728 x 90

چشم‌انداز ۱۴۰۰ و خواب دون‌کیشوت‌ها

دن کیشوت
دن کیشوت

هم‌ذات‌پنداران همیشه مغبون

یکی از شاخصهای بلوغ جنبش اجتماعی در ایران، تعیین‌تکلیف شدن باند مغبون حکومتی یا بهتر است گفته شود از حیز انتفاع خارج شدن مشاطه‌گران استمرارخواه نظام ولایت فقیه است. به همین دلیل هم این جماعت با عجله و شتاب بیشتری نسبت به گذشته، تلاش برای نجات و حفظ این رژیم را دامن می‌زنند. اکنون از منظر این مغبونان حکومتی، یکی از زمینه‌های نجات و حفظ رژیم ولایت فقیه، چشم‌انداز نمایش انتخابات سال۱۴۰۰ است.

آنچه از منظر اصلاح‌چی‌های حکومتی به‌دلیل هم‌ذات‌ پنداری‌شان با اصل نظام، قابل فهم نبوده و نیست، دو واقعیت ثبت شده در پهنهٔ سیاسی و اجتماعی ایران است:

۱ ـ در حاکمیتی با زعامت ولی‌فقیه و وجود اصل ولایت فقیه در قانون اساسی، اساساً امری تحت عنوان اصلاحات، دل بستن به یک سراب بی‌پایان است. هر گونه اصلاح و تغییر از درون جمهوری اسلامی، فرصتی نادر تا قبل از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ بود؛ ولی خمینی برخلاف تمام وعده‌هایش در پاریس، با انحصارطلبی مذهبی و قدرت‌پرستی فرعونی‌اش راه را به روی هر گونه اصلاح دموکراتیک بست.

۲ ـ هر آدمی که الفبای سیاسی را بداند و این الفبا را در تحولات داخلی و بین‌المللی دنبال کند، به این شعور سیاسی می‌رسد که با وقوع سه قیام بزرگ در ایران ــ که به مرور به نفی کامل تمامیت نظام آخوندی رسیدند ــ دیگر کوچک‌ترین چشم‌داشت اصلاحات هم توهمی از نوع بهانه‌های کودکانه توأم با بلاهت سیاسی است.

غارنشینان در عصر زیر و رو شدن تعادل‌قوای سیاسی

این جماعت که از ماترک و ارثیه‌های خمینی ابلیس تغذیه و ارتزاق می‌کند، نمی‌تواند درک سیاسی از ماحصل قیامهای این دو دهه و زیر و رو شدن تعادل‌قوای سیاسی داشته باشد؛ علت در همان هم‌ذات‌پنداری با اصل نظام است. این واقعیت مسلم و اثبات شده را در موارد زیر می‌توان مشاهده نمود:

وقتی یک نسل نوخواه به‌مثابه زبان عصر جدید یک جامعه صدایش را به دنیا می‌رساند که «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا ــ دیگه تمومه ماجرا»،

وقتی مردمی سخت درگیر مایحتاج روزانهٔ زندگی‌شان به خیابان می‌آیند و فریاد می‌زنند «دشمن ما همین‌جاست ــ دروغ می‌گن آمریکاست»،

وقتی جامعه‌ی مشخصاً به‌دلیل اصل ولایت فقیه و بازوهای سیاسی و اقتصادی آن، فوق طبقاتی شده و ارتش بیست میلیونی گرسنگان در کمین ولی‌فقیه و کارگزاران وی است،

وقتی خامنه‌ای شخصاً وارد گزینش نمایندگان مجلس می‌شود و پایان عمر دلبستگان به اصلاح ــ آن هم از جنس همین نظام ــ را اعلام علنی می‌کند،

وقتی خامنه‌ای با وجود دولت مستقر و قسم خورده به ولی‌فقیه، با صراحت دنبال مجلس و دولت حزب‌اللهی خودش است،

هر گونه تلاش برای اصلاح از درون جمهوری اسلامی با هدف حفظ همین نظام، نخست خیانت به قیام‌ها و فدیه‌ها و دست‌آوردهای جنبش اجتماعی مردم ایران است، سپس نشانهٔ اوج هم‌جنس و هم‌ذات بودن با اصل نظام ولایت فقیه و هم‌نشینی در غار آن می‌باشد.

