728 x 90

کابوس دوقطبی

کابوس دوقطبی
کابوس دوقطبی

خیره شدن بر گره کور سیاسی و اقتصادی و مستأصل بودن در برابر لاعلاجی آن، وصف حال اتاق فکر حاکمیت ملایان با رأس ولی فقیه است. اگر تمام حواشیِ تبلیغاتی برای سرخ نگه‌داشتن صورت نظام را کنار بزنیم، واقعیتی همه‌جانبه که بیش از همیشه واضح می‌نماید، روبه‌رو شدن با گره کور سیاسی و اقتصادی در مواجهه با مطالبات اقشار مردم ایران است. بگذار سخنگوی وزارت خارجه هرچه در باب مذاکره و شل و سفت شدن آن، در چنته‌ی خامنه‌ای و رئیس جمهور و وزیر خارجه دارد،‌ برای خبرنگاران موعظه کند‌؛ اما صورت مسأله‌ی واقعیِ ایران که هر روز ظهور پررنگ‌تر و حجم گسترده‌تر می‌یابد، مصاف بین مردم و حاکمیت است.

 

رسانه‌های حکومتی هم هرچه بیشتر در باب مذاکره و تحولات و نتایج آن می‌نویسند، باز مجبور به اذعان به واقعیت سرسخت رودررو شدن جامعه با حاکمیت آخوندی هستند؛ چرا که گره کور برای نظام، حتی از نگاه رسانه‌ی خودی‌اش هم به‌معنیِ نداشتن «هیچ راه حل» است: «مسائل امروز ایران هیچ راه‌حل فنی و موردی ندارد. »[۱]

 

یعنی که «مسائل ایران» در هیأت بحران پشت بحران،‌ به‌هم پیوسته و یک‌پارچه شده‌اند. وضوح این پیوند و یک‌پارچگیِ «مسائل» [بخوانید گره کور] آن‌قدر پررنگ است که همین رسانه، آن‌ها را دارای «آبشخور مشترک» می‌داند و می‌نویسد: «در روزهای اخیر اتفاقاتی در ایران رخ داده که همه آن‌ها به‌نحوی آبشخور مشترکی دارند؛ اعتراضات نانوایان، اعتراض رانندگان و کامیون‌داران، کشف میلیون‌ها لیتر سوخت قاچاق، دستورالعمل توقف واگذاری سایپا به خریداران. این موارد ریشه در کدام ویژگی سیاسی در ایران دارند؟»[۲]

 

 یعنی که خودشان واقف‌اند که همه‌چیز ــ مثل همین‌ها که اسم برده ــ ریشه‌ی بحرانی شدن و گره کور شدن‌شان محصول «ویژگی سیاست» در نظام آخوندی است. سیاستی که در پیمایش مسیر تبدیل شدن به گره کور، پیاپی موقعیت و مشروعیت اجتماعی‌اش را از دست داده و به چنین وضعی گرفتار آمده است: «فقدان اعتماد میان سیاست‌گذاران و مردم که هیچ‌کدام از تصمیمات و وعده‌های رسمی را جدی و صادقانه تلقی نکرده و با آن همراهی کافی نمی‌کنند.»[۳]

نتیجه‌ی دو طیف شدن مردم و حاکمیت، حتی در منظر صاحب منافع و دلسوز نظام هم جز گره کور لاعلاجی نیست: «دولت قادر به انجام اصلاحات اقتصادی نیست، چون اعتماد کافی وجود ندارد.»[۴]

 

فقط در همین دو ماه سال ۱۴۰۴، چندمین بار است که رسانه‌های حکومتی، هم معترف به نبود «اعتماد کافی» میان جامعه و حاکمیت هستند و هم دم از «بازگشت به مردم و جلب اعتماد آنان»[۵] به‌عنوان «راه حل واقعی» می‌زنند. در هر دو مورد اذعان به دو قطبی شدن جامعه و حاکمیت می‌کنند، ولی به‌عمد سراغ تعیین تکلیف شدن این دو قطب نمی‌روند؛ چرا که رجوع به این واقعیت، هم کارنامه‌ی سراسر جنایت و چپاول، هم کابوس تحریم و بایکوت نظام توسط اکثریت جامعه را که بر اثر همین کارنامه صورت گرفته است، فعال می‌کند. کابوس بزرگ را مردمی محقق کرده‌اند که سه نمایش انتخاباتی حاکمیت را پشت سر هم گل گرفتند و ادامه‌ی این کابوس را همین روزها اعتراضات گسترش‌یابنده‌ی اقشار و خروش زندانیان سیاسی رقم زده‌اند و می‌زنند. کابوسی که به گره کور همه‌جانبه‌ی سیاسی و اقتصادی انجامیده است. یعنی که تعیین‌کننده‌ی نهاییِ سرنوشت این وضعیت، مردمی هستند که هم‌اکنون کابوس بالفعل حاکمیت ملایان شده‌اند.

 

پی‌نوشت:

[۱] روزنامه حکومتی هم‌میهن، ۵ خرداد ۱۴۰۴

[۲، ۳، ۴ و ۵] همان

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/ae6462d9-9023-477d-aff3-adf1aba8787b"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات