اعدام، بخشی از سیاستهای سرکوبگرانهٔ فاشیسم دینی برای مهار قیام و همچنین سرکوب اعتراضات است.
شمار اعدامها طبق اطلاعیهٔ ۱۳دی ۱۴۰۳ شورای ملی مقاومت در سال ۲۰۲۴، دستکم به ۱۰۰۰ نفر بالغ شد که نسبت به ۳۰سال قبل بیسابقه است. این آمار هولناک، بار دیگر نگاهها را به سوی سیستم قضایی این رژیم و استفاده ابزاری آن از اعدام معطوف کرد.
علت اصلی اتکا به اعدام، نامشروع بودن حاکمیت و ترس جنونآسای آن از سرنگونی است.
سرکوب و اعدام، ابزارهایی هستند که نظام ولایت فقیه برای بقای خود بهشدت به آنها وابسته است، اما این دو ابزار تاکنون نتوانستهاند مانع از رشد روحیهٔ انقلابی و استقبال از مقاومت سازمانیافته در جامعهٔ انفجاری ایران شود.
ناکارآمدی اعدام
جامعهٔ ایران از سد اعدام عبور کرده است. رعبآفرینی از این طریق دیگر نقش بازدارندگی خود را از دست داده است. اعدام هر چند وحشیانه و پرشمار، در عمل باعث افزایش خشم عمومی و تقویت مقاومت است. فضای جامعه بهشدت انقلابی است و تمایل به براندازی این رژیم روزبهروز افزایش مییابد.
رژیمی که زمانی از عمق استراتژیک خود در سوریه، عراق و لبنان سخن میگفت، اکنون با افزایش اعدامها نشان میدهد که بهدلیل ضعف و بنبست سیاسی، به سرکوب گسترده در داخل کشور روی آورده است. این رژیم اکنون به جای جنگیدن در مرزهای دوردست، در خیابانهای تهران و حتی در زندانها و سیاهچالههای خود، درگیر جنگ بقا شده است.
آغاز یک مقاومت معنادار و گسترش آن به دیگر زندانها
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» نخستینبار با اعتصاب غذای ۱۰تن از زندانیان سیاسی زندان قزلحصار در ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ آغاز گشت. این کارزار -که با بیانیهیی همراه بود- از افکار عمومی و جامعه جهانی خواستار توقف ماشین کشتار شد.
زنان زندانی در بند زنان اوین یک هفته بعد با اعتصاب هفتگی خود به این کارزار پیوسته و آن را کیفیتی دیگر بخشیدند.
این اقدام نمادین، بهویژه با انتخاب سهشنبهها برای اعتصاب غذا، پیامی پرمعنا داشت؛ چرا که سهشنبهها اغلب آخرین روز زندگی بسیاری از زندانیانی است که به انفرادی منتقل میشوند تا به چوبه دار سپرده شوند.
اعتراض اولیه زندانیان قزلحصار، با استقبال گسترده در زندانهای دیگر مواجه شد و بهتدریج زندانیان سایر شهرستانها نیز با اعلام همراهی به این حرکت پیوستند. طوری که در آستانهٔ اولین سال اعتصاب غذای زندانیان قزلحصار، ۳۴زندان، به شرح زیر، به کارزار سهشنبههای نه به اعدام پیوستند:
زندان اوین(بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار(واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان اراک، زندان خرمآباد، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان نظام شیراز، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان قائمشهر، زندان رشت(بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران، زندان حویق تالش، زندان عادلآباد شیراز(بند زنان)، زندان جوین خراسان رضوی و زندان برازجان بوشهر.
این همراهی نشان از عمق همبستگی میان زندانیان سیاسی دارد و بر مقاومت جمعی آنان در برابر سیاستهای سرکوبگرانه رژیم خون و اعدام تأکید میکند.
