران آن انجام شده بود تا با ماکزیمم بهرهبرداری سیاسی از این تظاهرات «میلیونی»، آمریکا و افکار عمومی را بهزعم خویش، تحت فشار بگذارند.
پوشاندن شکست ذلیلانه با حملهٔ وحشیانه
وقتی «میلیونی» محقق نشد، خشم و کینهٔ آخوند «ملی و فراجناحی» شعلهور گردید. در نتیجه فرمان به پایان به همراهی صوری با معترضان و مردم عراق داد. البته نتیجهٔ بلافصل آن هجوم وحشیانهٔ بیشازپیش به قیامآفرینان عراق بود که باعث کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از مردم بیدفاع در سراسر عراق گردید. خروج برخی هواداران صدر که در میان جمعیت معترضان وارد شده بودند، بهمنزلهٔ چراغ سبزی برای موج جدیدی از کشتار مردم عراق بود که با نیروهای تا دندان مسلح و شلیک بیدریغ گلولههای جنگی و گاز اشکآور مستقیم، درصدد «جمع کردن» متحصنان و قیامآفرینان برآمدند.
برای آزادی و استقلال هر کشوری در تاریخاش خونهای زیادی از پیکر بیگناه مردم ریخته شده است و مردم عراق نیز تا همینجا خونبهای بسیاری برای رهایی از یوغ مزدوران حکومتی ولایت مطلقهٔ فقیه پرداختهاند. اما پس از این وحشیگریها باز پا پس نکشیدهاند و کمیتهٔ هماهنگی انقلاب اکتبر فراخوان جدیدی به جوانان و دانشجویان عراق داد تا بهکمک میدانهای انقلاب بشتابند.
شاید آیندهٔ وضعیت عراق را در این پیام از یک شهروند عراقی در نجف باید دریافت: «اگر امروز در خیابانهای نجف آتش بهپا کردهایم، فردا خانهٔ همهٔ مقامات و مقرات احزاب را بهآتش میکشیم...».
«این نسل شما را نمیخواهد»!
این پیامی است که ولیفقیه درماندهٔ ولایت آن را روزانه از سراسر شهرهای عراق پیدرپی میشنود و هراسان با سرنوشت محتوم خودش دست بهگریبان است و این بار نیز از کشتار و ضرب و جرح قیامآفرینان طرفی نخواهد بست و شکستی تلختر از پیش را خواهد چشید. همانطور که در اطلاعیهٔ ۲۵ژانویهٔ کمیتهٔ برگزاری تظاهرات انقلاب اکتبر خطاب به جوانان آزاده و دانشجویان انقلابی آمده است: «خروج گروهی تحت فرمان و بسیار اندک در مقایسه با مردم قیامآفرین در ارادهاش تاثیری نخواهد داشت». در فرجام این خلقها و ارادهٔ آزادیخواه و تسلیمناپذیر آنان است که سرنوشت را بهدست خواهند گرفت و رهایی را رقم خواهند زد.