رنگینکمان ارزشهای انسانی
آنچه در برنامهٔ فشردهٔ گلریزان همیاری دیدیم، جز پیروزی استراتژی ظفرنمون کانونها و شهرهای شورشی نبود. کیفیت تماسها و تماس گیرندگان اثبات کرد که این یک کنگرهٔ عظیم همیاری و هم قلبی با مقاومتی است که از روز نخست جز آزادی سودایی در سر نداشته است. مقاومتی که هیچ چیز برای خود نمیخواهد. حمایتکنندگان میدانند که تومان به تومان، دلار به دلار و کرون به کرون و پوند به پوند حمایتی که میکنند صرف مبارزه برای آزادی خواهد شد. ارزشمندترین کمکها آنجا بود که تماسگیرنده از داخل ایران با جیب خالی اما با غیرت و شرفی برآمده از قلبی دردمند به برنامهٔ همیاری وصل میشد و برای قیامآفرینان آرزوی خیر و پیروزی میکرد.
کسانی که در پای برنامهٔ گلریزان همیاری با سیمای آزادی نشسته باشند، میدانند که برنامهٔ همیاری یک برنامهٔ معمولی نیست. در واقع یک کنگرهٔ همبستگی بین تمام اجزاء و آحاد مقاومت ایران است. در این کنگره هر طیفی از ایرانیان آزاده را میتوان یافت. از کارگری که ماهها حقوق نگرفته تا عضو یک کانون شورشی که در داخل ماشین در حال حرکت با سیمای آزادی تماس میگیرد تا پدری که با صدای لرزان و دردمند خدا را شکر میکند که زنده ماند و روزهای قیام آبان را به چشم دید و دید که چطور جهان حساب و کتاب دارد و خدایی هست، تا خواهری که بازماندهٔ ۵شهید قتلعام تابستان ۶۷ است، تا آن که پیام دوستش را از ایران میخواند و احساسات پاکش او را به گریه وامیدارد تا هموطنی که با لحنی حماسی میگوید: «آخرین قطره خونم را میریزم تا نسلهای بعدی به ما نخندند»، تا آن مادر اشرفنشان که خروش برمیآورد: «از سرما و... ترسی نداریم.
ما اشرفنشانها از قیافه نحس ملاها نمیترسیم. ما خیلی قوی هستیم و باید بمانیم...» تا کودکی که با صدای لطیف خود به همیاری لطفی دیگر میبخشد، تا آن که با خضوع تمام حرفهای زیبایش را فرومیخورد و میگوید: «حرفهای زیادی داشتم اما چون خودم زیاد پشت خط بودم میدانم سایرین هم منتظر هستند، اما این صف خوبی است» تا کسی که با شرمساری برآمده از حس انقلابی و وظیفهشناسی در کانادا هم خودش را از قیامآفرینان جدا نکرده و میگوید: «ما دور هستیم از قیام و کانون شورشی... این کمک زندگیمان را و نفسمان را حلال و مشروع میکند برادر اسممو بنویس»، تا مجاهدین اشرفی که هر کدام آمدند تا احترام، فروتنی و خاکساری آمیخته با اشتیاق خود را نسبت به خلق قهرمانشان ادا کنند و تا...
آری «این صف خوبی است»، این صف بیانتهاست. این منشور را از هر طرف که میچرخانی رنگینکمانی از زیباییهای انسانی چشمانت را مینوازد. این کنگرهٔ عظیم ارزشهای ناب انسانی در یک مکان و در یک قاب چگونه گرد آمده است؟
سیمای حقیقی مردم ایران
این است سیمای آزادی، این است سیمای حقیقی مردم ایران. چه قدرتی جز نیروی مهیب اعتماد میتواند این همه انسان و این همه عاطفه و ارزش را فراگرد آورد. مگر خمینی و بهدنبال او خامنهای و اهریمنان عمامهدار نیامده بودند که اساس اعتماد را کشتار کنند. باید باور کرد که این اعتماد اکنون به خلق ایران باز آمده است. این اعتماد در حکم «صندوق عهد» است که با باز آمدن آن به قوم موسی، ایمان و باور نیز به آنان بازگشت.
باطلالسحر تبلیغات حکومتی
در یککلام آنچه در برنامهٔ فشردهٔ گلریزان همیاری دیدیم، جز پیروزی استراتژی ظفرنمون کانونها و شهرهای شورشی نبود. اگر چه بهانهٔ این همیاری کمک مادی به تداوم سیمای آزادی بود اما کیفیت تماسها و تماسگیرندگان اثبات کرد که این یک کنگرهٔ عظیم همیاری و همقلبی با مقاومتی است که از روز نخست جز آزادی سودایی در سر نداشته است. مقاومتی که هیچ چیز برای خود نمیخواهد. حمایتکنندگان میدانند که تومان به تومان، دلار به دلار و کرون به کرون و پوند به پوند حمایتی که میکنند صرف مبارزه برای آزادی خواهد شد. ارزشمندترین کمکها آنجا بود که تماسگیرنده از داخل ایران با جیب خالی اما با غیرت و شرفی برآمده از قلبی دردمند به برنامهٔ همیاری وصل میشد و برای قیامآفرینان آرزوی خیر و پیروزی میکرد. این بهترین سند برای باطل شدن تبلیغات مسموم حکومتی است. این پایگاه تودهای واقعی سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت است. قدرت مجاهدین از اینجا میجوشد. از همینجا میشود فهمید که دیکتاتوری وحشی آخوندی با آن همه تیر و تبر و کشتار نتوانست و نمیتواند کانونهای شورشی و شهرهای شورشی را از بین ببرد.
این همیاری نه فقط یک دستمریزاد به سیمای آزادی، بلکه یک آری بزرگ به قیامی بود که سرخ و جوشان و ملتهب در جریان است. فراتر از آن یک لبیکگویی به فراخوان مقاومت و یک تجدید میثاق برای بازآوردن آزادی به ایران اسیر به هر بهایی ممکن بود و هست.