728 x 90

چرایی و ماهیت کودتای فرهنگی خمینی در دانشگاهها

چرایی و ماهیت کودتای فرهنگی خمینی در دانشگاهها
چرایی و ماهیت کودتای فرهنگی خمینی در دانشگاهها

کودتای فرهنگی خمینی علیه دانشگاهها در سال‌های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۲ یکی از تاریک‌ترین صفحات تاریخ معاصر ایران است. این کودتا که دجالگرانه عنوان «انقلاب فرهنگی» را بر خود نهاد، به دستور شخص خمینی برای حذف مجاهدین که اکثریت کمی و کیفی را در دانشگاهها و مؤسسات علمی داشتند و تعطیل‌کردن کلاس‌های تبیین جهان مسعود رجوی در دانشگاه صنعتی شریف و بالاخره تصفیه مخالفان سیاسی و روشنفکران دگراندیش به اجرا گذاشته شد.

خمینی می‌دانست که برای گستراندن و تحکیم سلطه فرعونی خود باید ابتدا آزادیهای دموکراتیک را سر ببرد؛ آزادیهایی که برآمده از انقلاب ضدسلطنتی و دست‌آوردهای آن بود. سرکوب و تعطیل کردن دانشگاهها یکی از قطعات این پازل بود.

 

زمینه‌های تاریخی و سیاسی

دانشگاهها در ایران پیش از انقلاب ضدسلطنتی به‌عنوان کانون‌های اصلی فعالیت‌های سیاسی و فکری و بستر پیوستن دانشجویان به مبارزه انقلابی محسوب می‌شدند. پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، این نهادها به فضایی برای تبادل نظر و فعالیت گروه‌های سیاسی متنوع، از جمله سازمان مجاهدین خلق و چریک‌های فدایی خلق، تبدیل شدند. این گروهها با برگزاری کلاس‌های تئوری، میتینگ‌ها، و تبلیغات، نقش مهمی در جذب دانشجویان و اساتید آگاه و انقلابی داشتند. خمینی به‌همین دلیل دانشگاهها را به‌عنوان مراکز فساد و انحراف فکری معرفی کرد و خواستار برچیده شدن دفاتر سازمانهای انقلابی شد.

سخنان غضب‌آلود و واپسگریانه‌ٔ او در مورد دانشگاه این نیت شوم را برملا می‌کند:

«خطر دانشگاه از خطر بمب خوشه‌یی بالاتر است».

«دانشگاه بدترین مرکزی است که ما را به تباهی بکشد».

«وقتی ما به یک نظر وسیعی به همه دنیا و به همه دانشگاههایی که در دنیا هست بیاندازیم، تمام این مصیبتها که برای بشر پیش آمده است ریشه‌اش از دانشگاه بوده. ریشه‌اش از این تخصصهای دانشگاهی بوده» (خمینی. ۲۷آذر۵۹).

به‌این ترتیب خمینی کار ناتمام شاه را در مورد دانشگاه به اجرا گذاشت و به بهانه‌ٔ انقلاب فرهنگی، دست به یک کودتا زد تا نیروهای انقلابی را از دانشگاه تصفیه کرده و این سنگر آزادی را از تپش و خروش بیندازد. اظهارات کینه‌ور او مجوز حمله به دانشگاه از سوی چماقداران بود.

«باید انقلابی اساسی در تمام دانشگاههای سراسر ایران به‌وجود آید... تا دانشگاه محیط سالمی‌ شود برای تدریس علوم عالی اسلامی. اکثر ضربات مهلکی که به این اجتماع خورده است از دست اکثر همین روشنفکران دانشگاه رفته‌ای است که همیشه خود را بزرگ می‌دیدند و می‌بینند» (جمهوری اسلامی. ۶فروردین ۱۳۵۹).

 

کلاس‌های تبیین جهان

یکی از اهداف اصلی خمینی برای حمله به دانشگاهها و تعطیلی آن‌ها، برگزاری کلاس‌های «تبیین جهان» توسط مسعود رجوی در دانشگاه صنعتی شریف بود. این کلاس‌ها با حضور بیش از ۱۰هزار نفر، و توزیع فیلم، نوارهای صوتی و جزوه‌های آن در سراسر ایران، تهدیدی جدی برای خمینی و تفکر ارتجاعی‌اش به‌شمار می‌رفت.

