با گسترش اعتراضات اجتماعی و خصوصاً اعتصاب و اعتراضات گسترده در شهرها، دلهره از چشماندازای پیش رو تمام رژیم را فراگرفته است. این فضای یاس و انفعال در تمامی حرفها و مطالبی که سردمداران و مهرههای آن میگویند یا در رسانههایشان مینویسند موج میزند.
عبارات یاسآلودی نظیر اینکه «میخواهند نظام را براندازی کنند»، «همه در دنیا وضع خراب ما را گرفتهاند»، «هر کس میرسد لگدی به ما میزند»، «فروپاشی از درون ما را تهدید میکند»، «میخواهند فشارها را آنقدر بالا ببرند که مردم سر به شورش بردارند»، «چارهیی نداریم که یا تسلیم شویم یا از درون فرو بپاشیم» و.... بهطور وسیعی از سرمداران و مهرهها شنیده میشود.
یکی از موضوعاتی که بسیار به آن اشاره میشود این است که سال ۹۷ سال سختی است.
از جمله کسانی که به این واقعیت اذعان میکنند علی خرم، دیپلومات سابق و مهره باند روحانی است که ضمن اعتراف به اینکه «سال بسیار سختی» پیش روی نظام است» و آنان که «اصرار دارند همه مسائل را عادی جلوه دهند» و «به جامعه این را القا کنند که هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد» را زیرضرب گرفته و معتقد است که آنها باید نگران باشند.(سایت فرارو ۲خرداد ۹۷)
مصطفی معین از باند موسوم به اصلاحطلب ضمن اعتراف به «واقعیت مسلم بحرانها» که گریبان حاکمیت آخوندی را گرفته است توصیه میکند «سردمداران کشور طرح پرونده اختلافات خود را به تعویق بیاندازند».
او به ریزش و بریدگی مهرها و ایادی هم اعتراف میکند و تأکید میکند از «خارج شدن نخبگان، مدیران و جوانان و عموم جامعه از قطار نظام» جلوگیری شود، زیرا «مردم از سیستم ناراضی باشند، بحران پشت بحران است که میآید».(سایت تابناک ۲خرداد ۹۷)
ایادی و مهرههایی هم هستند که از بابت استراتژی جدید آمریکا نگران هستند.
نگرانی آنها این است که نکند در پس این سیاست، سیاست براندازی نهفته باشد، لذا از این بابت هم شرایط را بسیار سخت میدانند.
در این زمنیه یکی از ایادی باند روحانی به نام مهدی مطهرنیا فشارهای تحریمهای آمریکا را در این راستا ارزیابی میکند که این فشارها در جهت فروپاشی و تغییر رژیم است «بهدنبال آن هستند که با ایجاد نارضایتی عمومی در درون با توجه به وضعیت اقتصادی موجود در داخل و شتاب روزافزون این نارضایتی به سمت یک طغیان داخلی زمینههای فشار درونی و محاصره بیرونی را فراهم کنند و به جای تغییر رفتار در رژیم یا تغییر رژیم در درون فروریزش ایجاد کنند».(سایت قطره ۲خرداد ۹۷)
سایت عصر ایران نیز با طرح این سؤال که «ایران یک شوروی در حال فروپاشی؟»، فشارهای آمریکا را در جهت «استحاله» و «از دست دادن هویت» حاکمیت آخوندی میداند که با در نظر گرفتن «شرایط پیچیدهیی چه از منظر داخلی و چه از منظر بیرونی» تلاش دارد «آن را هر چه سریعتر به اضمحلال بکشاند».
در زمینه فشارهای آمریکا روزنامه حکومتی نصف جهان ۳خرداد ۹۷ مینویسد: «تلاش میکنند سیستم سیاسی ایران را بهشدت ضعیف نمایند تا به مرور از داخل دچار فروپاشی شود یا اینکه حداقل زمینه برای برخورد سختافزاری فراهم گردد. در این راه آنها از تجربههای تاریخی نیز استفاده میکنند. در واقع اولویت آنها عملیاتی شدن تجربه فروپاشی از درون شوروی برای ایران میباشد».
صرفنظر از شرایط خارجی که این مهرهها به آن اشاره میکنند، آنچه که بیش از هر چیزی در بیثبات کردن حاکمیت پلید آخوندی اهمیت دارد، موضوع نفرت مردم از آن و موقعیت بهغایت لرزان آن بهلحاظ داخلی است.
نفرت مردم و موقعیت لرزان آن است که باعث ریزش و انفعال نیروهای وارفته آن هم شده است به حدی که بهگفته مصطفی معین باعث «خارج شدن نخبگان، مدیران و جوانان و عموم جامعه از قطار نظام» شده است. بنابراین مشکل اصلی این است که مردم «ساختارشکن» و سرنگونیطلب هستند.
در جریان قیام دیماه ۹۶ نیز حرکت تودههای مردم و بهویژه اقشار فقیر در راستای نفی تمامیت رژیم آخوندی و مستقل از هر شرایط خارجی شکل گرفت.
قیام و حرکتهای سرنگونیطلبانه مردم است که عامل اصلی تحول در سیاست جهانی نیز شده است.
به عبارت دیگر پایان دادن به حرکت مماشات و بلوغ فهم جامعه بینالمللی نسبت به واقعیتهای جامعه ایران، بدون شک متأثر از قیام دیماه ۹۶ و تداوم این قیام بهصورت اعتراضات گستردهیی است که هماکنون در تمامی کشور ادامه دارد.
قیام مردم است که حکومت آخوندی را به بنبست رساند و به طرفحسابهای آن هم در خارج این واقعیت را تحمیل کرد که مردم خواهان سرنگونی آن هستند و دیر یا زود آن را محقق خواهند کرد.
مردمی که ارداه کردهاند سرنوشت خود را خودشان تعیین کنند و قطعاً که در اثر گسترش این قیامها اراده آنها محقق خواهد شد.