اظهارات قالیباف رئیس مجلس رژیم آخوندی مبنی بر اینکه: «جریانی که مسئولیتها را تصرف میکند ولی اولویتهای کشور را پشت گوش میاندازد و باعث میشود که تحریمها اثر کنند و تحریفها، واقعی جلوه کنند و کشور را سمت فروپاشی ذهنی سوق میدهند.» بار دیگر نشان داد در ذهن و زبان وابستگان به نظام ولایت فقیه تا کجا موضوع فروپاشی جدی و در دسترس است که مجریان چنین رخدادی نه استکبار جهانی و کلیه دولتهای عالم (فعلاً بهجز چین و روسیه) بلکه جریانی است که مسئولیتها را تصرف میکنند!... لابد اکنون یکی از اولویتهایی که پشت گوش انداخته میشود بحران اقتصادی و رشد نقدینگی بهتآور و تورم کمرشکنی است که بهقول توکلی، از مهرههای فرسوده ماشین حکومت، مردم را از خوردن اشکنه هم بازداشته است چه رسد به صرف آبگوشت!
وضعیت اداره کشور به حدی نابسامان و آشفته است که دیگر متهم کردن باندهای حاکم به از بین بردن نظام و مضمحل ساختن ارکان آن در پشت دربهای بسته صورت نمیگیرد بلکه از تریبونهای رسمی فریاد زده میشود که از دید ناظران بیرونی البته پر بیراه نمیگویند، چرا که کارگزاران حکومتی هر ایدهای که به عقل ناقصشان میرسید برای جلوگیری از وخامت اوضاَع بکار بستند اما پاسخ مطلوب نگرفتند؛ و حالا نوبت بیرون ریختن جنگ و دعواهای خود از پشت پستوی دخمهها بهسمت «سپهر عمومی»! است.
اختلاف جدی در تیم اقتصادی دولت روحانی
یکی از تضادهایی که این روزها آشکار شده انداختن تقصیر گرانیها و تورم به دوش بانک مرکزی از یکسو و سازمان برنامه و وزارت اقتصاد دولت آخوند روحانی از سوی دیگر است.
بانک مرکزی به خیال خودش با انجام یک سری از تاکتیکهای مرسوم و فنی در حوزه مسئولیتهای این نهاد پولی کشور نظیر «عملیات باز» و یا محدود کردن تراکنشهای مالی، بالانس کردن میزان محدودی از دلارهایی که در اختیار دارد در بازار و تکنیکهای آموخته شده در دانشکدههای اقتصاد کشورهای سرمایهداری، میتواند خودی نشان دهد و نتایج یک عمر چهل ساله از اقتصاد دلالی و رانتخوارانه و فاسد را مهار زند و تا انتخابات آمریکا اوضاع را آرام نگه دارد. شاید فرجی شد و چرخ روزگار به سمت استمرار آنچه در گذشته جاری بود، برگشت. اما به صدها دلیل از جمله هرج و مرج نهادهای برنامهریزی و اداری اقتصادی نظیر سازمان برنامه وزارت اقتصاد، و اختلاف در چگونگی استفاده از اهرم های موجود برای پیش بردن دیدگاههای متضاد، سرش به سنگ خورد. از آن سوی سازمان برنامه تحتامر رفقای آخوند روحانی برای شکستن کاسه و کوزهها بر سر باند ضعیف مدیران بانک مرکزی، افزایش قیمت ارز را به رخ حضرات کشیدهاند که «شما مسبب این اوضاع هستید»
بورس عامل تورم است یا نرخ ارز؟
کارشناسان حکومتی یکی از ریشههای این مناقشه را وضعیت بورس میدانند. مدتهاست همتی رئیس بانک مرکزی نسبت به رشد بادکنکی و حبابی بورس هشدار میدهد اما وزیر اقتصاد دولت روحانی و نوبخت رئیس سازمان برنامه، زیر بار این نظر نمیروند و بحث نابسامانی ارز را پیش میکشند. وابستگان باندی روحانی بهشدت میکوشند موضوع کسری بودجه و سوءاستفاده دولت از چاپ بیپشتوانه پول را در حاشیه بگذارند و ریشه تورم شتابان را در تصمیمات مدیران بانک مرکزی عنوان کنند.
