روحانی روز شنبه ۱۰آبان همراه با پاسدار باقری رئیس ستاد نیروهای مسلح و پاسدار اشتری سرکردهٔ نیروی انتظامی، در ستاد کرونا حاضر شد و سخنرانی کرد. حضور سرکردگان نیروهای سرکوبگر نظامی و انتظامی حاکی از رویکرد جدید ستاد کرونا، در جهت تشدید سانسور و سرکوب است و حرفهای روحانی هم این را تأییدکرد.
فرافکنی بهمنظور سرکوب و چپاول
روحانی قبل از هر چیز ضمن انداختن تقصیر شیوع و گسترش کرونا بهگردن مردم، از لزوم جریمه و چگونگی اخذ جریمه از کسانی که مقررات کرونایی را رعایت نمیکنن صحبت کرد و از جمله گفت: «کسی که در قرنطینه هست اگر از خانه خارج شد و آمد در جامعه، اینجا باید جریمه بشود آیا جریمه میشود؟ چند نفر جریمه شدند؟کیها باید این وظیفه مهم را بر دوش داشته باشند... میبایست اطلاعات و زنجیره اطلاعات در کنار هم قرار بگیرد و تکمیل بشود».
این حرفها زمینهسازی برای بهکارگیری مزدوران بسیجی در سطح شهرها و در محلات است. در همین رابطه روحانی تصریح کرد: «بسیج میتواند نقش بسیار ارزشمندی را ایفا بکند در محلههای مختلف».
حرفهای روحانی را اظهارات آخوند جلاد رئیسی و پاسدار سلامی سرکردهٔ کل سپاه پاسداران تکمیل و بیشتر روشن کرد.
خبرگزاری میزان (وابسته بهقضاییه خامنهای) از تشکیل قرارگاه مقابله با جوانان، تحت عنوان قرارگاه مقابله با اراذل و اوباش خبر داد و نوشت: «با تأکید رئیسی مبنی بر برخورد قاطع با اشرار و ناامن کنندگان جامعه و بازدید از محلاتی در تهران، برخورد با هنجارشکنان در دستور کار قرار گرفت و جلسهیی بهمنظور هماهنگی و تشدید اقدامات مقابلهیی تشکیل شد».
از سوی دیگر، پاسدار سلامی برای مقابله با قیام، ورود سپاه بهمسأله کرونا را یک مأموریت اعلام کرد، وی برای سرپوش گذاشتن و توجیه این مأموریت سرکوبگرانه گفت: «تمام پایگاههای بسیج محلات (۵۴ هزار پایگاه) بهخصوص مساجد را ما بهشکل محله محور فعال میکنیم برای شناسایی همه بیماران و تلاش مان این هست که انشاالله خانه بهخانه بتوانیم این شناسایی را انجام بدهیم».
سرکرده سپاه پاسداران افزود: «در طرح جستجوی خانه بهخانه، فرآیندهای جداسازی بیماران از غیربیماران و ارجاع آنها بهمراکز درمان را انجام میدهیم».
طرحهای امنیتی و اطلاعاتی در پوشش مقابله با کرونا
به این ترتیب رژیم میخواهد خانهگردی را بهبهانهٔ کرونا رسمیت و مشروعیت بدهد. بهخصوص باید توجه داشت که بر اساس گزارش رسانههایش، وجود انبوهی سلاح جنگی در دست مردم و جوانان که روز بهروز هم بیشتر میشود، خواب راحت را از چشم سردمداران و سرکردگان رژیم ربوده است.
روز شنبه ۱۰آبان سرکرده نیروی انتظامی درکرمانشاه از کشف ۵۰قبضه سلاح که از مرزهای غربی وارد کرمانشاه میشد، خبر داد. پیش از این نیز رسانههای حکومتی ار کشف ۵۰قبضه سلاح قاچاق در کرج، ۴۰قبضه در اهواز و ۱۲۶قبضه در اصفهان و ۱۰۰قبضه در استان گلستان خبر داده بودند (روزنامهٔ وطن امروز ـ ۳آبان ۹۹)
بهرخ کشیدن اهرمهای سرکوب، تهدید یا بلوف
حرفهای روحانی و سلامی عمدتاً تبلیغات و لاف و گزاف است؛ چرا که اولاً رژیم در اوایل شیوع کرونا یک بار برای میلیتاریزه کردن فضای شهرها بهبهانهٔ کرونا و بهکار گرفتن گشتیهای سپاه و بسیج در محلات خیز برداشت و سرش بهسنگ خورد. اقدامات نمایشی و مسخرهیی مانند شیلنگ دادن بهدست پاسداران و بسیجیان و آبپاشی خیابانها و معابر، بهعنوان سمپاشی، تنها دستمایهٔ تمسخر و جوک مردم شد.
شکست آن طرح رژیم در وهلهٔ اول بهخاطر مقاومت و اعتراض مردم بود که پاسدارها و بسیجیها را عامل انتقال ویروس میدانستند. چرا که در همهٔ دنیا این کار و امدادرسانی بهمردم در قرنطینه بهعهدهٔ بهیاران و امدادگران آموزش دیده است، نه نظامیان و شبهنظامیان.
از طرف دیگر دم زدن از ۵۴هزار پایگاه بسیج تماماً لاف و خالیبندی است. بهاعتراف صریح و علنی سرکردگان رژیم، پایگاههای بسیج خالی است و تنها یک پوسته و عنوان از آن باقی مانده و ریزش نیرو، بیش از سایر ارگانها در بسیج خود را نشان میدهد. بنابراین بهنظر نمیرسد که این بار هم رژیم بهنتایج متفاوتی از تجربه قبلی برسد، بهخصوص که طی این ۷، ۸ماه، نقشهٔ رژیم برای شیوع و گسترش تعمدی کرونا، برای مردم افشا شده و کمتر کسی است که نداند همچنان که خامنهای از ابتدا گفت، فاجعهٔ کرونا برای رژیم یک نعمت و فرصت است تا با استفاده از آن راه قیام را سد کند. عباس عبدی از مهرههای باند اصلاحطلبان رژیم صراحتاً مینویسد: «این مسأله (کرونا) در اصل یک پدیده سیاسی و اجتماعی است و وجه بهداشتی و درمانی آن... فرع بهوجوه دیگر است». بهعبارت صریحتر کرونا برای رژیم یک مقولهٔ امنیتی است تا یک مسألهٔ بهداشتی درمانی و این امری لو رفته است؛ در نتیجه رژیم نمیتواند نقشههای سرکوبگرانهٔ خود را زیر پوشش مقابله با کرونا پیش ببرد.
کمااینکه در روزهای اخیر شاهد تشدید سرکوب در عریانترین و خشنترین اشکال آن هستیم، از شلیک مستقیم پاسداران و نیروی انتظامی بهمردم و کشتن جوانان در انظار عمومی، تا خراب کردن خانههای فقیرترین اقشار مردم در حاشیهٔ شهرها و تا خیزی که دوباره رژیم برای راهاندازی نمایشهای مشمئرکنندهٔ خیابانگردانی جوانان برداشته است.
روشن است که همهٔ این اقدامات و تلاشهای مذبوحانه و رسوا در هراس از شرایط انفجاری جامعه بهخصوص در سالگرد قیام آبان است. اما تناقض و پارادوکس مرگبار رژیم این است که همین اقدامات و مانورها که برای تشدید فضای رعب و اختناق بهعمل میآورد، خود میتواند جرقهٔ خیزش و قیام باشد و بر سر خودش خراب شود.