در میان بروز و رواج نظریههای سیاسی، جامعهشناسی و مردمشناسی که این روزها پیرامون کرونا در جهان و ایران به جریان افتاده است، شنیدن و خواندن حرفهای روز ۲۱فروردین علی خامنهای جای تأملی حیرتانگیز همراه با چاشنی طنز دارد. سخنانی که از یکطرف سطح نازل درک و فهم یک بهاصطلاح رهبر سیاسی و مذهبی را از ابعاد گوناگون کرونا انعکاس میدهد و از طرفی اوج عوامفریبیِ تنیده شده بر ساختار و دستگاه ولایت فقیه را در چشمانداز پساکرونا بیان میکند.
کرونا، نظریههای جدید و رکوردشکنی نازل ولیفقیه
در حالی که کرونا در یک اثرگذاریِ همهجانبه، واقعیتهای هستیِ بشر را در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مناسبات انسانی متحول کرده،
در حالی که کرونا زندگی خانوادگی و فعالیت اجتماعی را بسیار محدود و در جاهایی قفل نموده و از هر سو بیهمتا قلمداد شده
و در حالی که همین اثرگذاریِ همهجانبه باعث بروز نظریههای گوناگون گشته است، خامنهای در یک رکوردشکنی در بروز سطح بسا نازل درک و فهم یک رهبر، با چاشنیِ همیشگیِ دجالیت در روز ۲۱فروردین ۹۹ از مخفیگاهش گفت: «کرونا هم چیز عجیبی نیست. از این چیزها همیشه بوده. در جنگهای جهانی میلیونها نفر ـ حالا من عدد درست ندارم ـ کشته شدند. در ماجرای کرونا هم تعدادی از دست رفتهاند»!
اندر وصف «چیزهای عجیب» و بیبدیل در تاریخ ایران
هر شهروند ایرانی و جهانی که بهخاطرات گذشته و مشاهدات کنونیاش توجه میکند، بهوضوح شوک کرونا را پدیدهیی بینظیر و بیبدیل در گذشته و حال ایران و دنیا توصیف خواهد کرد. اما خامنهای با تکرار اینکه «کرونا چیز عجیبی نیست» و با اولویت شمردن تولید بر جان و زندگی مردم، اوج شقاوت و دروغ و تحریف تاریخ را به هم تنید و به نمایش گذاشت.
چه تحولی میتواند «چیز عجیب» باشد که خود خامنهای را به یک پستوی مخفی با قطع ارتباط حضوری با مستمعین جهولش ببرد، دکان نمازهای ریایی جمعهٔ حکومتی را که از اصلیترین کانونهای پروپاگاندای نظام است، پس از ۴۰سال گل بگیرد و کرکرهٔ حجرههای جهل و جنایت حوزوی آخوندی را پس از دههها پایین بکشد و از مابهترانشان را با پول و دارایی دزدی شدهٔ مردم ایران به جزایر گرم و خطههای جنوب ایران روانه کند؟
چه رویدادی میتواند «چیز عجیب» باشد که تمام دستگاه تبلیغاتی آخوندی بسیج شود تا واقعیتهای سرسخت و سنگین آن را لاپوشانی کرده و ارتفاع دروغ را روزانه بالا و بالاتر ببرد که نظام سقوط نکند؟
چه شوکی میتواند «چیز عجیب» باشد که تمام ارکان زندگی خانوادگی و اجتماعی را در جهان تحتالشعاع قرار دهد، چرخهٔ اقتصاد و تجارت دنیا را به حداقلی نزدیک به سکون برساند، بورس دنیا را بخواباند و استخراج نفت زمین را تا سطح توقف بکشاند؟
آیا طبق گفتهٔ خامنهای «این چیزها همیشه بوده»؟ در کجای تاریخ بوده؟ در جنگهای جهانی؟ پاسخ به این پرسشها هم نشاندهندهٔ اوج بیسوادی تاریخی توأم با دجالیت مذهبی و سیاسی یک شیاد شارلاتان در ردای ولیفقیه است.
