حسن روحانی تلاش میکند که موضوع بحران اقتصادی را در هر جلسهای با بهاصطلاح اساتید و جامعهشناسان حکومتی و اقتصاددانها مطرح کند و فیلم آنرا هم از تلویزیون پخش کند.
هدف حسن روحانی از این کار چیست؟
جنبه تبلیغاتی این موضوع روشن است. میخواهد این پز را بدهد که مسائل و بحرانهای اقتصادی را با اقتصاددانان و جامعهشناسان در میان میگذارد که به راهحل برسد. یعنی در غالب آکادمیک به معضلات اقتصادی کشور میپردازد.
حسن روحانی همچنین میخواهد نشان دهد با جناح اصولگرا فرق دارد.
اما او یک هدف نهایی از این نمایشهای تبلیغاتی دارد.
همه جناحهای حکومتی میدانند که بهدلیل سیاستهای ضدمردمی نظام، همه بنیانهای اقتصادی کشور منهدم شده است.
تولید از رقابت خارج شده، کارخانهها اغلب ورشکست شده یا بهدلیل واردکردن جنس مشابه از خارج، کارخانهها تعطیل شدهاند. کشاورزی مسیر سقوط را طی میکند.
این در شرایطی است که هنوز تحریم نفتی آغاز نشده است.
رسانههای حکومتی هم با انتشار گزارش مرکز پژوهشهای مجلس رژیم نوشتند: «اغلب بانکها در عمل ورشکسته هستند و تنها دلیل ادامه حیات آنها استقراض از بانک مرکزی است».
خامنهای در مشهد گفت: «۶۰در صد محصولات تولیدی ما الآن یا تعطیل است و یا دارد با حداقل ظرفیت کار میکند».
حسن روحانی در سخنرانی ۲۲مهر ۹۷ در دانشگاه تهران اعتراف کرد دولت او هیچ راهی برای تأمین ۱۴ تا ۱۵میلیارد دلار ارز که برای تأمین کالاهای اساسی تا آخر سال با قیمت دلار ۴۲۰۰تومانی ندارد!
او همچنین اضافه نمود که نظام مثل یک بیمار رو به موت است که تنها باید به او امید داد. چون بهقول خودش این ۲۰درصد درمان است.
امیددرمانی، اذعان به شکست
صادق زیباکلام، از باند حسن روحانی هم گفت که اگر تمام علمای اقتصاد و جامعهشناسی تاریخ هم جمع شوند نمیتوانند رژیم را از این گرداب خارج کنند، به همین علت هم هست که تنها چاره را در تبلیغات امیددرمانی میدانند.
بنابراین هم خامنهای و هم روحانی که نظام آخوندی را نمایندگی میکنند اعتراف میکنند که نظام آنها در زمینه اقتصادی به بنبست رسیده است. فعلاً از بنبستهای سیاسی، بینالمللی آن در میگذریم.
واقعیت آشکار این است که تمامیت نظام در آستانه اضمحلال و فروپاشی است و این موضوع را رانندگان اعتصابی، معلمان، کارگران بیکار و جوانان قیامکننده بهروشنی نشان دادهاند.
حسن روحانی بهنمایندگی از نظام منحوس آخوندی راهحلی ندارد. به دروغهای او هم کسی باور ندارد.
جناح مخالف او مستمر دروغهای او را به رخش میکشد هر چند آنها هم تلاش دارند خود را از شریکبودن در غارت و سرقت اموال مردم کنار بکشند.
حسن روحانی وقتی که حرفی برای زدن ندارد سعی میکند با شیادی از جنس آخوندی، بحث امید داشتن را به پیش بکشد. البته این خود اعترافی است به خالی بودن دست او در دادن هر آدرسی برای بحرانهای اقتصادی کشور.
در این شرایط بحرانی و بنبست رژیم چهکار میتواند بکند؟ چطور میخواهد به مطالبات مردمی پاسخ دهد که خودشان اعتراف میکنند که دوسوم مردم زیر خط فقر بهسر میبرند؟
کابوس تکرار قیام دی ۹۶
به این جهت تلاش میکنند که تا جایی که میتواند فضای امنیتی را گسترش دهند که اوضاع به یکباره از دستشان خارج نشود. قیام دی ۹۶ لحظهای از ذهن خامنهای و روحانی خارج نمیشود. اگر نخواهند به دستگیری و سرکوب اعتراضات مستمر اجتماعی بپردازند با گسترش اعتراضات و تعمیق آن، به قیام عمومی بالغ میشود که جاده سرنگونی را برای نظام بازمیگشاید.
با سرکوب بیشتر و ببندوبگیر، جوانانی که بهقول خودشان چیزی برای از دست دادن ندارند در کمین این نظامند تا برای همیشه ایران را از لوث وجود استبدادی آخوندی رها کنند.
این همان دایره بنبست برای نظام شقاوت و غارتگر «ولایت فقیه» است.