فقر، گرانی، بیکاری، تورم، رکود ــ و این روزها دوباره کرونا ــ در نظام آخوندی، گویهای سهمگینیاند که مدام بر پایههای این نظام رعشه میافکنند و در ساختار سیاسی و حکومتیاش چالش پشت چالش میآفرینند. اکنون پاشیدن دانههای جنایتپیشگی در همهٔ موضوعات فوق، به بزرگترین مکافات سیاسی و طبقاتی علیه تمامیت رژیم گشتهاند. اکنون به اعتراف کارشناسان اقتصادی نظام، «عامل اصلی بحران کنونی، حضور نهادهای قدرت در اقتصاد و بانکهای خصوصی مثل غدههای سرطانی هستند». آیا منظور از «نهادهای قدرت» جز سپاه پاسداران و نهادهای وابسته به شخص خامنهای هستند؟ آیا «بانکهای خصوصی» جز در ید اشخاص و نهادهای تحتامر ولیفقیه هستند؟
این اعترافات بهمثابه دادن نشانی پاشیدن دانههای جنایت توسط خامنهای و سوگلیهایش، نیروی قدرتمند نبرد ضد طبقاتی را در بستر استمرار قیام ۱۴۰۱ تبدیل به خوشههایی بههم پیوستهتر کرده و بر ارکان نظام اشرافیِ ولایت فقیه، ضربههای مداوم خواهند کوبید.
اکنون حتی رسانههای حکومتی انذار و هشدار میدهند که از هر سوی ایران، انفجار قیامی در تقدیر به گوش مرکز حکومت میرسد. اکنون از زندانها تا کف خیابانها و تا منتقدان داخل حکومت، همه نشانی خامنهای را در پشت تمام جنایات فعلی در ایران میدهند. این بلوغ بینش سیاسی و طبقاتی یک جامعه است که دارد بر اهریمن اصلی ضدایرانی تمرکز میکند تا فکر، توان، انرژی و همبستگی ملی را بر کانون ۴۴سال صدارت ابلیس ولایی متمرکز کند.
تمامی این نشانهها، هم در جامعهٔ ایران عینیت یافتهاند و هم در درون نظام آخوندی بازتاب وحشت و هراس دارند. اکنون دیگر نان و آب و مسکن و معیشت از مقولهیی صنفی و مربوط به اقشار خارج شده و مقولهٔ قیام و انقلاب شدهاند. یکی از علل مهم قیام ۱۴۰۱ ایجاد عمیقترین شکاف طبقاتی در جامعهٔ ایران توسط خامنهای و دولتها و کارگزاران قسم خورده به ولیفقیه است.
با توجه به عبور جامعهیی از یک قیام طولانی طی ۷ماه گذشته، اکنون آثار فاصلهٔ طبقاتی بیش از همیشه در درون نظام آخوندی وحشت بود و نبود ایجاد نموده است. تمام تجارب دهههای گذشته ــ و بهطور خاص در دولت حزباللهی گماشتهشدهٔ ولیفقیه ــگواهی میدهند که نظام آخوندی برای رشد فاصلهٔ طبقاتی، هیچ پاسخ و راهحل سیاسی و اقتصادی ندارد و نمیتواند داشته باشد. اظهارات مداوم نمایندگان مجلس و رسانههای حکومتی مبنی بر شکست کابینهٔ سوگلی خمینی در ۲سال اول صدارتش، فقط اعترافی ناگزیر از خاستگاه و منظر وحشت و هراس است.
تمام آمارهای دروغین و پروپاگاندی رئیسی جلاد مبنی بر تحقق قول و قرارهای دولت در امر ایجاد شغل و ساخت مسکن، برای گریز از مکافات در تقدیر خشم ضد طبقاتی یک جامعهٔ ملتهب و عبور کرده از تمامیت نظام است. خامنهای و رئیسی خوب خوب میدانند که پاسخ این عمق از فاصلهٔ طبقاتی و فاصلهٔ اکثریت مردم از نظام، دست کشیدن حاکمیت از دخالت در کشورهای منطقه، کم کردن بودجههای نجومی سپاه و حوزههای جهل و جنایت و نهادهای وابسته به ولیفقیه، دوایر متعدد سرکوب، تروریسم بینالمللی و اقتصاد تماماً دولتی است. این یعنی بنبست کور؛ چرا که همهٔ اینها شیشهٔ عمر نظام ولایت فقیه هستند.
مشاهده میشود که محاصره کردن نظام آخوندی ــ چه از درون و چه از بیرون ــ ویژگیِ بارز این مرحله از قیام است. شک نکنیم که این محاصره منجر به دومینوی بحران در پی بحران خواهد شد. ندای «استعفا استعفا» که از جانب نمایندگان مجلس و برخی کارگزاران و رسانههای حکومتی علیه کابینهٔ رئیسی بلند شده است، نشانی زادن بحرانی از دل بحرانی دیگر است.
بحرانهایی که ویژگیِ همگیشان با نمونههای مشابه در ماقبل قیام ۱۴۰۱ بسا متفاوت شدهاند. چرا که این بحرانها با این قیام تشدید شدهاند و خصلت برجستهشان انفجاری بودنشان بهمثابه قیام در قیام میباشد. اکنون این تبعات مرگبار برآمده از قیام را باید کنار بیراهحلی و بنبست لاعلاج سیاسی و اقتصادی گذاشت.
چنین است مختصات جامعهٔ ایران و حاکمیت ملایان در سرآغاز سال نو. مختصاتی که دمبهدم امواج قدرتمند نبرد ضد طبقاتی و خوشههای خشمآگینشوندهتر قیامی استراتژیک را میافشاند.