نمادهای حکومتی، هدف مشترک در کل ایران
کمیت و کیفیت قیام آبان ۹۸ با ابعاد و ویژهگیهایی که داشت و ادامه دارد، موضوع داغ رسانههای ایرانی و جهانی و حتی خودیهای نظام است. یکی از این ویژهگیها، هدف قرار گرفتن نمادهای خاص خدمترسانی به سلطه و استیلای حکومت ملایان است. برای فوج فوج مردمان و جوانانی که این قیام را برانگیختند، آماج قرار گرفتن این نمادها بیان حرف و رأی قاطع اکثریت جامعهٔ ایران نسبت به حاکمیت ولایت فقیه است. اما پرسش این است که این نمادها چه کارکرد و رابطهای با نظام داشتهاند که در سراسر ایران، همه روی این نمادها متمرکز شدند؟ نمادهایی که هدف مشترک تمام قیامکنندگان در کل ایران قرار گرفتند: بانکها، برخی حوزهها و حجرههای آخوندی، برخی فروشگاههای زنجیرهای وابسته به سپاه و مراکز بسیج و سپاه پاسداران بود.
هر ناظر بیطرفی در کالبدشکافی این قیام لاجرم به این نمادها میرسد که برجستهترین هدفها در خروش و شورش توفانی مردم ایران بودهاند. از طرفی حاکمیت و دستگاه تبلیغاتی آن هم برای عوامفریبی به شیوهٔ معاویهصفتی، روی بانکها و حوزههای آخوندی انگشت میگذارد که بگوید اینها ربطی به نظام ندارند و مردم از این کارها نمیکنند؛ پس اینها که شورش کردهاند، اغتشاشگر و وابسته به بیگانه و محارب و باغی بودهاند! اما واقعیت چیست و چرا نباید فریب تبلیغات ریاکارانهٔ آخوندی و لابیهای داخلی و بیرونی نظام را خورد؟
در جمهوری اسلامی بانکها تکیهگاه کیستند و چه میکنند؟
بیآنکه بخواهیم وارد موضوعی تحقیقی پیرامون نقش بانکها در خدماترسانی به سلطهٔ آخوندها بشویم، کافیست به رشد بادکنکی و قارچی پدیدهای بهنام «بانک» در نظام آخوندی اشاره شود که مرجع چپاول و ایجاد فاصلهٔ طبقاتی علیه جامعه و مردم ایران شده است. در جامعهای که به اعتراف مرکز آمار نظام آخوندی، ۳۴درصد مردم ایران (بیش از ۲۷میلیون نفر) زیر خط فقر هستند،
این بانکها به کی و برای چی دارند خدمت میکنند؟
این بانکها به کی وام میدهند و سرمایه و پشتوانهٔ پولی مملکت، خرج چی و کی میشود؟
در جامعهای که به اعتراف نظام آخوندی میلیونمیلیون رانتخواری از طریق بانکها جریان دارد، در جامعهای که فرهنگ اختلاس، یک پدیدهٔ رایج مرتبط با بانکها شده است و در جامعهای که بانکها مرکز چپاول حکومت علیه اکثریت مردم ایران هستند، هدف از بانکداری فراموش شده و تبدیل به یک هیولای پولی و مالی و سرمایهاندوزی و چپاول در خدمت اغنیای وابسته به نظام و تشدید کردن فاصلهٔ طبقاتی شده است.
روحانی شیاد پس از اینکه قیمت بنزین را گران کرد، اعتراف نمود که ۶۰میلیون ایرانی در این طرح نیاز به کمکهزینه دارند. معنی این اعتراف چیست؟ جز این است که ۶۰میلیون ایرانی توان استفاده از بنزین ۳۰۰درصد گرانشده را ندارند؟
روزنامه حکومتی آرمان ۳۰آبان ضمن تأکید روی «۶۰میلیون» نیازمند نوشت: «کشوری که دارای ۶۰میلیون نیازمند است، هر لحظه پتانسیل ناآرامی دارد».
هر ایرانی میتواند با یک حساب سرانگشتی درآورد که اگر حدود ۱۶میلیون جمعیت دانشآموز و دانشجو را از کل جمعیت ایران کسر کند، در حاکمیت آخوندها فقط حدود ۵ تا ۶میلیون نفر هستند که در معرض بیدادگری اقتصادی و سیاسی آخوندها قرار ندارند و بدون دغدغه زندگی میکنند.
از هر جامعهشناس و روانشناس و اقتصاددان بیطرف پرسیده شود که جامعهای با این مختصات، به چه سمت و سویی سوق داده میشود، بیشک و حساب فنی و علمی و منطقی خواهد گفت که «عصیان و شورش». بگذریم که خودیهای نظام هم بارها برای حفظ منافع و سلطهٔ نظامشان، بحرانی بودن جامعهٔ ایران را هشدار دادهاند.
