کانون شورشی چیست؟
یگانهای کوچکی است که از بههم پیوستن افراد انقلابی ایجاد میشود؛ آنها کسانی هستند که تصمیم گرفتهاند بر وضع موجود شورش کنند و آن را تغییر دهند.
چهگوارا و جنگ چریکی
این کلیدواژه در آموزههای انقلابی بزرگ، ارنستو چهگوارا بارها مورد استفاده قرار گرفته است. او در کتاب معروف خود به نام «جنگ چریکی»، [نگاشته شده پس از پیروزی انقلاب کوبا و به انتشار رسیده در سال۱۹۶۱] اشاره میکند که علت رویآوردن به جنگ چریکی از بین رفتن تمام روشهای مسالمتآمیز و قانونی است.
چهگوارا سه شرط را برای پیشبرد یک جنگ چریکی در یک کشور لازم میدانست. این سه درس برگرفته از تجارب انقلاب کوبا بود:
۱- یک نیروی نامنظم با همه کوچکیاش میتواند در یک نبرد نابرابر، بر ارتشی منظم پیروز شود.
۲- ما نباید به انتظار پیش آمدن «موقعیت انقلابی» بنشینیم، چنین موقعیتی را خود میتوانیم بهوسیله یک «کانون انقلابی» پدید آوریم. یک «کانون شورشی کوچک» میتواند بهعنوان یک «موتور کوچک» «موتور بزرگ» یعنی «جامعه» را به حرکت در بیاورد.
۳ـ با توجه به شرایط آمریکای لاتین او معتقد بود که باید نبرد را از حومهٔ شهرها آغاز کرد.
مقاومت ایران و استراتژی کانونهای شورشی
بین آنچه در کتاب جنگهای چریکی آمده با جامعهٔ امروز ایران تفاوتهای بنیادین وجود دارد. اگر چه اصول کلی از قبیل «ورود به یک نبرد نابرابر با نیروی کوچک» و نیز «به انتظار ننشستن و خلق موقعیت انقلابی»، همچنان مصداق دارد. مهمترین تفاوت درک وضعیت اجتماعی ـ فرهنگی خاص ایران و بافت طبقاتی آن است. تمرکز بر سرنگونی رژیم از داخل شهرها اهمیت ویژهیی دارد. علاوه بر این باید با تفاوت ماهوی نظام ولایت فقیه با دیگر سلطهها و حکومتهای سابق و لاحق اشاره کرد.
کانونهای شورشی برای سرنگونی استبداد دینی در شکل و قوارهٔ کنونی، مدیون راهبردی است که رهبر مقاومت، مسعود رجوی اعلام کرد و به پیش برد: «استراتژی هزار اشرف، هزار کانون شورشی».
این استراتژی هنگامی اعلام شد که نیروهای سپاه قدس و عوامل برونمرزی آن با چتر حمایتی دولت وقت عراق به اشرف یورش برده و اقدام به قتلعام ساکنان باقیماندهٔ آن کردند. خامنهای گمان میکرد با ۵۲مجاهد خلق در ۱۰شهریور ۱۳۹۲ و بستن اشرف میتواند صورت مسألهٔ سرنگونی را از روی میز خود برچیند. گذر زمان اثبات کرد که سخت در اشتباه بود.
با انتقال جمعی کادرهای مجاهدین از عراق به آلبانی، استراتژی کانونهای شورشی شتاب بیشتری پیدا کرد و به نقطهٔ کنونی بالغ شد.
کاتالیزورها و آتشزنههای قیام
اکنون کانونهای شورشی به چنان توانمندی، سیالیت و انطباقی رسیدهاند که میتوانند در هر نقطه از شهرهای میهنمان ایران دیکتاتوری فرتوت آخوندی را به چالش بکشند. به آتش کشیدن مراکز سرکوب مانند سپاه، بسیج، انتظامی، نهادها و نمادهای اختناقآفرین از جمله بنرها و پوسترها خمینی، خامنهای، رئیسی و نیز مجسمهٔ قاسم سلیمانی اینک به مشق روزانهٔ کانونهای شورشی تبدیل شده است.
استبداد دینی از طریق این نهادها و نمادها، درصدد گسترش اختناق و مقابله با اعتراضهای خودجوش اجتماعی و از بین بردن زمینهٔ است. کانونهای شورشی با انجام عملیات خود به خلق این پیام را میدهند که هیمنهٔ دیکتاتور یک پروپاگاندای ترویج شده از طریق رسانههای حکومتی است و ریشه در واقعیت ندارد. همین که اراده کنیم میتوانیم آن را در هم بریزیم. بهقول صمد بهرنگی در کتاب ماهی سیاه کوچولو: «همین که راه بیفتیم ترسمان میریزد»
در مقابل زورگوییها و سرکشیهای روزانهٔ نیروهای انتظامی، عوامل حکومت، گشتهای رنگارنگ سرکوب نباید ناظر بود، باید با هر وسیلهٔ ممکن به مقابله برخاست و نگذاشت فضا به نفع سرکوبگران منجمد شود. آنها وقتی کوچکترین مقاومت مردم را ببینند از صحنه خواهند گریخت. این اصلیترین آموزهیی است که کانونهای شورشی میتوانند حامل آن باشند.
کانونهای شورشی در پیوند تنگاتنگ با قلب تپندهٔ قیام و شورش (سازمان پیشتاز) استعداد آن را دارند که به کاتالیزورهای قیامافروز تبدیل شوند. حضور سازمان یافتهٔ آنها در صفوف خلق، برای ایجاد و هدایت قیام امری تعیینکننده است. آنها پتانسیل سرکوبگرانهٔ دیکتاتور را تضعیف و شقه کرده و انرژی نیروهای امنیتیاش را به خود مشغول میکنند. این کانونها بهعنوان آتشزنهها و کاتالیزورهای قیام وقتی در عمل مشترک به هم بپیوندند، میتوانند قیام را در شهرها ایجاد کرده و هدایت نمایند. به این ترتیب کانونهای شورشی یکانهای بالقوه و بالفعل ارتش آزادیبخش هستند.
تکثیر کانونهای شورشی
هر ایرانی بهستوه آمده و ناراضی از وضع موجود، میتواند عضو کانون شورشی باشد. کانون شورشی بودن یک انتخاب است. از هر زمان که تصمیم بگیریم میتوانیم به جریان پویا، زنده، سرشار از امید و ایمان آن بپیوندیم. وقتی هر کدام از ما اراده کنیم که از همین امروز و همین الآن، با انجام اقداماتی ساده در مقابل استبداد دینی بایستیم و این ایستادگی را با دیگران به اشتراک بگذاریم تا رهتوشهیی برای دیگران باشد، در حقیقت خود را در کانون شورشی ثبت نام کردهایم.
ایمان به کانون شورشی یعنی رسیدن به آزادی و زمان آن را خلق و پیشتازانش مشخص میکنند، نه هیچ عامل دیگر.