در فرهنگ سیاسی، ارتجاع و واپسگرایی به رویکرد و نظامی گفته میشود که مخالف پیشرفت و تغییرات تکاملی لازم در بنیادهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. مرتجع نیز مترصد فرصتی است که به دورههای گذشتهٔ تاریخ و سنتهای منسوخ و کهنهٔ آن بازگردد (فرهنگ سیاسی ۱۳۵۱).
یکی از شاخصهای یک رژیم ارتجاعی و علمستیز نیز در نظام آموزشی و تعلیم و تربیت زیر سلطهٔ آن بارز و آشکار میشود. تأسف بیشتر در این شکل از حکومتهای مرتجع، مقایسهٔ آن با برخی اشکال و عناصر جامعهٔ گذشته است که حتی ثمرات و فواید بهتری از رژیمهای موجود در دوران مدرن داشتهاند. مثلاً مکتبخانههای قدیمی با وجود کیفیت نازل و کارکرد ضعیفشان در دورانهای قدیم، باز هم در مقایسه با نهاد آموزش و پرورش فاشیسم دینی حاکم بر میهن، حسرتبرانگیز است! بارها شنیدهایم که در مکتبخانهها برای تنبیه از چوب و فلک استفاده میکردند و والدین کودکان نیز ممانعتی در این امر نمیکردند، اما در قرن بیستویکم خشونت و تنبیه بدنی دانشآموزان در مدارس رژیم آخوندی چنان است که کار به نقصعضو دانشآموز و درگیریهای والدین با نمایندگان رژیم در مدارس کشیده و نهایتاً منجر به بیزاری دانشآموزان از مدرسه میشود و این موضوع تبدیل به یکی از معضلات نظام آموزشی گردیده است.
ای کاش! موضوع به همین مورد ختم میشد، اما بحران در نظام آموزش و پرورش رژیم آخوندی چنان است که حسرت نهادهای کهنه و قدیمی را برانگیخته و نه مقایسه با نظامهای پیشرفته و مدرن عصر ارتباطات و شکوفایی علم و تکنولوژی، حتی در کشورهای پیرامونمان.
در آن سوی ماجرا، «اگر به این نکته توجه کنیم که آنچه دیروز در مکتبها آموزش میدادهاند، امروز در دانشکدههای ادبیات تدریس میشود، قدر و ارجِ علمی مکتبخانهها را بهتر درخواهیم یافت. مگر نه اینکه کتابهایی چون کلیله و دمنه و بوستان و گلستان را که طفلان مکتبیِ دیروز نزد ملاها و ملاباجیها میخواندهاند، امروز جزو واحدهای درسی رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی در دانشکدههای ادبیات شده و به دانشجویان مقطع کارشناسی تدریس میشود؟ و مگر نه اینکه بسیاری از دکترها و مهندسها و عالیرتبگان و رئیسان و وکیلان و مدیران امروزی به سبب دوری از مطالعه، حتی از درست روخوانی کردن و دریافت معنیِ چنین متونی عاجزند؟» (ایرنا۳ آبان ۱۳۹۹).
تحمیل عقاید فناتیک بر نسل فردای جامعه
نظام ولایت مطلقهٔ فقیه از بدو سلطهاش بر جامعهٔ ایران، آسیبها و معضلاتی در نظام آموزشی بهوجود آورد که نهتنها همچنان باقی است، بلکه شدت، عمق و گسترهٔ آنها مهیب و غولآسا شده است. تحمیل عقاید و رویکردهای ارتجاعی خمینی و خلیفهٔ پس از او و سایر حامیان مرتجع و سرکوبگرشان، نظام آموزشی را تبدیل به حجره ویرانهای کرده است که خروجی آن مهر و نشان حاکمان واپسگرا را با خود دارد.
کتابهای درسی، برنامهها و فعالیتهای آموزشی در خدمت اهداف پوچ و مندرآوردی رژیم آخوندی است. نتیجهٔ آن هم شکستهای متوالی در امر آموزش و پرورش متعارف امروز جامعهٔ بشری است و نسل فردای ایران را بیآینده و پریشان ساخته است. این هم شاهدی از این بحران: «وزیر آموزش و پرورش میگوید "۲۰ هزار اذانگو تربیت کردهایم"» (خبرآنلاین۱۷ دی ۱۴۰۲)
بحران افت تحصیلی در ایران و «وضعیت قرمز» معدلها
اکنون به چند مسألهٔ حاد در نظام آموزشی میپردازیم که گویای گوشههایی از بحران چند دههٔ گذشته است. در پی گزارشها از بحران افت تحصیلی و «وضعیت قرمز» معدلهای دانشآموزان، «مظاهر گودرزی، کارشناس آموزشی، گزارش داد که "انگیزهٔ دانشآموزان برای درس خواندن کم شده"و"تحصیل برای کسب موفقیت در آینده"به"یک قشر خاص" محدود شده است. میانگین معدل دانشآموزان در رشتههای تجربی، ریاضی، انسانی و معارف، در حدود ۸ تا ۱۱ است و نسبت به سالهای گذشته سیر نزولی داشته است» (تشکل صنفی فرهنگیان، ۱۷ دی ۱۴۰۲).
«رئیس مرکز سنجش و ارزیابی کیفیت آموزش و پرورش میگوید میانگین معدل سه رشتهٔ علوم تجربی، ریاضی و علوم انسانی ایران در پایه دوازدهم، سال آخر دبیرستان، "۱۰.۸۹" است» (اعتماد۱ شهریور ۱۴۰۳).