بنابراین بانکها در اقتصاد مطلوب حاکمیت ولایت فقیه، یکی از مراکز تداوم چپاول مردم، تشدید فاصلهٔ طبقاتی، تأمین هزینه و پول سپاه پاسداران و مراکز سرکوب و نیز منبع تأمین هزینهٔ صدور ترور و مرگ به دیگر کشورها بودهاند و هستند.
جامعهای در بحران معیشت، وزیران و آقازادههای بادکرده از ثروت
در یک قلم بهظاهر ناچیز ولی در نگاه جامعه بسیار مهم، مردم ایران شاهدند که مقامات این رژیم برای کوچکترین بیماری خود و خانوادهشان راهی کشورهای اروپایی میشوند و فرزندانشان سالهای سال در آمریکا و اروپا زندگی فوقلاکچری دارند. هزینههای سرسامآور این سفرها و آقازادهها هم بارها و بارها در مجلس رژیم آخوندی و برخی رسانههای حکومتی، موضوع دعواهای باندی بوده و هست.
پرسش این است که مرکز تأمینکنندهٔ این هزینههای سرسامآور برای حکومتیان و حسابهای جاریشان در بلاد فرنگ، کجاست؟ آیا غیر از بانکهای خدماترسان به حکومت ولایت فقیه؟ آیا این بانکها که پروندهشان نزد مردم ایران بسا بیشتر از تمام مفسران داخلی و خارجی باز شده است، همواره به مصیبتها و رنجهای جانکاه و بحران معیشتی جامعهٔ ایران دهنکجی نمیکنند؟ آیا چنین ساختاری از اقتصاد و بانکداری، با روح و روان و زندگی و شخصیت میلیونمیلیون ایرانی بازی نمیکند؟
نتیجهٔ قانون و حقوق و مسالمتی همیشه در بنبست!
واقعیت دیگر این است که مردم ایران و سپردهگذاران در بانکهای حکومتی بارها و بارها در گرما و سرما با شیوههای مسالمتآمیز و قانونی و حقوقی، پیگیر مطالبات خود از بانکها بودهاند. حاصل چه شد؟ حاصل همان دهنکجیهای پیاپی روحانی در جلسات دولت با این عبارات صدبار تکراری و مبتذل که: «البته مطالبات مشروع مردم باید رسیدگی شود»!
بنابراین مردم رنجکشده و محروم نگاهداشته شده از حق معیشت و زندگی متعارف هر انسانی، وقتی تمام راههای پیمودهٔ اعتراض و دادخواهی مالی و اجتماعیشان را مسدود و بینتیجه میبینند، بنا بر اعلامیهٔ جهانی حقوقبشر، حق مسلم خود میداند که بالاستقلال اقدام به قیام و شورش و دادخواهی علیه سلطهٔ بیدادگر و مظاهر و نمادهای تثبیت سلطهگری آن کنند.
هدف قرار گرفتن بانکها توسط مردم ایران در سراسر کشور، چنین زمینه و مسیری را طی کرده و به مرحله نابودی این نمادهای مجسم ظلام یلدایی آخوندی رسیده است. آری، این مردم ایران هستند که سراپای این رژیم را تجربه نمودهاند و میدانند که ریشه و لانهٔ تکثیر و شیوع طاعون و فساد کجاست.
سمبلهای متمول و امامان مروج جهل در منظر مردم ایران
حوزهها و حجرههای آخوندی یکی از نمادهای حکومتی بودند که در برخی شهرها آماج خشم شورشگران و قیامکنندگان واقع شدند. در اینجا باید یادآوری کرد که نظام آخوندی مثل بانکها، در هر جایی که دستش رسیده، یک کانون آخوندی برپاکرده و اسمش را گذاشته حوزهٔ علمیه! یک قلم در شهر قم چند پارک و محوطه سبز را ویران کرده و حوزه و حجرهٔ آخوندی ساخته است. از طرفی بودجهای که از بودجهٔ کل کشور به مراکز و اماکن مذهبی اختصاص داده میشود، سرسامآور است. اختصاص این میزان بودجه به این حوزهها نیز یکی از موضوعات جنگ و دعواهای درونی نظام بوده است.
در بودجه سال ۹۸ بیش از یک تریلیون تومان فقط به «مرکز خدمات حوزههای علمیه» اختصاص یافته که بیش از یکسوم آن صرف بیمه بیکاری طلاب و آخوندهای غیرشاغل میشود.
گذشته از افراد و طلبههای این کانونها، وقتی این هزینه به حوزهها و حجرههایی اختصاص داده میشود که ساختار آنها از مبانی فساد علیه مردم و جامعه و آماج نفرت هستند، مردمی که از همهچیز محروم شدهاند، چه نگرش و رویکردی نسبت به این کانونهای مکندهٔ پولشان را دارند؟ مردم ایران سمبل و نتیجهٔ حوزهها و حجرههای آخوندی را در امامان جمعهٔ خامنهای میبینند که هم متمول و هم مروج جهل و جنایت و مبلغ حفظ حکومت هستند. در این میان قابل توجه است که مردم حتی به یک مسجد هم آسیب نرساندهاند.
فروشگاههای زنجیرهای، اختاپوسهای میلیاردری نظام
فروشگاههای زنجیرهای وابسته به حکومت از اهداف دیگر قیامکنندگان آبان ۹۸ بودند. این فروشگاهها که عمدهترینشان «رفاه» و «قدس» و «آروین» هستند، همگی از زیرمجموعههای بانکها و در تیول سپاه پاسداران و بسیجیان میباشند. یک قلم «بسیج سپاه پاسداران صاحب ۳۰۰فروشگاه کوچک و بزرگ زنجیرهای» در ایران بوده است».(دویچه وله، ۴ژوئن ۲۰۱۰) بخش عمدهای از سهام فروشگاه زنجیرهای «رفاه» متعلق به سپاه پاسداران است. فروشگاه زنجیرهای «آروین» از زیرمجموعههای فروشگاه «رفاه» است که سهم اصلی آن متعلق به بسیج و سپاه است.
عمارتهای خشم در منظر محرومان و گرسنگان
همهٔ این واقعیتها گویای ساختار عمارتهای خشم در منظر محرومان و گرسنگان ایران و جامعهای تماماً طبقاتی شده هستند. همهٔ اینها گویای این واقعیت هستند که ایران بهاندازه کافی منابع سرمایه و معادن دارایی دارد که کشور و جامعهای مرفه برای همگان باشد؛ اما عدهای که بهطور عمده در دایرهٔ حکومتی هستند، چون اختاپوس هزارپا بر تمام منابع سرمایه و معادن دارایی ایران خیمه زده و همهچیز را در چنگ خود گرفتهاند که نظامی سلطهجو و استثمارگر را سرپانگهدارند. برای این سرپانگهداشتن هم با پشتوانهٔ مذهبی حوزههای جهل و خرافات، از ارتکاب هیچ جنایتی کوتاهی نمیکنند.
بنابراین باید تکرار کرد که مردم ایران در سراسر کشور، چنین تجربه و زمینه و مسیری را طی کرده و به مرحله نابودی این نمادهای مجسم چپاول و ظلام یلدایی آخوندی رسیدهاند و میدانند که ریشه و لانهٔ تکثیر و شیوع طاعون و فساد کجاست.
معنی اشد مجازات علیه مردم
آخوندها با زعامت ولایت فقیه برای به انحطاط و تباهی کشاندن مردم ایران بسیار طراحیها کردند و تلاش نمودند با انواع ترفندها ترویج دهند تا جامعهای بیحس و مدارای دائم با نظامشان را بسازند؛ جامعهای آنقدر مدارا که حتی گاهی میتواند نسبت به نظام، بداخلاقی گفتاری و نوشتاری هم داشته باشد؛ بهشرطی که رمق خیزش و خروش و شورش نداشته باشد! تمام حرص و جوش و عصبانیت تبلیغاتی و تهدید اشد مجازات این روزهای آخوندها از این است که مردم ایران، بهخصوص جوانان، این نظم چپاولگرانه و سرکوبگرانهٔ سالها بافتهشدهٔ تئوریسینهای مرتجع و استثمارگر و ایدئولوژی ضدبشر نظام آخوندی را برهمزدند و بر سرشان آوار کردند.
۳درسی که مردم یاد میدهند
قیام آبان ۹۸ ۳روشنگری صریح را در جامعهٔ ایران به ثبت رساند:
ــ فاصلهای بین روحانی و رئیسی نبوده و نیست.
ــ نظام آخوندی از درون فاسد است و مظاهر بیرونی آن نمادی مجسم از کلانفساد نهادینه شده در ساختار ایدئولوژیک، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن هستند.
ــ مسالمت، قانون و حقوق در نظامی که ولیفقیه برتر از میلیونها انسان است، سرابی بیش نیست. با این نظام با هیچ زبانی و راهی جز خشم و شورش و خروش نمیتوان و نباید حرف زد.