پیوند با جامعه انفجاری ایران
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» بهتدریج از مرزهای زندان فراتر رفت و به جامعه انفجاری ایران و خانوادههای زندانیان سیاسی نیز گسترش یافت. فعالان حقوق بشری، خانوادههای قربانیان اعدام و حتی تشکلهای صنفی و کارگری با صدور بیانیههایی حمایت خود را اعلام کردند. شورای هماهنگی تشکلهای صنفی و فرهنگیان و دهها تشکل دیگر نیز با این کارزار همراه شدند. این حمایتها، کارزار را از یک اعتراض محدود درون زندان به کارزاری گسترده با ابعاد اجتماعی و بینالمللی تبدیل کرد.
یک سالگی کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» با ورود به پنجاهودومین هفته، یکساله شد. این توالی و تداوم در یک سال گذشته، صفبندی جدیدی را در پیوند بین زندان و جامعهٔ انفجاری ایران شکل داده است.
این کارزار با اعتصاب غذا و اعتراض زندانیان سیاسی همراه بوده و پیام روشنی به جامعه و حاکمیت فرستاده است: زندانیان سیاسی و عادی، با وجود تلاشهای رژیم برای ایزوله کردن آنها، توانستهاند به یکدیگر بپیوندند و نشان دهند که دشمن مشترک همه ایرانیان، رژیم ولایت فقیه است.
زنان زندانی نقشی پیشتازانه در این کارزار داشته و دارند. با حضور فعال در اعتراضات و تحصنها، اراده تغییرآفرین و استوار خود را به نمایش گذاشتهاند، آنها جایگاه راهگشایانه خود در مبارزات اجتماعی را اثبات کردهاند. زندانیان هر هفته با انتشار بیانیههایی، یاد و ارزشهای شهیدان مقاومت را زنده نگه میدارند. آنها در بیانیههای خود اعلام کردند که مقاومت در برابر سرکوب و اعدام را حق خود میدانند.
نقش زندانیان سیاسی دهه ۶۰
یکی از جنبههای قابل توجه این کارزار، همراهی زندانیان سیاسی دهه ۶۰ و خانوادههای شهدا بود. آنها با انتشار بیانیههایی از خارج و داخل ایران، پیوستن خود به «سهشنبههای نه به اعدام» را اعلام کردند. یادآوری فجایع دهه ۶۰، از جمله اعدامهای دستهجمعی زندانیان سیاسی، به این کارزار ابعاد تاریخی و عاطفی بخشید و پیوندی جدید میان نسلهای مختلف ایجاد کرد.
حمایتهای بینالمللی
سازمان عفو بینالملل و سایر نهادهای حقوقبشری با صدور بیانیههایی، کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» را تحسین و اعدامهای گسترده در ایران را محکوم کردند. این نهادها، از دولتهای جهان خواستند تا بر اساس اصل صلاحیت جهانی، مقامات نظام ولایت فقیه را بهدلیل جنایات علیه بشریت تحت پیگرد قرار دهند. این حمایتها، توجه جهانیان را به مسأله اعدام در ایران جلب کرد و فشارهای بینالمللی بر حکومت ایران را افزایش داد.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»، اکنون پرقدرت و انگیزهمند به پیش میرود و از زندانی به زندان دیگر گسترش مییابد. این کارزار اثبات کرد که در تاریکترین شرایط و حتی در زیر اعدام میتوان از مرگ خود سلاحی کارآ ساخت و آن را علیه مرگاندیشان بهکار گرفت. انتخاب سهشنبهها بهعنوان روزی برای اعتراض، تأکید بر تراژدی انسانی اعدامها و یادآوری مستمر این فاجعه به جامعه جهانی است.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» با تکیه بر همبستگی داخلی و برانگیختن وجدانهای بینالمللی، ظرفیت بالقوهای برای ایجاد تغییرات دارد. یکسالگی این کارزار درخشان را گرامیمیداریم و ایمان داریم این حرکت جوشیده از کانون اعدام علیه اعدام میتواند و باید در پیوند با جنبش بزرگ مردم ایران و مقاومت سازمانیافته به ابعادی بسا خیرهکننده بالغ شود؛ تا روزی نزدیکتر از تصور - به یاری خلق و ارتش بزرگ آزادی- دیوارهای قطور را بشکافد و برای همیشه به تراژدی سیاهچال و سیاهچالسازان پایان دهد.