728 x 90

پیوند بازار و دانشگاه؛ پایان عصر توهم و آغاز عصر تعیین تکلیف

پیوند دانشگاه و بازار
پیوند دانشگاه و بازار

تاریخ معاصر ایران بار دیگر در نقطه‌ای ایستاده است که در آن، نبض اقتصاد سنت‌گرا و خروش آگاهی مدرن در یک همگرایی بی‌سابقه، علیه ساختاری به‌پا خاسته‌اند که دهه‌هاست با بحران مشروعیت دست‌وپنجه نرم می‌کند.

خیزش بازار تهران در نهم دیماه ۱۴۰۴، تنها یک واکنش صنفی به نوسانات ارزی یا تورم افسارگسیخته نیست؛ بلکه گویای گسستی عمیق در لایه‌های زیرین جامعه‌یی است که اکنون کرکره‌های بسته را به‌مثابه سلاحی مدنی علیه استبداد دینی به کار گرفته است. این اعتصابات که از قلب تپنده پایتخت آغاز و به‌سرعت به سایر کلان‌شهرها سرایت کرد، بیانگر عبور قطعی جامعهٔ انفجاری ایرن از مطالبات حداقلی و ورود به ساحت کنشگری رادیکال و اعتراضات سراسری است.

بازار، که به‌لحاظ تاریخی همواره یکی از ستون‌های ثبات یا تغییر در انقلاب ضدسلطنتی بوده، این بار با بستن سراهای اصلی و راسته‌هایی چون بین‌الحرمین و امین‌حضور، پیامی صریح به هسته سخت قدرت مخابره کرد. تصویر مغازه‌های بسته شده و جمعیت خروشان در خیابان های ملت و جمهوری، نمادی از فروریختن پارادایم «سکوت در برابر امنیت اقتصادی» است. زمانی که تورم مواد خوراکی به مرز ۷۲درصد می‌رسد و فساد سیستماتیک ساختارهای حکمرانی را از درون تهی می‌کند، بازار دیگر نه جایگاه مبادله کالا، بلکه به صحنه بازپس‌گیری کرامت انسانی تبدیل می‌شود. در این میان، شعارهایی که اصل ولایت فقیه را نشانه گرفته‌اند، گواهی بر این مدعاست که مردم به‌جان آمده‌ دردهای خود را نه در سوءمدیریت‌های گذرا، بلکه در ماهیت و اصل حاکمیتی می‌بینند که به نام دین مطامع خود را می‌جوید و حرث و نسل ایران را به خاکستر نشانده است.

آنچه این خیزش را از حرکت‌های پیشین متمایز می‌کند، پیوند ارگانیک میان «بازار» و «دانشگاه» است. دانشگاه‌های تهران، شریف، امیرکبیر و خواجه‌نصیر، در نهم دیماه نقطه تلاقی و هماوایی نسل نو و نهال پیشرو با بدنهٔ فعال مدنی شدند.

دانشجویان با فریادهایی که مرزهای اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی را در نوردیده، نشان دادند که دیگر هیچ توهمی نسبت به امکان اصلاح درون‌ساختاری وجود ندارد. شعار «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا، دیگه تمومه ماجرا» که بار دیگر در فضای آکادمیک طنین‌انداز شد، بازتاب‌دهنده بلوغ سیاسی نسلی است که به‌دنبال بنیان نهادن نظمی نوین بر ویرانه‌های تئوکراسی است. فرار نیروهای امنیتی از برابر صفوف فشرده دانشجویان در دانشگاه تهران، فرسایش اقتدار نمادین سرکوبگران را بازتاب می‌کند.

در سطح فراملی، این تحولات با واکنشی جدی از سوی جامعه جهانی روبه‌رو شده است. اظهارات مقامات ارشد بین‌المللی مبنی بر ضرورت احترام به حقوق بنیادین مردم ایران و هشدار نسبت به بازسازی برنامه‌های مخفی هسته‌یی، حاکی است که لرزه‌های این قیام داخلی، توازن قوای منطقه‌یی را نیز تحت تأثیر قرار داده است. در حالی که رژیم با رکوردشکنی در اعدام‌ها و سرکوب خشن به‌دنبال خریدن زمان است، تداوم کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در ده‌ها زندان کشور، پیوند میان مقاومت درون‌بندی و قیام خیابانی را مستحکم‌تر کرده است. این هم‌افزایی میان زندانی سیاسی، بازاری معترض و دانشجوی پیشرو زنجیره‌یی از اعتراضات را شکل داده که دستگاه‌های امنیتی را در وضعیتی از وحشت و استیصال قرار داده است.

گسترش این تظاهرات به شهرهایی چون مشهد، کرمانشاه، همدان، زنجان، ممسنی، خرم‌‌آباد و کرج، بیانگر این واقعیت است که خشم عمومی دیگر به جغرافیا یا طبقه خاصی محدود نمی‌شود. شعار «تا آخوند کفن نشود، این وطن وطن نشود»، در لایه‌های عمیق‌تر خود، جستجوی ملتی برای بازتعریف هویت ملی در تقابل با هویت تحمیلی مذهبی را بازنمایی می‌کند. این یک نبرد برای «زندگی» در برابر ساختاری است که «مرگ» و «ذلت» را به‌مثابه ابزار حکمرانی به کار گرفته است.

آری، آنچه در خیابان‌های ایران و صحن دانشگاه‌ها می‌گذرد، فراتر از یک شورش واکنشی است؛ فروپاشی اقتصادی، از فرار مسئولان بانکی گرفته تا ورشکستگی بودجه، تنها کاتالیزوری برای انفجار بشکه باروتی بود که فتیله‌ٔ آن سال‌ها پیش توسط سرکوب آزادی‌های فردی و اجتماعی روشن شده بود. ایران امروز، میان دوراهی احتضار حکمرانی تاریخ مصرف‌گذشته و تولد یک جمهوری دموکراتیک و کثرت‌گرا قرار دارد؛ مسیری که در آن، فریاد «آزادی» از حنجره‌های خسته اما امیدوار، نویدبخش پایان زمستانی طولانی است.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/51677ac2-1454-40fe-a8cd-27c8d6e66e7b"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات