کارگران محرومترین طبقه در ایران تحت حاکمیت آخوندها است در میان این طبقه که اکثریت قریب بهاتفاق آنان زیر خط فقر مطلق هستند، کارگران فصلی محرومترین قشر این طبقه هستند.
کارگران فصلی کارگرانی هستند که اکثر ماهها کاری ندارند، آنها در میدانهای شهرها تجمع میکنند تا شاید یکی پیدا شود و برای کار در مزارع و باغات، حملونقل اساسیه و یا انجام کار ساختمانی به آنها مراجعه کند.
این ماجرای همه هر روز کارگرانی است که برای تأمین مخارج زندگی به میادین و حاشیه خیابانهای اصلی شهرهای خودشان میروند و نمیدانند که این ماجرای تا کی برای آنها تکرار میشود، آنها اغلب اوقات بهدلیل پیدا نکردن کار دستخالی به خانه برمیگردند.
در کلیپی که در رسانههای اجتماعی منتشر شده است کارگران کرد در زمینه مشکلات خود میگویند: «مشکلات ما این است که یارو مستاجر است ماهی ۳۰۰تومان ۴۰۰تومان کرایه خانه میدهد، زن و بچه دارد ۳ الی ۴تا بچه دارد اینجا بیکاری است در هفته یک روز نمیرود سرکار. همه چیز گران است مرغ کیلویی ۱۱۰۰۰تومان. میروی یک کیلو چای میخری ۷۰تومان ۸۰تومان هیچکس پیگیر این مشکلات ما نمیشود... کارگر ۶۰تومان است اما طرف مجبور است ۴۰تومان هم برود سر کار، زن و بچه دارد مجبور است. هیچکس نمیآید مشکلات ما را بپرسد چکارهاید اینجا چکار میکنید؟».
وضعیت در سیستان و بلوچستان بسا بدتر از کردستان است که بهدلیل خشکسالی عده زیادی به زاهدان آمدهاند. کارگرانی که ساعتها بیکار سر فلکهها مینشینند و در نهایت شب با دست خالی به خانه برمیگردند.
کارگران فصلی در زاهدان در زمینه مشکلات خود میگویند: «ما کارگر فصلی هستیم که از صبح میآییم اینجا مینشنیم. از صبح تا الآن یک نفر سرکار نرفته است.
بعد هم میرویم خانه آیا نباید ۱۰تومان ۲۰تومانی کار کنیم که خرج زن و بچه کنیم. از صبح میآییم اینجا مینشینیم بعد هم بیکار میرویم یکی هم به فکر ما نیست.
یک ماشین هم میآید اینجا میایستد. ۱۰نفر خودشان را توی ماشین میاندازند، صاحب ماشین با فحش و با پا میگوید برو پایین بعد هم آنها با بیاحترامی پایین میآیند. ما خانهمان نزدیک مرز زابل بود آمدیم اینجا کار کنیم که اینجا هم کار نیست».
کارگران فصلی ارومیه هم داستانی مشابه کارگران فصلی کارگران تهرانی، کرد و بلوچ دارند.
در زمینه وضعیت کار این کارگران در آذربایجان غرب خبرگزاری حکومتی تسنیم ۱۸شهریور ۹۷ مینویسد: «۸ماه نخست سال در آذربایجان غربی بهعنوان ماههای فصل کار از آن یاد میشود و در این چند ماه نرخ بیکاری در این منطقه از کشور ۲ تا ۴درصد کاهش مییابد اما امسال با تغییر یافتن اوضاع اقتصادی و معیشتی مردم نرخ بیکاری در آذربایجان غربی مثل هر سال کاهش پیدا نکرد.
همه روزه هزاران نفر از کارگران فصلی با تجمع در این میادین به امید یافتن کارهایی همچون فعالیتهای ساختمانی یا کار در مزارع و باغات مثل چیدن سیب و انگور یا دیگر محصولات کشاورزی در پی کسب درآمد هستند اما واقعیت این است که فقط برای چندصد نفرشان کار گیرمیآید و این افراد پس از ساعتها انتظار بدون کسب درآمدی مجبور به ترک میادین یادشده میشوند».
ملاحظه میشود که اسم این کارگران کارگران فصلی است، اما در واقع کارگر فصلی هم نیستند زیرا آنها در فصل کار هم بیکار هستند و این معضلی است که گریبانگیر تمامی کارگران در تمامی شهرهای کشور است.
در توصیف فقر کارگران اخیراً اصطلاح جدیدی در رژیم رایج شده و آن خط مرگ است.
خبرگزاری تسنیم ۲۵خرداد ۹۷ از قول نماینده کارگران در ارگان حکومتی شورای عالی کار نوشت: «توفیقی با بیان اینکه ۸۳درصد کارگران زیر خط مرگ زندگی میکنند، گفت: این جهش غیرقابل کنترل در قیمت به سمتی میرود که کارگرانی که زیر خط مرگ زندگی میکنند دیگر توانایی تحمل این شرایط را نداشته باشند».
بیکاری و فقر یک بعد از مشکلات کارگران فصلی است، یک بعد دیگر مشکلات آنها مشکلات روحی و روانی است که خبرگزاری تسنیم ۳شهریور۹۷ از قول یک کارگر کرد به این بعد از مشکلات کارگران فصلی پرداخته و مینویسد: «کارگران فصلی همواره در کش و قوس بلاتکلیفی گرفتار بوده و دلنگرانیهای آنان در طولانیمدت مشکلات روانی زیادی را برایشان بهوجود میآورد. بسیاری از افرادی که کارگر فصلی هستند افرادی غمگین و گوشهگیری هستند، دلیل این امر مشغلههای فکری و تنشهای ناشی از بیپولی و بیکاری است».
علت بیکاری، فقر و مشکلات کارگران فصلی را باید در انهدام تولید، قاچاق کالا، ورود بیرویه کالا توسط نهادها و مهرههای رژیم دانست که از تبعات آن بیکاری بسیاری از مردم و بهخصوص کارگران است که روزبهروز خیل ارتش بیکاران و گرسنگان را گستردهتر میکند.
علت را باید در یک شکاف عظیم طبقاتی و یک غارت بیسابقه توسط مافیای حاکمیت آخوندی جستجو کرد که تنها چندده خانواده سرنوشت سیاسی و اقتصادی این کشور را بهگروگان گرفته و در این دزدبازار مردم و بهویژه کارگران ناگزیرند با فقر و فاقه روزگار بگذرانند.
به اعتراف یک عضو مجلس ارتجاع به نام هدایتالله خادمی «در ۴۰سال گذشته حدود ۲۰۰خانواده سرنوشت این کشور را بهگروگان گرفتند و از این وزارتخانه به آن وزارتخانه میروند».(خبرگزاری فارس ۷مرداد ۹۷)