«موضوع اختلاف برانگیز بین تیم اقتصادی، بحث روند تورم است در حالیکه سیاستگذار پولی تأکید دارد که کسری بودجه و منابع دولت یکی از دلایل کنونی قیمت تورم است، سازمان برنامه رشد نرخ دلار را عامل نوسان تورم در کوتاه مدت معرفی میکند. بانک مرکزی معتقد است رشد بورس عامل تورم است اما سازمان برنامه و وزارت اقتصادی نرخ ارز را عامل آن میدانند. (اقتصادنیوز.۱۳مرداد۹۹)
آقای روحانی اول دولت را منسجم کنید
هرکس در ایران تحت حاکمیت آخوندها به سر برده باشد میداند که یکی از شعارهای همیشگی این حکومت، «وحدت» است که بنیانگذار بنیاد گرایش خمینی برای سرکوب نیروهای دگر اندیش و جریانهایی که نمیخواستند تن به استبداد مذهبی بدهند همچون چماقی بر سر غیرخودیها فرود میآورد. حالا دایره خودیها چنان تنگ شده است که همان چماق را وقت و بیوقت علیه هم بهکار میبرند، اما دیگر اثری ندارد. یکی از مهرههای رسانهای آخوند روحانی با گله و شکایت از او و تحت عنوان «آقای روحانی اول دولت را منسجم کنید» به طرح موضوع بحرانهای اقتصادی میپردازد و میگوید:
«متأسفانه در درون دولت و در میان سه فرمانده اصلی اقتصاد یعنی رؤسای بانک مرکزی و سازمان برنامه و بودجه و نیز وزیر اقتصاد درباره راههای برونرفت از تنگناها ازجمله درباره راههای تأمین کسری بودجه و دلایل رشد شتابان نرخ تورم تفاوت نظر و عمل دیده میشود و هر کدام راه خود را میروند بهطوری که رئیس کل بانک مرکزی مجبور میشود دیدگاه رئیس سازمان برنامه و بودجه درباره دلیل شتاب بیشتر نرخ تورم و روشهای تأمین کسری بودجه را نادرست میداند و با صراحت مینویسد دلیل رشد بیشتر نرخ تورم برداشت از منابع صندوق توسعه ملی است». (جهان صنعت.۱۳مرداد۹۹)
سیاستهای اشتباه ارزی و افزایش تورم
از سوی دیگر عموم تحلیلگران اقتصادی، وضعیت از پیش معلوم بوده اقتصاد رژیم آخوندی را یادآوری میکنند و بر این نظرند که دو باند تصمیمگیر و سیاستگذار دولت و بلکه باندهای سوم و چهارم و ... سازندگان غول تورم و چراغ جادوی نقدینگی و حبابها و بخورات سر برآورده در بورسبازیهای بدعاقبتاند. یکی از این کارشناسان حکومتی میگوید:
«امروز سیاستهای غلط ارزی دلیل تورم بیسابقه است. دولت برای تأمین کسری بودجه خود با گران کردن نرخ ارز و دست بردن به جیب مردم، نرخ ارز را بنا به نیاز یا دلخواه خود روی تابلوی صرافی ملی تنظیم میکند. بانک مرکزی نیز نرخ ارز را رها کرده است و با افزایش قیمت ارز طبیعی است که بقیه بازارها نیز متأثر شوند و قیمتها در سایر بازارها مانند مسکن افزایش مییابد. اگر قیمت دلار کنترل نشود، هزینه تولید از جانب قیمت تمامشده کالاها و تأمین مواد اولیه داخلی رشد میکند». (کسب و کار.۱۲مرداد۹۹)
موتور خلق پول یک لحظه از کار نمیایستد
با اینکه در این جنگوجدال، بانک مرکزی دست پایین را دارد و نتوانسته است موضوع کسری بودجه را بهعنوان مقصر اصلی مطرح کند اما کماکان به تسلیمطلبی ادامه میدهد و به خواستههای غیرمشروع دولت آخوندی تمکین میکند و پول چاپ میکند.
«بانک مرکزی از تداوم روند رو به رشد نقدینگی خبر داده و همبستگی بلندمدت قوی بین رشد پول و تورم را تأیید میکند. آمارهای اعلامی از سوی بانک مرکزی اما نشان میدهد که نقدینگی از روند بلندمدت خود در طول چهار ماهه گذشته فاصله گرفته و موتور خلق پول یک لحظه از کار نمیایستد. این آمارها نشان میدهند پس از ثبت نرخ رشد ۷.۵درصدی نقدینگی تا پایان خرداد، باز هم شاهد افزایش حجم پول بودهایم بهطوری که نقدینگی در هفته منتهی به ۲۶تیر ماه با رشد ۱.۹درصدی مواجه شده است. با استناد به این آمار میتوانیم نتیجه بگیریم که از ابتدای امسال تا هفته منتهی به ۲۶تیرماه، ۲۲۴هزار میلیارد تومان به نقدینگی اضافه شده و حجم کل آن به ۲۶۹۴هزار میلیارد تومان رسیده است. به این ترتیب کماکان شاهد خلق روزانه ۲۰۰۰میلیارد تومان نقدینگی هستیم... بانک مرکزی تشدید کسری بودجه دولت را در دسته دوم قرار داده و افزایش تنخواهگردان دولت و استفاده از منابع صندوق توسعه ملی را دلیل دیگر افزایش نقدینگی عنوان کرده است». (دنیای اقتصاد۱۳مرداد۹۹)
شاید کمتر کسی میتوانست حدس بزند که منظور خمینی از اینکه برای ارزان شدن خربزه انقلاب نکردیم چیست؟ حالا ثمره آن افکار ضدانسانی را در سفرههای خالی از نان و اشکنه مردم در زنجیر ایران میببینیم که نان را از نانوا بهصورت قسطی و قرضی میگیرند. بدیهی است که این وضعیت تنها با سرنگونی این نظام و کم شدن شر آن پایان میپذیرد. همان ضرورتی که حاشیهنشینان و گرسنگان در پی تحقق آن هستند