ندای ایران با یک تمثیل دادخواهش

قبل از ادامهٔ بحث، به‌جاست یک تمثیل عمیق سیاسی و تاریخی را دربارهٔ قتل‌عام تابستان ۶۷ و مشابهت این تمثیل را با آثار استراتژیک قیامهای دو دههٔ اخیر ایران ــ به‌طور خاص قیام آبان ۹۸ ــ یادآور شویم. در یک نقاشی تمثیلی شاهدیم که سربداران قتل‌عام ۶۷ دستانشان را از خاک بیرون آورده و دامن عبای خونی خمینی را گرفته‌اند. خمینی تلاش می‌کند با دور کردن عبایش از دست شهیدان قتل‌عام بگریزد؛ ولی عبای خونی‌اش بر او تنیده شده و هیچ راه گریزی ندارد.

چنین واقعیتی عیناً شامل قیامهای این دو دهه و خاصه قیام آبان ۹۸ است. آثار سیاسی و اجتماعیِ ناشی از جنایات افسارگسیختهٔ خامنه‌ای و پاسدارانش در این قیام‌ها، دامن نظام جمهوری اسلامی را تا سرنگونیِ محتومش رها نخواهند کرد. آثار قیام‌ها در ایران و سرفصل قیام آبان ۹۸ همان پرونده‌های بازمانده‌یی هستند که مدعی‌العموم آنها مردم دادخواه ایران هزاران سرداران فدیهٔ آزادی می‌باشند. قیامهای دادخواه و سردارانش که رژیم ولایت فقیه را تا سرنگونی نهایی‌اش نه می‌بخشند، نه فراموش می‌کنند و نه دامنش را رها خواهند کرد.

سماجت آثار استراتژیک قیام‌ها

اکنون به‌دلیل شاخصهای تغییر تعادل قوایی که در بالا برشمردیم، مرده‌ریگ مشاطه‌گران این نظام می‌خواهند زمینهٔ نمایش انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ را عرصهٔ نجات نظام جلوه دهند. در همین رابطه روزنامهٔ حکومتی آرمان در شماره ۱۰مهر ۹۹ سراغ معاون سیاسی وزیر کشور دولت خاتمی به‌نام مرتضی مبلغ رفته است تا برآوردی از این دورخیز را از زبان وی بیان کند.

این عنصرشیفتهٔ حفظ نظام آخوندی تلاش می‌کند قیام‌ها و شورش جوانان ایران را با عباراتی چون «جامعهٔ سرخورده» و «گسترش گلایه‌ها» توصیف کند! اما از آنجا که سرخوردگی و گلایه با تحریم و طرد و نفی جمهوری اسلامی و شکست پیشاپیش نمایش ۱۴۰۰ هیچ مؤانستی ندارد، مجبور می‌شود آثار استراتژیک ضربه جبران‌ناپذیرِ قیام‌ها در ریزش‌های مداوم از جناحین نظام را اعتراف کند:

«جامعه سرخورده شده و گلایه‌ها گسترش پیدا کرده است. کل جامعه مشمول این مشکل می‌شود. بدنهٔ اصلاحات مشمول ریزش بوده است. در این خصوص تفاوتی میان اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان وجود ندارد» (روزنامه آرمان، ۱۰مهر۹۹).

توهم دیرینهٔ دون‌کیشوت‌مآبی

در پله بعدی سر این عنصر حکومتی به سنگ واقعیت‌های سرسخت و تجربه شده می‌خورد؛ ولی چون دل در گروه حفظ نظام به هر قیمت دارد، مجبور است توهم دون‌کیشوت‌مآبیِ دیرینهٔ این جماعت را تکرار کند. در حالی که خامنه‌ای در نمایش اسفند ۹۸ و با خط و سیاست حزب‌اللهی کردن نظام، تره هم برای این جماعت خورد نکرد و نمی‌کند، در حالی که سیر تا پیاز این حاکمیت جانی را شخص ولی‌فقیه و بازوهای نظامی و سیاسی و اقتصادی‌اش کارچرخانی می‌کنند، این عنصر مشاطه‌گر و متوهم دنبال «تجدید نظر اساسی» و «کنار گذاشتن نیروهای متصلب» در درون نظام است:

«باید تجدیدنظر اساسی در برخی رویکردها و سیاست‌های اقتصادی، خارجی و داخلی صورت بگیرد. نیروهای متصلب و غیرپاسخگو باید کنار گذاشته شوند» (همان منبع).