خامنهای نشان داد که بهعنوان یک رهبر، آنقدر نسبت به تاریخ بیسواد است که حتی نمیداند ـ و طبعاً حضور ذهن هم ندارد ـ که در جنگهای اول و دوم جهانی چه تعداد کشته شدند، این جنگها چه آثاری بر زندگی در اروپا و جهان داشتهاند و کدام اثرگذاری کرونا شبیه این دو جنگ است که وی کرونا را با آنها قیاس میکند؟
چراغی بر رجالهگی و تحریف تاریخ
برای آنکه عوامفریبیِ شیادانهٔ خامنهای برای حفظ نظام روشنتر باشد، خوب است چراغی بر ادعاهای دروغین وی بیاندازیم. واقعیتهای دو جنگ جهانی نشان میدهند که در زمان وقوع هیچکدامشان دنیا اینگونه که در وقوع کرونا در هم تنیده و سرنوشت همه به هم گره خورده، نبوده است.
یادآوری میشود که در جنگ اول جهانی که از ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ جریان داشت، با آنکه چهار امپراتوری بزرگ آن زمان سقوط کردند و نزدیک ۹میلیون کشته شدند، هرگز بورس دنیا نخوابید، هرگز چرخهٔ اقتصاد دنیا به کندی امروز نگرایید، هرگز زندگی خانوادگی و اجتماعی در تمامی جهان تحت تأثیر آن واقع نشد، هرگز اجتماعات سیاسی و فرهنگی و ورزشی و کارخانهها و مؤسسات آموزشی و ادارهها تعطیل نشدند، هرگز خانوادهها از مزارع و مراکز تولید به خانهها کشیده نشدند و هرگز ضوابط و محدودیتهای اینچنینی برای کل انسانهای روی کرهٔ زمین وضع نشد.
یادآوری میشود که در جنگ دوم جهانی ـ ۲۰سال بعد از جنگ اول ـ که نزدیک به ۵۰میلیون کشته شدند و دنیا به دو قطب ایدئولوژیک تقسیم شد، هرگز تبعاتی که عیناً در واقعیتهای جنگ اول جهانی برشمرده شد، در دنیا ایجاد نگردید و هیچ چیزش شبیه تبعات امروزین کرونا نبوده است.
مشاهده میشود که خامنهای چقدر نازل و رجالانه با واقعیت زندگی مردم ایران بازی سیاسی برای حفظ حاکمیت ولایت فقیه میکند؟ خامنهای حتی واقعیتهای مسلم جنگهای جهانی را قلب و وارونه کرده،؛طوری که از نگاه یک دانشآموز دبیرستانی هم که درس تاریخ خوانده، حرفهای رهبر مسلمین جهان! بیش از لاطائلاطی مبتذل نیست.
دنائت نسبت به جان و حرمت انسانها
وجه دیگر سخنان خامنهای، توهین به جانباختگان ویروس کرونا در ایران و جهان است. لحن و کلمات وی در توصیف این حجم از جان باختن عزیزان انسانها در دنیا معنایی بیش از دنائت و شقاوت و بیتفاوتی ندارد: «در جنگهای جهانی میلیونها کشته شدند، در ماجرای کرونا هم تعدادی از دست رفتهاند». این است سطح درک و فهم یک ولیفقیه نسبت به ضایعات انسانی در اپیدمی کرونا و این است کلمات و عبارتهای اوج همبستگیِ عاطفی وی با مردم ایران: «عدهیی هم از بین رفتهاند»! هرگز اینها عجیب نیستند. اینها ماهیت و واقعیت خود خامنهای هستند که در بحران کرونا فقط و فقط چشم به حفظ نظام پلید آخوندی دوخته است و جان و هستی مردم و واقعیت مسلم تاریخ، هیچ ارزشی برایش ندارند.
سندی افشاگر در افق پساکرونا
حرفهای خامنهای در بحبوبهٔ بحران کرونا، هم بار دیگر افشاگر ماهیت و اولویت و مدیریت نظام آخوندی بود و هم سندی بر وحشت جاری نظام از پساکرونا افزود. باشد تا مردم ایران بسا بیشتر از قیامها و شورشهای سالها و ماههای گذشته، تکلیفشان را با صدر تا ذیل کرونای ولایت تعیین کنند.