تأسفبار آن که رضا امیدی، جامعهشناس، میگوید «نقشهٔ وضعیت معدل استانها تا حد زیادی منطبق با نقشهٔ فقر کشور است». همچنین، محمدرضا نیکنژاد، کارشناس آموزش، با تأکید بر اینکه «مسائل اقتصادی آسیب جدی به آموزش زده»، میگوید «وقتی شکم بچهٔ آدم گرسنه است، دیگر آدم به فکر آموزش و تحصیل نیست». در این حال، رضا مراد صحرایی، وزیر آموزش و پرورش آخوند رئیسی، گفته بود: «نماز مهمترین رکن در آموزش و پرورش است» (خبرآنلاین۱۷ دی ۱۴۰۲).
وی گزارش داده بود که «در ترویج فریضهٔ نماز هیچگاه کوتاهی نخواهیم کرد» و «۲۰ هزار اذانگو در سطح کشور تربیت کردهایم» که «به هنگام اقامهٔ نماز، بهصورت زنده اذان دارند». مقدمات جذب ۱۹ هزار مربی پرورشی انجام شده و «بیش از یک میلیون و ۶۰۰ هزار متر مربع سجاده» برای مدارس تأمین شده است. و «جشن تکلیف» را «بهترین برنامهٔ تربیتی» وزارت آموزش و پرورش خوانده بود.
سهم قبولشدگان کنکور در استانهای محروم؟
یک شاخص دیگر از بحران نظام آموزشی، وضعیت نابهنجار ستم و نابرابری طبقاتی در آن است! به گزارش بانک جهانی، ایران بالاترین نرخ خصوصیسازی آموزش متوسطه در جهان را در بازهٔ زمانی ۱۳۷۷ تا ۱۳۹۷ داشته است که نتیجهاش نظام طبقاتی دانشگاهی شده است. کبگانیان، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، گفت: «الان در رتبههای زیر سه هزار کنکور سراسری در رشتههای پرطرفدار، سهم دهک اول، دوم و سوم -یعنی محرومترین قشر جامعه- فقط ۲ درصد است. از آن طرف، دهک نهم و دهم یعنی قشر برخوردار و ابربرخورداران ایران، سهمشان ۸۰ درصد است. دهک اول که فقط سهمش ۰.۲ درصد است. دهک دهم سهم ۴۸.۱ درصدی دارد. در رشتههای پزشکی و دندانپزشکی که رشتههای پولساز به حساب میآیند، دهکهای محروم سهم ۱.۳ درصد و سه دهک برخوردار، ۸۶ درصد سهم دارند. در رشتهٔ برق دانشگاه شریف، سه دهک محروم، صفر درصد هستند و سه دهک هشتم، نهم و دهم، ۸۷ درصد در این رشته سهم دارند» (فرهیختگان۱۰ شهریور ۱۴۰۳).
گزارش دیگری نشان میدهد استان تهران با بیش از ۲۷ درصد بیشترین سهم را در برترینهای کنکور سراسری به خود اختصاص داده است. سهم مدارس دولتی از صاحبان رتبههای برتر کنکور تنها «هفت درصد» است و تنها «دو نفر از ۳۰ نفر رتبهٔ برتر» این آزمون در مدارس دولتی درس خواندهاند که حدود «هفت درصد» این داوطلبان را شامل میشود. «با احتساب مدارس نیمهدولتی، سهم مدارس دولتی از برترینهای کنکور امسال فقط به «ده درصد» میرسد. دانشآموزانی که در مدارس استعدادهای درخشان و تیزهوشان، موسوم به سمپاد، درس خواندهاند، «۷۳ درصد» از برترینهای سه گروه آزمایشی کنکور را به خود اختصاص دادهاند. در برترینهای گروه علوم تجربی «حتی یک نفر هم از مدارس غیرسمپادی وجود ندارد» (همان)
همچنین برترینهای کنکور تنها از ۱۵ استان هستند و در این میان ۱۶ استان دیگر از جمله سیستان و بلوچستان، کردستان، خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان، اردبیل و چهارمحال و بختیاری هیچ سهمی ندارند.
بازماندگان از تحصیل
مرکز آمار در "گزارش وضعیت اجتماعی و فرهنگی ایران بهار۱۴۰۲" اعلام کرد که در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ بیش از ۵۵۶ هزار کودک در سن"۱۵ تا ۱۷ سال" از تحصیل در دبیرستان بازماندهاند. این آمار شامل ترک تحصیل کردهها در مقطع دبیرستان نیست. محرومیت اقتصادی و فقر دلایل اصلی این وضعیت هستند. معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش هم میگوید در سال جدید ۱۶۰ هزار نفر در مقطع ابتدایی ثبتنام نکرده و از تحصیل باز ماندهاند.
افت چشمگیر اقبال به دانشگاه (تقلیل از دو درصد جمعیت کشور به چهار دهم درصد) تهدید جدی برای توسعه پایدار و همهجانبه کشور است، اما بحران آموزش در ایران فقط منحصر به کاهش نسبی جمعیت دانشآموزی و دانشجویی نیست، بلکه افت کیفیت آموزشی و رواج مناسبات تجاری و تشدید بیعدالتی آموزشی نیز اثرگذار است... .
***
اینها فقط بخش کوچکی از خسارات فاجعهبار فاشیسم دینی در ایران است و تنها راه گسترش دانش و فرهنگ و هنر ایران زمین، خلع ید از ضحاک حاکم است.