این کلاس‌ها آن‌چنان در بین جوانان انقلابی بازتاب وسیع یافت که روزنامه لوموند در ۹ فروردین ۱۳۵۹ درباره آن نوشت:

«یکی از وقایع بسیار مهمی که نباید در تهران از دست داد، دروس فلسفه مقایسه‌ای است که آقای مسعود رجوی هر جمعه بعدازظهر تدریس می‌کند. در حدود ۱۰هزار نفر با ارائه کارت ورودی در دانشگاه شریف به مدت ۳ ساعت به سخنان رهبر مجاهدین خلق گوش فرا می‌دهند. آقای مسعود رجوی با سخنوری آموزنده‌اش و نیز جوانی خود (وی ۳۲ سال بیشتر سن ندارد) طرفدار بسیار دارد. میتینگ‌های سیاسی که وی در پایتخت و شهرستانها برگزار می‌کند، توده‌های ۱۰۰ هزار نفری، ۲۰۰ هزار نفری و بعضی اوقات ۳۰۰ هزار نفری را جلب می‌کند».

 

ماهیت و تبعات کودتای فرهنگی

حمله به دانشگاهها با خشونت و درگیریهای خونین از جانب چماقداران خمینی همراه بود. درگیریهایی که به مدت یک هفته ادامه یافت، منجر به کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از دانشجویان و اساتید شد. هیأت‌های تصفیه که پس از این حملات تشکیل شدند، وظیفه داشتند اساتید و دانشجویانی را که سرسپرده به نظام نبودند، از دانشگاهها کنار بگذارند. در این کودتا با تعطیلی دانشگاهها به مدت بیش از دو سال (۱۳۵۹-۱۳۶۲) همراه بود، صدها استاد و هزاران دانشجو اخراج و دستگیر شده یا تحت فشار قرار گرفتند.

دکتر محمد ملکی، اولین رئیس دانشگاه تهران، در اعتراض به کودتای ضدفرهنگی خمینی از سمت خود استعفا داد. او یک سال بعد مقاله‌یی با عنوان «انقلاب فرهنگی یا کودتای فرهنگی؟» نوشت. این روشنگریها خشم خمینی را برانگیخت و در تیرماه ۱۳۶۰ بازداشت شد. او ابتدا به دو بار اعدام محکوم شد، اما پس از شکنجه و محرومیت، این حکم ظالمانه به ۱۰ سال زندان کاهش یافت.

تعطیلی دانشگاهها به مدت بیش از دو سال، اختلال جدی در نظام آموزش عالی ایران ایجاد کرد. این وقفه باعث مهاجرت گسترده اساتید و دانشجویان به خارج از کشور گردید. این مهاجرت، که به فرار مغزها معروف شد، سرمایه انسانی کشور را به‌شدت تضعیف کرد و اثرات آن تا دهه‌ها بعد ادامه یافت.

گزینش اساتید و دانشجویان بر اساس معیار سرسپردگی به نظام، به جای شایستگی علمی، به کاهش کیفیت آموزش و پژوهش انجامید.

یکی از نتایج مستقیم این کودتا، تشکیل به‌اصطلاح شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۶۳ بود. این شورای سوپر ارتجاعی، وظیفه نظارت بر سیاست‌های فرهنگی و آموزشی کشور را برعهده گرفت. این نهاد با هدف تداوم سرکوب و کنترل در دانشگاههای کشور به مأموریت خود تا همین امروز ادامه می‌دهد.

***

اما خمینی و خلف او خامنه‌ای هرگز نتوانستند با این کودتای سیاه، دانشگاه را از تب و تاب بیندازند. دانشگاه به‌رغم سرکوب شاه و شیخ هنوز از شعله‌های آذر خونین در التهاب است و در التهاب باقی خواهد ماند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/926d0a96-5283-4905-b552-19ad90b54214"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات