روزی نیست که اعتراضات و خروش مردم ایران متوقف شود و قیام دموکراتیک مردم ایران با همه سرکوب و اختناق پیش میرود. مردم نفرت خود از رژیم و عزم جزمشان برای گذار از حاکمیت آخوندی را با شعار «مرگ بر خامنهای» فریاد میزنند و حتی خودیها و وسطبازها هم هر روز فریاد «سقوط» سر میدهند. در چنین شرایطی بحث جانشینی رژیم جدی شده و مجاهدین و مقاومت ایران نیز با کانونهای شورشی و پلتفرم سیاسی شناخته شدهاش تأثیرگذاری خود را در معادلات مربوط به ایران افزایش دادهاند و بیشازپیش مطرح شدهاند.
در این بین مدعیان سلطنت نیز به تک و تا افتاده و هر روز فیلی هوا میکنند. از یکسو شعار پوشالی «ائتلاف» و «همه با هم» میدهند و از سوی دیگر از هر فرصتی برای چنگ انداختن بهصورت مقاومت ایران استفاده میکنند تا با نفی مجاهدین و پایگاه مردمی و پشتوانه مبارزاتی چهل و چهار ساله آنان خودی نشان دهند و متاعی عرضه کنند. در همین وانفسا بود که پروژه رونمایی از «پرویز ثابتی» کلید خورد. در ابتدا یک عکس خانوادگی از وی در فضای مجازی منتشر شد در ادامه چند عکس دیگر از نفرات همراه و محل رونمایی وی یعنی تجمع سلطنتطلبان در آمریکا در رسانهها درج شد و در نهایت تصویر منحوس این شکنجهگر همراه با نیمپهلوی زینتبخش تجمعات این جماعت شد و مشخص گردید پروژه ثابتی کاملاً هدفمند و برنامهریزی شده بوده است.
مهمترین هدف از رونمایی ثابتی
در دیکتاتوری سلطنتی مهمترین عملیات سرکوب و دستگیری انقلابیون به ساواک سپرده میشد و جرثومه و عصارهٔ اختناق و کشتن آزادیها و اعدام آزادیخواهان در ساواک خلاصه میشد. در این دستگاه اهریمنی پرویز ثابتی سرشکنجهگر بود و همه تیمهای شکنجه زیر دست وی عمل میکردند و او بهطور مستقیم از سرکوب آزادیخواهان به شاه گزارش میداد.
مدعیان سلطنت، که نه تشکیلات دارند! نه استراتژی و شیوهای برای سرنگونی! نه نیروی رزمنده و جان بر کف در خیابان و نه حتی سابقه خنثی و قابلقبول دارند، در گام اول برای رفع اتهام از خودشان و سفیدسازی سابقهٔ سلطنت و جنایات شاه نیاز به سفیدسازی ساواک داشتند. آنها حساب کرده بودند که اگر بتوانند در سایه جنایات آخوندها و لاجوردی و خلخالی و قاضی صلواتی و... در خارج از کشور و در فضای مجازی، نه یک شکنجهگر ساده بلکه فرمانده همه شکنجهگران و بالاترین مهره امنیتی شاه را سفیدسازی کرده و به مردم ایران قالب کنند و حضور وی را در تجمعات ایرانیان مشروع کنند، پس حضور خودشان و دم و دستگاه سلطنت را مشروع کردهاند. با همین محاسبات بود که ارتش سایبری سپاه هم تمامقد برای این پروژه بسیج شد. در گواهی ۱۳۱تن زندانیان سیاسی مجاهد در شکنجهگاههای شاه درباره سردژخیم ساواک پرویز ثابتی نیز آمده است: «تبلیغات نفرتانگیز برای موجه جلوه دادن این جرثومه نظام شکنجه و کشتار، افشاگر ماهیت تلاشهایی است که میخواهد بقایای دیکتاتوری پیشین و ولیعهد شاه مدفون را با بهرهبرداری از جنایتهای بیحد و حصر خمینی و خامنهای، دموکرات جا بزند»!
پاسخ رونمایی، مجازات و دادخواهی
اما این پروژه کثیف هم مثل سایر پروژههای «وکالت» و «ائتلاف» و... بهزودی تقش در آمد و به ضد خودش تبدیل شد.
۱- جنایات شاه و سلطنت و ساواک دوباره یادآوری و افشا شد و از عمق به سطح آمد. نقش شخص ثابتی در شکنجهٔ – چه انقلابیون حاضر و زنده و چه شهدایی همچون مهدی رضایی ۱۹ساله - روحیه هموطنان را جریحهدار و عزمشان را برای افشای سلطنت و دستگاه پلیدش صدچندان کرد. همچنین باعث اتحاد و به صحنه آمدن موجی از دادخواهان و شکنجهشدگان و بازماندگان سرکوب ساواک شاه شد و ثابت شد مردم ایران جنایات شاه را فراموش نکرده و نخواهند کرد.
۲-مشخص شد این سلطنت مدعی «دموکراسی» و «ائتلاف» چه خوابهایی برای دموکراسی و دموکراسیخواهان دیده است و چنگالهای خود را چگونه برای بدنها و گلوهای آزادیخواهان تیز کرده است. سلطنت جنایتکار که در برابر حاکمیت پلید و خونریز آخوندی جرأت حتی یک حرکت مؤثر نمادین یا یک عملیات نظامی را هم نداشته و ندارد و هیچگاه در این چهار دهه دست از پا خطا نکرده است، از هماینک برای کشتن آزادیخواهان آماده شده و میخواهد انتقام انقلاب ربوده شدهٔ ضدسلطنتی را بهجای آخوندها از پیشتازان خلق بگیرد.
۳- حقانیت اصل پایهیی «نه شاه نه شیخ» در مدار بالاتری ثابت شد و مردم ایران به عینه دیدند که تعیینتکلیف و افشای ویروس سلطنت و مرزبندی با جبهه ضدخلق نه یک امر مستحب که گامی واجب برای استمرار قیام دموکراتیک مردم ایران است و برای تداوم مسیر سرنگونی با حداکثر تهاجم و آتش ابتدا باید طومار سلطنت سرکوبگر را در هم پیچید. یادمان نرفته که شیخ و شاه در پروژه سفیدسازی اشتراک منافع دارند
***
وقتی منشیهای اردوگاههای نازی با سابقه کار دفتری در سن ۹۰ سالگی دستگیر و محاکمه میشوند پرواضح است سرشکنجهگری مثل ثابتی باید بازداشت و محاکمه و مجازات شود. تجربه موفق جنبش دادخواهی و سرنوشت «حمید نوری» و «اسدالله اسدی» و موفقیتهای مقاومت ایران در همه دادگاههای قبلی، توشه راه ما برای مجازات دژخیم ثابتی است.