تحریم محمدجواد ظریف وزیر خارجه رژیم که اصلیترین وزارتخانه یک دولت را نمایندگی میکند، تحولات سیاسی علیه نظام آخوندی را شتاب بیشتری داده است. طی دو روز گذشته تفسیرها و تحلیلهای بسیاری در صفحات مجازی و سایتهای خبری و سیاسی صورت گرفته و هنوز ادامه دارد.
تحریم وزیر خارجهٔ آخوندها دارای وجوه و جنبههای مختلفی است که میتوان معنا و پیام آنها را در چند محور برشمرد:
ــ این تحریم گذشته از منازعات سیاسی بین آمریکا و نظام آخوندی، بار استراتژیک علیه حاکمیت ولایتفقیه دارد. جنبهٔ استراتژیک این تحریم را باید از پشت پنجرهای نگریست که دولت بهاصطلاح اعتدالی و تدبیر، قصد عمق بخشیدن به سیاست مماشات اروپا و آمریکا با نظام آخوندی را داشت. از این رو باید نتیجهٔ طبیعیِ این تحریم را شکست یک استراتژی دانست.
ــ با مفروض بودن اینکه در این تحریم هیچ بار شخصی وجود ندارد، باید یکی از پیامهای تحریم ظریف را نشانه رفتن به کلیت حکومت آخوندی دانست که بعد از تحریم ولیفقیه، بار دیگر زیر ضرب تحریم قرار میگیرد.
ــ ظریف در دو سال اخیر با صفتهایی چون «مالهکش نظام» و «کار چاقکن تروریسم»، هدف توئیتها و کامنتها و پْستهای متعدد ایرانیان در اینترنت بوده است. در این اواخر طرفحسابهای آمریکایی رژیم همچنین صفتهایی را در مورد ظریف بهکار برده و میبرند. این صفتها گویای این واقعیت بوده و هستند که اصولگرا و اصلاحطلب و اعتدالی در این حاکمیت، همواره مکمل هم بوده و هیچ هدفی جز حفظ نظام توتالیتر آخوندیسم نداشته و ندارند. بنابراین ظریف و همقطاران وی با هر عنوانی و وزارتی هم که باشند، بهراستی که هدفی جز «مالهکشی» بر ویرانهکاری و جنایتباریِ این نظام نداشته و ندارند.
ــ تحریم ظریف نشان میدهد که هر قدر مماشات با آخوندها و استمالت یک دیکتاتوری، کمرنگ شده و یا رو به تغییر برود، دریچههای تازهیی رو به واقعیتهای ضدانسانی و ضد ملی نظام آخوندی گشوده خواهد شد. بیتردید این واقعیتها فقط بهخاطر سیاست مماشات اروپا و آمریکا با این رژیم، سالها سال در پشت پرده نگاه داشته شد و بهای سنگین آن را مردم و مقاومت ایران با نثار جان و هستی خود پرداختهاند.
ــ جنبهای دیگر از تحریم ظریف این است که این تحریم بهدنبال تحریم ولیفقیه، بازتاب پوسیدگیِ نظام آخوندی از درون و بیاعتباری سیاسی آن در منظر سیاست جهانی و تعادلقوای مرسوم آن است. این جنبه از تحریم ولیفقیه و ظریف را نباید بیارتباط با اثرگذاری قیامهای مردم ایران بر تحولات درونی رژیم آخوندی و نیز سیاستها و روابط دیگران با آن دانست. یادآوری میشود که روحانی اعتراف کرده بود که نقطه آغاز خروج آمریکا از برجام، قیامهای دی ۹۶مردم ایران بوده است. بنابراین تحریم ظریف نمودی از بیاعتباری این نظام نزد مردم ایران و پوسیدگی و بنبست آن در درون خود است.
ــ آنچه اما در مورد مبنای تحریم ظریف و نمایندگی وزارتخارجهٔ نظام ولایتفقیه باید مورد توجه باشد، نقش جنایتکارانهٔ این وزارتخانه از آغاز سلطهگری خمینی است. وزارتخارجهٔ نظام آخوندی پلی است بین ولایتفقیه و سپاه پاسداران با تروریسم در منطقه و دنیا.
نگاهی سریع به کار کردهای وزارتخارجهٔ این رژیم از خمینی تا خامنهای گویای این واقعیت است که این وزارتخانه و وزرای آن، یک پای گسترش تروریسم و جنایت در منطقه و جهان طی ۴۰سال گذشته بوده و هستند. تمام دخالتهای صورت گرفته در کشورهای خاورمیانه تحت عنوان «جنبشهای آزادیبخش» که خمینی در سال ۱۳۵۸راه انداخت، کار چاقکنیاش توسط وزارتخارجه و شخص وزیر صورت گرفته است. بر همین سیاق میتوان صدور سلاح و مهمات و بمب و تروریست را از عراق تا یمن و سوریه و لبنان و فلسطین و برلین و بوئنسآیرس و افغانستان و...را عملیاتهای مشترک وزارتخارجهٔ نظام آخوندی با وزارت بدنام اطلاعات و نیروی تروریستی قدس دانست که تمام تمهیدات و هماهنگیها و ارسال و مراسلاتش را حل و فصل نموده است.
مشخصاً شخص ظریف همراه با قاسم سلیمانی در جنایات بیحد و اندازه در سوریه و سایر کشورهای منطقه نقش مستقیم داشته و شریک در کشتار هزاران کودک سوری و مردم این کشور بوده و میباشد.
از این روی، محمدجواد ظریف در تمامی اعمال نام برده «مالهکش» جنایت و «کار چاقکن » و «هماهنگکنندهٔ تروریسم» است.
ــ جنبهای دیگر از تحریم ظریف بهطور مشخص و نقد روز، به بنبست کشیده شدن چندبارهٔ دولت بهاصطلاح اعتدالی است. «اعتدال» عنوانی بود که روحانی در عین قسم خوردن به اصل ولایت فقیه، بسیار تلاش کرد با آن، سیاست فریبکاری با مردم ایران و دولتهای جهان را بازی کند و پیش ببرد. ظریف هم در ابتدا بسیار تلاش میکرد با «مالهکشی» بر جنایات اسلافش، چهرهٔ نظام را بزک کند و ویترین اعتدال به نمایش بگذارد.
در این جنبه هم باید یادآوری کرد که با افتادن تشت رسوایی نظام جنایت از بام ایران و دنیا، «دولت اعتدالی» نخست با قیامهای پیاپی مردم ایران در داخل و تلاشهای ایرانیان آزاده در خارج و مشخصاً افشاگریهای بیوقفه مقاومت ایران و اثرگذاریِ گسترده آنها، قدرتهای جهانی هم به «مالهکشی» ظریف و دستگاه وزارتخارجهٔ رژیم مشرف شدند. بنابراین باید بر این نکته تأکید مجدد نمود که تحریم ولیفقیه و ظریف و هر تحول مشابهی که از این پس روی دهد، بازتابی از تلاش و تکاپو و مبارزه و پایداری و قیام مردم ایران و مقاومت پیشتاز آنها در داخل و خارج کشور است.
دولتها و منافع متقابل آنها همیشه بودهاند و هستند؛ اما مهم اراده و پایداری و روشنگری و همبستگیِ مردم ایران است که سیاستهای رایج دولتها را تحتالشعاع شرایط مطلوب و منافع ملی خود قرار دهند...