خیانت به خواسته‌ها و فدیه‌های مردم ایران

اتخاذ قلم و زبان نقد و اصلاح دیکتاتوری که تمام آزمایشات و مانورهای اصلاحات درونی خودش را هم با زندان و قتل‌های زنجیره‌یی و اعدام و اعتراف اجباری پاسخ داده است، یک بلاهت سیاسی توأم با خیانت آشکار به خواسته‌های مبرم مردم ایران و فدیه‌های عظیم‌شان در چندین قیام بزرگ است. مردم ایران از سر سفره‌شان تا اعتراضات اقشار گوناگون و تا خروش و شورشهای‌شان و نیز با پایداری و مقاومت و خون زندانیان سیاسی‌شان بارها و بارها خواستار نفی این رژیم و کوتاه شدن سایهٔ نکبتش از سر ایران و ایرانی بوده و هستند‌. آن‌وقت مشتی شماطه‌گر سوگند خورده به ولایت فقیه و زالوصفتان سیاسی تحت عنوان بی‌مسمای اصلاح‌طلب، می‌خواهند ابلیس اعظم و جلادان ریزه‌خوارش را نقد سیاسی کنند و اصلاحات را «یک پا در حاکمیت» جلادان جلوه دهند.

«اصلاح‌طلبیِ حقیقی باید یک پا در سیاست و حاکمیت داشته باشد و یک پا در جامعه. اصلاح‌طلبی نه می‌تواند از این موضوع غافل شود و نه می‌تواند جامعه را فراموش کند. هر دوی این‌ها مانند دو بال، جریان اصلاح‌طلبی و اصلاح نظام و جامعه را پیش می‌برد» (همان منبع).

بازی در مرداب با توپ همیشه پنچر!

هدف این اظهارات و تلاش‌های عبث، به محاق بردن هر گونه تحول و دگرگونی بنیادی در نفی ساختار ناجمهوری ملایان است. اما گذشته از کوشش‌ها و تکرارهای بلاهت‌بار این جماعت در بیش از دو دههٔ گذشته، واقعیت اثبات شده همواره این بوده است که اینان در مرداب نظام ولایی شالاپ شلوپ می‌کنند و در بسیاری موارد هم با تمسخر جناح رقیب حکومتی‌شان مواجه می‌شوند.

اینان در هر دور از این بازی‌ها، توپ‌شان به میخ‌های دیوار قانون اساسی نظام محبوب‌شان می‌خورد و پنچر شده به خودشان بازمی‌گردد. آن‌قدر هم شعور و بلاغت سیاسی ندارند که در سیاست، آنچه پیش می‌رود، خط کار ناشی از تحلیل مشخص از شرایط مشخص است.

شاه‌کلید گشایندهٔ قفل‌ها

وقتی خط کار این نظام از خمینی تا خامنه‌ای بر محوریت ولی‌فقیه نظم یافته است، وقتی خامنه‌ای در ۲اسفند ۹۸ تمام رقبای سوگند خورده به خودش را قلع و قمع می‌کند و با صراحت دنبال حزب‌اللهی کردن کل نظام است، اصلاحات واقعی را باید با محوریت نفی ولی‌فقیه و تمامی جناح‌های حزب‌اللهی و غیرحزب‌اللهی آن پیش برد. این همان شاه‌کلید گشایندهٔ قفل ناهنجاریهای سیاسی، اجتماعی و صنفی با تحلیل مشخص از شرایط مشخص ایران فعلی است.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/274704b3-4e99-4f8c-845e-96e6a564482c"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات